چندسال پیش(۱۰)دفاعیات سید مهدی هاشمی در دادگاه شمس آبادی
روزنامه اطلاعات۱۹اسفند۱۳۵۵:زندگی وسرنوشت متهمان سناریو خواهدشد.
مصطفی فشارکی وکیل مدافع ۱۳ متهم پرونده قتل حجت الاسلام شمس آبادی در دو جلسه ای که گذشت مجموعا ۶ساعت سخن گفت.
مصطفی فشارکی:چراکسی توجه نداردکه این سیدمهدی هاشمی فقط بخاطراینکه در قهدریجان به اعمال نیک می پرداخته وباقیمانده بورژوازی می خواستند او را اذیت کنندبه این مکان کشیده شده.من استدعامی کنم وقتی دراتاق مشاوره هستیدحتمابه مساله انگیزه توجه بفرمائید…من اگربیکارشدم مطمئنااین قصه راسناریو خواهم کردو از روی این موضوع فیلمنامه خواهم نوشت.
روزنامه اطلاعات۲۱اسفند۱۳۵۵:دردادگاه عالی جنایی اصفهان؛اساس کیفر خواست دادستانی بردورغ استوارشده.
متهمان تاتوانسته اند به بازپرسی و به دادگاه دروغ گفته اند.
وکیل مدافع ۱۳ متهم دادستان را با ارسطو و اعمال سیدمهدی هاشمی را با گاروی مقایسه کرد.
روزنامه اطلاعات۲۲اسفند۱۳۵۵:دادستان اصفهان کلیه دفاعیات وکلای مدافع هدفی ها را رد کرد.
وکیل مدافع کیفرخواست را غزلی با قافیه معاونت در ربودن قلمدادکرد!
روزنامه اطلاعات۲۳اسفند۱۳۵۵:دردادگاه عالی جنایی اصفهان؛اخطارهای پی در پی رئیس دادگاه به وکیل مدافع مدعیان خصوصی
دادستان استان اصفهان کلیه دفاعیات و دلایل وکلای مدافع را رد کردوگفت:«آقای صادقی یکی از وکلای مدعیان خصوصی گفته است که دراین جاعقاید اسلامی محاکمه می شود. تصورمی کنم سوء تفاهمی رخ داده باشد.زیرا اصولا نه دادگستری چنین مرجعی است و نه چنین موضوعی مطرح است.
روزنامه اطلاعات۲۹اسفند۱۳۵۵:آخرین دفاع هدفی هادردادگاه
سیدمهدی هاشمی بنام خدا و با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید سخنانش را شروع کرد و گفت: «من مطالبم را به عرض می رسانم ودرپایان لایحه ام را تقدیم دادگاه خواهم کرد. از اینکه شخصیت مذهبی من مورداهانت مطبوعات واقع شده وبطورکلی مدت پانزده ماه بی گناه درزندان بوده ام و این مدت در غیبت از جامعه و مردم محرومیت و زیان های معنوی اندوهگینم و قلبم کانون غم وعصه و درد است.من اندوه و غم را بخدا می گویم. من از خدا چیزی می دانم که شما نمی دانید».
روزنامه اطلاعات۶فروردین ۱۳۵۶:اظهارات سید مهدی هاشمی درباره شاهدها و رابطه باآنها
سیدمهدی هاشمی:اصولا می دانید که برای کوبیدن هر جهشی در اجتماع باید از یک سلاح و وسیله ای استفاده کرد.من یک مثال می زنم نظرم فقط مثال است.
درجنگ صفین آنموقع که پپروان معاویه احساس کردند که درلبه پرتگاه شکست و نابودی هستند و این جهش علی دارد به نابودی آنهاختم می شودآمدنداز سلاح قرآن استفاده کردند و با سرنیزه بردن قرآن چنین به مردم وانمود کنند که علی دشمن قرآن است.و دیدید که نتیجه چه شد.مساله تمام،جنگ صفین تمام شد.مساله خوارج بوجود آمد.مساله داستان حکمت و سرانجام شهادت علی.
