تحقیقی بر ریشه های سریانی قرآن
دانیل پایپز (daniel pipes)، ترجمه از امین قضایی
توضیح مترجم: این متن توضیحاتی است بر نتایج به دست آمده از پژوهش های تاریخی و ریشه شناختی از قرآن. در اینجا مثال های جسته و گریخته ای از قرآن آورده می شود که نشان می دهد متن قرآن ریشه های سریانی دارد و از چند کلمه مبهم قران نیز رمزگشایی شده است. تمرکز این مثال ها روی سوره های مکی هستند و استدلال می شود که این آیات از متون و نسخ مسیحی قدیمی تر اقتباس و ترجمه شده است. البته این ادعا در مورد بسیاری از سوره های مدنی نمی تواند صادق باشد (نویسنده اشاره ای به این قضیه نمی کند) چرا که پیش زمینه تاریخی مشخصی دارند و اشاره به وقایعی (درست یا غلط)مانند جنگ های محمد، ازدواج او با زنان، توصیه به عبادات و احکام شرعی دارد. با این حال تفاوت آشکار بین سوره های مکی و مدنی و به خصوص گنگی سوره های کوتاه قران نشان می دهد که قرآن یک جمع آوری متاخر از متون متعدد است.
پاسخ ساده به این سئوال این است که ما نمی دانیم. قرآن متنی بدون پیش زمینه است و ما واقعا چیز زیادی درباره اینکه از کجا آمده نمی دانیم. اما می دانیم که این متن از آسمان نیامده و چنین منی محصول ذهن بشر در یک زمان و فرهنگ و محیط زبانی خاص است و در مورد قرآن، متن واقعا محصول فرهنگ ها و زبان های خاورمیانه ( و نه حجاز) در اواخر دوران باستان است و هیچ ربطی به حجاز ندارد.
اگر شما ادعای قرآن را در سوره ۱۲ ، آیه دوم بررسی کنید در آنجا می گوید: قُرْاءنًا عَرَبِیًّا این البته ویرایش و نگارش نویسندگان مسلمان متاخر در بین النهرین در قرن نهم است و ما آنرا به شکل قرآن عربی می خوانیم، اما وقتی این نگارش را در نظر نگیریم (که به ر ـا عرـا ختم می شود) به یک رسم الخط پایه ای می رسیم که هیچ کس نمی تواند آنرا بخواند اما جالب توجه این است که این اصلا عربی نیست و باید یک زبان سریانی باشد که عربی شده است (یعنی فاقد الف در کلمه قرآن و عربی است) و باید به شکل قرآن عربی بوده باشد و می تواند به صورت قریان غربی یا آیات غربی خوانده شود که به وضوح سریانی است و هیچ شکی نیست که زبان سریانی کلیدی است برای بازکردن قفل متن قرآن چرا که کتابی که ادعا می کند کتابی روشن است ، هیچ راهی نیست که شما بتوانید آنرا بفهمید مگر با خواندن تفاسیرش و حتی اگر با تفاسیر علامه های مسلمان هم آنرا بخوانید می فهمید که این علامه ها هم در اغلب موارد آنرا نمی فهمند و من در اینجا دو مثال می آورم:
۱. قرآن محمد را امی توصیف می کند که توسط علمای اسلام به عنوان تحصیل نکرده یا عامی توصیف می شود اما این کلمه به روشنی از کلمه عبری am ha aretz یا قوم مشترک می آید و این به این سبب است که در قرن سوم (یعنی زمانی که متاخرین قران را ویرایش کردند) ارتباط با زبان عبری قطع شده بود.
۲. کلمه فرقان در سوره ۲۵ برای علمای اسلام یک کلمه اسرارآمیز است و آنها می گوید که از ریشه فرق به معنای جدایی می آید. اما این اصلا عربی نیست و مشخص است که از کلمه سریانیPurqana یا رستگاری می اید که آشکارا مفهومی مسیحی است.
مثال های بی شماری وجود دارد که علما هیچ تصوری از معانی آن ندارند و نمی دانند که قرآن چه می گوید( برای مثال حورین که در واقع به معنای انگور است و نه باکره های بهشتی)
پس واقعا قرآن چیست؟ اگر منظور ما از قرآن همین قرآنی است که نسخه اصلی آن در قاهره در سال های ۱۹۲۳ و ۱۹۲۴ تایید شده، همانطور که قبلا گفته ام در پاسخ به این سئوآل مشکلات زیادی داریم.
لایه اصلی قرآن خط الرسم اش است که هیچ کس نمی تواند آنرا بخواند و به همین خاطر علمای اسلام مجبور بودند که به نگارش های قرن سوم هجری رجوع کنند و هدف این بود که گرامر قرآن را بررسی کرده و مشکلات زبانی متن را که بسیار بود برطرف کنند چون یک متن شرعی باید ثابت باشد و به همین خاطر است که وانزبورگ Wansbrough به درستی معتقد است که قرآن تا قبل از قرن سومی هجری نمی توانسته مشروعیت یابد.
