نسیم روشنایی
«دختر تو کوچه بازی نمیکنه. یادت نره خونه رو جارو کنی! توی راه مدرسه بلند بلند نخندیها! همیشه قبل از ساعت ۶ باید خونه باشی. حق نداری آرایش کنی، مردم فکر بد میکنن. چقدر خودرأی و خیره سر شدی؟ از بس این کتابای مزخرف رو میخونی! به جای این که خرجی هفتگیات رو جمع کنی و کتاب بخری، برو برای خودت لباسهای قشنگ بخر. برات کامپیوتر نمیخرم اما آخر هفته یه چرخ خیاطی ژانومه برات میخرم بابا جون. دخترای مردم مثل آدم زندگی میکنن، لیسانشونو میگیرن، شوهر میکنن، بچهدار میشن، به مامانشون هم خدمت میکنن. داری مقاله ترجمه میکنی؟ خجالت نمیکشی سبزیها رو هنوز خرد نکردی! چرا شوهر نمیکنی، بیست و شش سالته، ترشیدی دیگه! البته با این اخلاقی که تو داری، هیشکی نمیگیردت، یا اگه خر بشه، همون ماه اول طلاقت میده! آها! شوهر نمیکنی چون لزبین شدی. الکی نیست که همش خونهی دوستاتی!»
این جملهها، تنها چند نمونه از جملاتی بودند که مادر و پدرم با آنها سعی داشتند مرا تربیت کنند تا دختری مطیع و نرمال داشته باشند، که خوشبختانه موفق نشدند. از نوجوانی درک کردم که جنسیت من صدها مانع سر راهم میتراشد. مثلا نمیفهمیدم چرا من نمیتوانم مثل پسرها با دوستانم به سینما بروم یا دیرتر به خانه برگردم. میل به مستقل شدن و آزادیخواهی، گرفتن حقوق برابر و شکستن تابوها مرا به سمتی کشاند که رفته رفته خود را فمینیست دانستم. درطول این سالها، نظر خیلیها دربارهی من این بود: «خود خواهام. سلطهگرم. از مردان بیزازم. به مردان حسودی میکنم. سعی دارم از مردان برتر باشم.» در این نوشتار به این مسئله میپردازم که آیا فمینیسم، برابری با مردان است یا برتری از مردان؟
بسیاری از مردان معتقدند که زنان فمینیست حقوق برابر نمیخواهند، درحقیقت میخواهند از مردان برتر باشند. شاید برخی از زنان نیز چنین تصوری دربارهی فمینیستها داشته باشند. اذعان میکنم که شاید برخی از زنان چنین تمایلی داشته باشند ولی این مقوله ربطی به فمینیسم ندارد. زنانی را میشناسم که ابدا خود را فمینیست نمیدانند و حتی از فمینیسم بیزارند اما میل دارند بر دیگران سلطه داشته و از آنها برتر باشند. از سوی دیگر برخی از فمینیستها هم ممکن است بخواهند علاوه بر دستیابی به حقوق برابر با مردان در حوزههای مشابه جایگاه و دستاوردهای بیشتری نیز کسب کنند.
مرد بودن
اما پرسش اینجاست که چرا چنین سوالی عموما از سوی مردان مطرح میشود؟ چرا غالبا مردان فکر میکنند که فمینیستها درپی برتری جوییاند نه برابریطلبی؟ پاسخ ساده است؛ چون مردان جامعهی ایرانی در جایگاه برتری قرار دارند. در شرایط اجتماعی و اقتصادی مشابه در ایران، یک مرد از امتیازات بالاتری برخوردار است، چه ازنظر حقوقی، چه در محیط کار و تحصیل و چه در خانواده. در این میان استثنائاتی هم وجود دارند مانند سربازی اجباری مردان(و به عنوان یک فمینیست معتقدم که هم زنان و هم مردان باید برای از بین بردن قانون سربازی اجباری مبارزه کنند) اما عموما در شرایط مشابه، زنان بیشتر مورد تبعیض بیشتر و ستم جنسی قرار میگیرند. بنابراین یکی از مهمترین دلایلی که برخی مردان فمینیسم را به برتریطلبی متهم میکنند، جایگاه فرادست آنان در جامعهی ایران و امتیازات ویژهای است که مرد بودن به آنها میدهد.
شاید به این نکته نیز توجه کرده باشید که حکومت هم به این پنداره که زنان فمینیست برتری طلباند، دامن میزند. در سریالهای تلویزیونی که زنان فمینیست و برابریطلب به تصویر کشیده شوند، چه خصوصیاتی دارند؟ آیا جز این است که دراین برنامهها زنانی قدرتطلب، خودخواه، بیعاطفه، خشن، سلطهگر، شلخته و بیوفا را به عنوان زنان آزادیخواه و برابریطلب به تصویر میکشند؟
مردسالاری ساختاری
آنچه در سطور بالا گفته شد، ابدا به این دلالت ندارد که تبعیض و ستمی که بر زنان تحمیل میشود را به گردن مردان بیاندازیم، از آنها کینه بگیریم و در پی انتقام جویی برآییم. چنین رویکردی بسیار ساده انگارانه است. زن ستیزی و فمینیسم ستیزی سیستماتیک حکومت جمهوری اسلامی گواه آن است که ساختارهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نهادهای ذی ربط در این نظام مردسالار هستند. در چنین نظام مردسالاری مردان عموما در مراتب بالای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی قرار دارند. رهبران سیاسی مرد هستند. مردان همچنین حافظ مالکیت خصوصی و مالک زنان و کودکان نیز هستند.