ماوقتی که ازدین دم می زنیم شعارمان دین است.انگیزه مان دین است وداریم با پیاده کردن مفاهیم روشن اسلام وقرآن در یک منطقه عقب افتاده خدمت می کنیم.آنها که نمی توانند وجود مارا احساس کنند آنها که منافع شان و هستی شان از این تبلیغات به مخاطره می افتد ناچار به سلاح دین متوسل می شوند.اینها هم مساله کتاب شهید جاوید را مطرح کردند. همان شهید جاویدی که قسمت اعظم کیفرخواست را اشغال کرده.اولا کتاب شهید جاوید نوشته آقای صالحی کتابی است درباره قیام حسین بن علی(ع)که کتابی علمی است.من این کتاب راخوانده ام وصریحا می گویم از اینکه قیام حسین راتجزیه وتحلیل کرده باآن موافقم اما این راهم باید بدانید که مردم قهدریجان غالبا کتاب نمی خوانندومسائل ابتدایی مذهب را درک نکرده اند.این ها چه احتیاجی به علم امام دارند؟
…اینهارامطرح کردم وگفتم مساله کتاب شهید جاویدمطرح نیست.مساله میراث غلط است…
روزنامه اطلاعات۷فروردین۱۳۵۶:سیدمهدی هاشمی:
در پرونده، آقای دادستان نتیجه گیری کرده اندکه مصدرهمه جنایات و اتفاقات واقع در قهدریجان من بوده ام و این تحریف حقیقت است.چون عامل اصلی تمام جنایات طبق بررسی ها همان قدرت نامشروع مالکین قدیم بوده است.
وقتی که خط مشی علی (ع)و اندیشه های والایش به نحو شاخصی تجلی کرد هرکس از دیدگاه خودش و به فکر خودش از آن مطالب، برداشتی داشت.من هم به موجب نوارهایی که موجود است می خواستم راه و رسم علی را زنده کنم و علی وار زندگی کنم.مسلما همان افرادی که دربدو مدافعاتم گفتم باقیمانده فئودالیسم اند و درفکر چاره جویی برآمده و درنتیجه پاپوش هایی برایم درست کردند.اینکه ادعا شده برمبنای اختلافات مذهبی در قهدریجان جریاناتی بوجود آمده این چنین نیست.وهیچگونه اختلاف مذهبی درقهدریجان وجودنداشته و می توانم بگویم همه اهالی قهدریجان شیعه اثنی عشری هستند و ازاینکه چه کسانی نزد خدا گناهکارندیا صوابکارندحرفی نمی زنم.ولی من کاری که کردم رسوم و عادت های موجود در قهدریجان را خواستم تغییردهم.فی المثل هیچ یک از جوانان قهدریجانی حق ورود به مساجد را نداشتند و مسجد و منبرجای پیرمردان و پیرزنان بودکه من کوشش کردم تا پای جوانان این محل رابه مسجد بگشایم.و بنابروظیفه ام آنان راتبلیغ دینی کردم و بازهم رسم براین بودکه ازبالای منبرسخنرانی و یاتبلیغ دینی می کردند من آنرا تبدیل به تربیون کردم.خلاصه دار و دسته مالکین سابق که تصورمی کردند منافعاشان به خطر افتاده به تکاپو افتادند و نتیجه آن شدکه همه اتهامات را بمن نسبت دادند.درحالیکه من یک نفرروحانی بودم.منتهی بدون لباس روحانیت.ومساله دیگر راجع به کسانی است که به عنوان شهود مطالبی علیه من گفته اند و در کیفرخواست هم به آن اشاره شده.باتوجه به اینکه درمقدمه کیفرخواست ازمردم قهدریجان به خوبی یادنکرده اند،اگراین موضوع درست است پس چطوراظهارات عده قلیلی ازاهالی قهردیجان راعلیه من مورداستفاده قرارمی دهند و اگر مردرم قهدریجان قابل اعتمادهستندپس چطور۱۰تا۱۵نفرشان مستندمی دانستند ولی سی هزار جمعیت قهدریجان نادیده می گیرند.وانگهی بایددیدکسانی که به عنوان شاهدعلیه من مطالبی گفته اندنحوه رفتن آنها نزدقاضی تحقیق به چه کیفیتی بوده. اگرآن عده خودشان نزد بازپرس رفته اند و مطالی علیه من گفته اندمسلم است که برمبنای دشمنی بوده واگرهم آنان رانزد بازپرس برده باشندبایددیدچه کسانی و یاچه کسی آنان رابه دایره تحقیق برده است. وانگهی رسم دیگری که متاسفانه درقهدریجان ماوجودداردراجع به شهادت است که بعضی ازافرادپول می گیرند وشهادت نادرست می دهند.وخودمن ناظراین جریان بوده ام و به این ترتیب من حدس مقرون به دلیل می زنم که این افرادی که علیه من حرف هایی زده اند تطمیع یاتهدیدشده اند.خصوصا به اینکه افرادضعیف النفسی هم بوده اند.اتهام معاونت درقتل شمس آبادی رابمن زده اند،درحالیکه من نه ازلحاظ علمی همطراز او بوده ام ونه موردی داشته که بخواهم با او رقابتی بکنم.