و حتی نام سوره های قرآن نیز تا قرن دهم هجری ثابت نبود. برای مثال طبری سوره ۱۰۵ را ألَمْ تَرَ می خواند اما اکنون این سوره الفیل خوانده می شود که نشان می دهد حتی نام های سوره ها نیز در طول زمان تغییر می کرده است.
نظر به این موارد ما واقعا نمی دانیم که نویسنده قرآن که بوده و چه می گوید.
می توانم در اینجا برای شما برخی از پژوهش ها و نظریات صائب را درباره مولف قرآن بیاورم.
۱. کریستف لوکزنبرگ Christoph Luexenberg معتقد است که قرآن در واقع یک متن سریانی عربی بوده و وی قادر شده است که برخی از سوره ها و آیات را رمزگشایی کند. برای مثال سوره کوثر هیچ معنایی نمی دهد اگر شما آنرا متنی سریانی در نظر نگیرید. اما اگر این کار را بکنید معنای این سوره مبهم آشکار می شود. همچنین اگر شما سوره ۹۷ یا سوره قدر را بخوانید کلمه قدر هیچ معنایی نمی دهد و یک کلمه مبهم است. ولی وقتی به عنوان یک کلمه سریانی در نظر بگیرید این کلمه همان qadra یا به معنای تقدیر است و لیله القدر در واقع به معنای شب سرنوشت ساز در مسیحیت سریانی است و اشاره به تولد مسیح دارد.
لوکزنبورگ همچنین اولین کسی بود که دریافت کلمه حورین در قرآن که ما آنرا به معنای باکرگان بهشت الله تصور می کنیم معنایی جز میوه انگور نمی دهد.
من بر این عقیده ام که آنچه لوکزنبورگ می گوید کلیدی است برای درک آنکه واقعا چه کسی قرآن را نوشته است.
۲. آنجلیکا نیوویرز Angelika Neuwirth مسئله زیر را بررسی کرده است: چرا از قرآن در مناجات و عبادات در مقایسه با انجیل نزد یهودیان و مسیحیان خیلی کم استفاده می شود. چرا باید اینطور باشد و همیشه اینطور بوده است؟ وی که این مسئله را برجسته ساخت در بخش مکی قرآن ردی از بخش های مناجاتی یافت که بعدا از بین رفته است.
و این گفته توضیح بسیار مناسبی می تواند باشد برای سوره دوازدهم آیه دوم و اینکه قرآن چیزی بیش از یک مناجات نامه مسیحی نیست و منبع آن واقعا انجیل است و به همین خاطر است که قرآن همیشه فرض می گیرد که خواننده قرآن باید با انجیل آشنا باشد.
۳. اکنون اگر قرآن را بخوانید متوجه می شوید که نویسنده داستان های یهودیان و مسیحیان را بدون هیچ نظم مشخصی بازگو می کند و به خاطر همین است که وانزبروگ می گوید که “روی هم رفته کمیت ارجاعات و تکرارهای مکرر و سبک شدیدا جدلی آن همگی نشان می دهد که متن در جوی محفلی مذهبی نوشته شده است که در آن بر حجمی از نوشته های آشنا در خدمت یک آموزه هنوز ناآشنا تاکید می شود”.
به وانزبروگ Wansbrough بر می گردیم که پدیده جالبی را در قرآن بررسی می کند و اینکه به نظر می آید الله عادت دارد که خود را تا حد خسته کننده ای به شکل های ادبی مختلف تکرار کند و من نمونه ساده از این پدیده را به شما نشان خواهم داد اما از الفبای عربی استفاده می کنم و بعد آنرا به شما توضیح خواهم داد. اگر به سوره ۱۶ آیه ۶۶ رجوع کنید:
وان لکم فی الانعام لعبره نسقیکم مما فی بطونه
و اگر به سوره ۲۳ آیه ۲۲ رجوع کنید:
وان لکم فی الانعام لعبره نسقیکم مما فی بطونها
این دو عبارت را با هم مقایسه کنید، آنها عینا یکی هستند به جز کلمه آخر که در دومی یک الف اضافه دارد. اولی یک خطا گرامری است چون موضوع جمع و مونث است و باید در آخر یک الف در ضمیر اضافه شود و عبارت دوم این خطا را تصحیح کرده است.
خوب این مثال به این معنی است که :
اولا الله عادت دارد حرفش را تکرار کند.
دوم اینکه نویسنده در گرامر عربی اشتباه کرده و در آیات بعدی آنرا تصحیح کرده است.
یا اینکه قرآن نویسندگان متعددی داشته که برخی با گرامر صحیح عربی آشنا بوده اند و برخی خیر و من معتقدم که این توضیح بهتری برای چنین پدیده ای است.
این پدیده را وانزبروگ “سنن گوناگون” می خواند و همانطور که کوک Cook می گوید: “ما در قران نتایج حاصل از پیشرفت های مستقل و احتمالا از سنت های محلی داریم که کمابیش در نسخه نهایی گنجانده شده و دست نخورده باقی مانده اند” و به بیان دیگر قرآن باید نویسندگان متعددی داشته باشد.
