خانواده خانم لقا از اردکان به تهران بازگشت مى کنند. اینک شب ١۴ فروردین ١٣١٣ است. اشرف السادات کمى با شوهرش تریاک مى کشد و بعد پیشنهاد مى کند به تهران بروند. در اردکان امکان ندارد که بچه ها درست و حسابى درس بخوانند. احمد امانى که مردى ست گوشه گیر و به علوم مخفى همانند جفر و رمل و تنجیم علاقمند است و در این زمینه ها کار کرده و در مجالس احضار ارواح نیز شرکت کرده دلش نمى خواهد از اردکان برود، اما عاقبت مى پذیرد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.