روزنامه اطلاعات،۱۶مهر۱۳۵۶:اجتماع و بخش اعلامیه در حرم حضرت عبدالعظیم:
شعاردهندگان بامتحصنین کلیسای سنت مری پاریس ارتباط دارند. بعدازظهر دیروز حدود ۱۲۰نفر ازکسانی که خواهان آزادی سیدمهدی هاشمی،لطف الله میثمی،عزت الله سحابی و چند نفردیگر بودنددرصحن عبدالعظیم حضوریافته وکوشش کردند زائران حضرت عبدالعظیم را گرد آورده و برای آنها در زمینه درخواست های خودمطالبی عنوان نمایند.ولی چون کوشش آنان بی نتیجه ماند به پخش چندفقره اعلامیه که باخودداشته اند اکتفا و صحن حضرت عبدالعظیم راترک و در برخی خیابانهای اطراف حضرت عبدالعظیم به دادن شعار به نفع خمینی و سیدمهدی هاشمی مبادرت کردند.
کتاب خاطرات سیاسی ری شهری،چاپ سوم۱۳۶۹رای دادگاه:
پرونده اتهامی سیدمهدی هاشمی فرزندسیدمحمد درتاریخ های ۱۹تیر۱۳۶۶و۲۰و۲۳ و ۲۵ مرداد ۱۳۶۶دردادگاه ویژه روحانیت مطرح وبشرح صورت جلسه های پیوست موردرسیدگی قرار گرفت.
در جلسه مقدماتی دادگاه،در۱۹تیر۱۳۶۶نامبرده علیرغم دلائل وشواهدقطعی اقاریر مکرر و صریح خود در مراحل مختلف تحقیق، عمده اتهامات را منکر شده یابنحوی توجیه نموده که نحوه توجیه غیرموجه وبی مورد و اظهارات پرازتناقض وی حاکی از اصرار واستمرار بر روش انحرافی گذشته بود.
هفته نامه شلمچه۱۵مرداد۱۳۷۶:مهدی هاشمی اعدامی بود
ری شهری خبرمجله الشراع راتکذیب کرد.
حجت الاسلام والمسلمین ری شهری خبرمندرج در مجله لبنانی «الشراع»مبنی برتخفیف مجازات سیدمهدی هاشمی ازسوی امام خمینی را کذب محض خواند.
الشراع درمورخه ۱اردیبهشت۷۶باچاپ خبری به نقل از حجت الاسلام والمسلمین ری شهری مدعی شده بود مرحوم حاج سید احمدخمینی ساعاتی پیش از ازاجرای حکم اعدام سیدمهدی هااشمی،نظرامام مبنی بر تخفیف مجازات نامبرده رابه ایشان (ری شهری)اطلاع داد، اما این مساله مورد توجه قرارنگرفت وحکم مزبور به مرحله جرا گذارده شد.
محمد شوری(نویسنده و روزنامه نگار)
۱۹اسفند۱۳۹۲

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com