از طرفی مردسالاری به طور تاریخی محصول دورانی است که شیوهی تولید کشاورزی و دامپروری و مفهوم مالکیت خصوصی بر زمین شکل گرفت. از آن دوران به بعد زنان رفته رفته نقش تولید مثل و پرورش کودکان را عهدهدار شدند و خانهداری وظیفهشان شد تا بتوانند برای حفظ زمین و احشام برای مردان خانواده نیروی کار بزایند. از این دوران به بعد بود که مالکیت بر زنان و کودکان شکل گرفت.
اکنون بیش از دویست سال از زمانی که شیوهی تولید سرمایهداری جایگزین شیوهی تولید کشاورزی و دامپروری شده است میگذرد، جایگزین به این معنا که سرمایهداری بر شیوههای تولید دیگر در بیشتر کشورها غالب است. با وجود این که نقش زن در شیوهی تولید سرمایهداری تغییر کرده و صرفا به ابزارتولید مثل محدود نمیشود اما مردسالاری و تبعیض ساختاری زنان هنوز به دلایل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در سطوح مختلف در تمام جوامع مشاهده میشوند.
از سوی دیگر نقش اسلامی بودن حکومت جمهوری اسلامی در تداوم مردسالاری و زن ستیزی انکارناپذیر است. چراکه دین اسلام به دلایل تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی ماهیتی مردسالار و زن ستیز دارد. به این سبب، حکومت مذبوحانه میکوشد تا به تداوم مردسالاری در حیطههای گوناگون دامن زند و جلوی حقجویی و برابریطلبی زنان را بگیرد. اگر مردسالاری در ساختار حقوقی و اجتماعی و فرهنگی ایران از بین برود مردان دیگر نمیتوانند مالک زنان باشند. متعاقبا حکومت نیز نمیتواند مالک زنان باشد و در قفس محبوسشان کند. تلاش برای حفظ مالکیت بر زنان یکی از ابزارهای حفظ ارکان اقتدار جمهوری اسلامی است که توسط آموزش و پرورش و رسانهها، حجاب، سرکوب جنسی، ازدواج، تفکیکهای جنسی در کار و تحصیل و فعالیتهای گوناگون و … صورت میگیرد.
اگر مردسالاری در حوزههای گوناگون تضعیف شود و به بافت سیاسی نفوذ کند، اقتدار ولایت فقیه نیز از بین میرود و بقای این رژیم به خطر میافتد. خامنهای که اکنون در صدر کشور و در جایگاه پدر- شاه- خدا قرار دارد و تا آنجا که میخواهد چپاول میکند و میتازاند، قدرت خود را از دست میدهد و ساختار فعلی حکومت از هم میپاشد. بنابراین، بیهوده نیست که جمهوری اسلامی هرگونه تلاش برای برهم زدن نظام مردسالاری را در هم میکوبد مبادا که پایههای حکومت متزلزل شوند.
و درپایان
دوگانهی «برتری و کمتری» اما تنها محصول اسلامی بودن و مردسالار بودن حکومت جمهوری اسلامی نیست. این حکومت علاوه بر اسلامی، استبدادی و مردسالار بودن، ساختار طبقاتی بسیار خشنی نیز دارد. چنین ساختاری؛ سلسله مراتب، فرادست و فرودست، جنس برتر و جنس دوم، خودی و غیرخودی و اقلیتهای جنسی، مذهبی و قومی طرد شده تولید میکند.
زنان در جامعهی ایران با وجود این که دست کم نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند در ساختار اجتماعی دینمدار ایران اقلیت و جنس دوم به شمار میآیند. در زیست محیطی که زناناش به طور تاریخی جایگاهی بسیار فرودست داشتهاند، حقطلبی و آزادیخواهی آنان اقتدار جامعهی مردسالار را زیر سوال میبرد. واکنشهایی همچون «میل به برتری جویی به جای برابری خواهی زنان»، یکی از معصومانهترین برچسبهایی است که به فمینیستها زده شده است.
این مقاله ابتدا در خودنویس منتشر شده است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
باید این آموزش صورت بگیرد که برتری در توانایی فردی و به نتیجه رسیدن اهداف شخصیست.
مواردی که به ما به ارث می رسند، قابلیت دفاع و جوانبداری ندارند مگر آنکه دفاع ار آن موارد موجب نابودی برابری و تبعیض گردد.
یکشنبه, ۱۸ام اسفند, ۱۳۹۲