پیشتر در جایی گفته ام که منابع قرآن به پیش از محمد برمی گردد و یک نمونه اش به شرح زیر است:
قرآن به ما گریزی می زند به مردمی تحت عنوان اهل ایکه ستمگر بوده اند (سوره ۱۵ آیه ۷۸) و سنت اسلامی اصلا نمی تواند بگوید که این مردم ایکه چه کسانی بوده اند جز اینکه بگویند این کلمه نام یک مکان و وادی بوده و الله اعلم.
حال کلمه ایکه باید از کلمه Leuke Kome آمده باشد یعنی یک کلمه یونانی برای شهر سفید و در واقع شما نام Leuke Kome را در ادبیات یونانی و پریپلوسی می یابید و این یک بندری در پادشاهی نباطیان است.
اما این کلمه از منابع ادبی تا قرن سوم حذف می شود.
بعدها منابع از مکانی می گویند به نام هورا Hawra که کلمه سریانی برای سفید است و منابع یونانی ازAlaura می گویند که خوانش یونانی از Hawra سریانی است.
کلمه سریانی hawra در عربی به صورت al-Hawra در می آید.
اکنون می دانیم آنچه پیشتر Leuke Kome بوده اکنون al-Hawra است.
پس آنچه در قرآن حفظ شده در واقع نامی است که برای قرن ها از منابع ناپدید شده است اما هنوز به نام اصلی اما عربی شده اش یعنی ایکه در قرآن باقی مانده است.
و بله با اینکه اعراب گذشته بزرگی داشته اند اما این نام ناپدید شده و به شکل al-Hawra به زبان عربی داخل شده و تنها توضیح در اینجا این است که متونی شفاهی یا مکتوب این کلمه را از دوره پیش از محمد حفظ کرده اند و به منبع قران تبدیل شده اند.
این بدان معناست که در واقع برخی از منابع قرآنی به چند قرن پیش از محمد برمی گردند یعنی آنکه می توان محمد را از قرآن و نویسنده احتمالی اش جدا کرد.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
نظرات
یک دروغ بزرگ که آیات الهی را زیر سوال می برند اگر راستگو می گویید آیه ای مانند آن بیاورید
پنجشنبه, ۲۴ام بهمن, ۱۳۹۲
البته بیشتربرای تریبون زمانه بایدمتاسف بودکه باانتشارمقالاتی ضعیف وغیرپژوهشی جایگاه علمی خودرازیرسوال خواهدبرد.بنظرمی رسدمطالب این نوشته درحدبچه های مدارس متوسطه ایران هم نیست .باورکنیدکه برای ذهن جستجوگر اصحاب خرد دیگرقرآن کتابی برای طنزپردازی مستشرقین کم سوادغربی نمی تواند باشد.راستی هانری کربن وآنه میشل های خوش ذوق وپرمایه مغرب زمین هم مگرمردند؟!
پنجشنبه, ۲۴ام بهمن, ۱۳۹۲
“لوکزنبورگ همچنین اولین کسی بود که دریافت کلمه حورین در قرآن که ما آنرا به معنای باکرگان بهشت الله تصور می کنیم معنایی جز میوه انگور نمی دهد.”
بیچاره این همه آدم که به عشق رسیدن به باکره ها خود را به کشتن دادند و بقیه را کشتند و تازه اگر به بهشت بروند فقط انگور گیرشان می آید . اما حالا که فکر می کنم می بینم که این لوکزنبورگ نبود که اول از همه دریافت کلمه ی ” حورین ” در قران به معنی باکره ها نیست و انگور معنی می دهد . خیام در قرن پنجم این موضوع را خوب می دانست آنجا که گفت :
گویند کسان بهشت با حور خوش است من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار کاواز دهل شنیدن از دور خوش است
این قافیه قرار دادن حور و آب انگور چه معنی غیر از این می تواند داشته باشد ؟
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
قرآن حاصل اندیشه های محمد (ص) است یا وحی خداوند?
جناب مصطفی طباطبایی پاسخ میدهند:
http://goo.gl/DbrnyU
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
سلام
واقعاً متاسفم برای گردانندگان این سایت و شخص نویسنده این مقاله….
ادمی تا سخن نگوید عیبش نهفته باشد.
آقای مثلاً پژوهشگر زبان عربی، زبانیست که برای هریک لغتش ۷۰ و اندی معنی متصور است و این در حالی است که معنای این لغات با جابجا شدن اعرابش تغییر میکند.
من در عجبم شمایی که خودتونو به عنوان پژوهشگر معرفی کردید چطور به این موضوع پیش پا افتاده نرسیدید ولی به متعدد بودن نویسندگان قرآن رسیدید؟؟؟؟؟؟
جنابعالی یا مسیحی مسلک هسیتد یا جیر و مواجب بگیر مسیحی جماعت، که قصد دارید به مخاطبتون إلقاء کنید که قرآن اقتباسی از انجیل مسیحیت است.
با این گفته خداوند که قرآن را من نازل کردم و خود آن را حفظ خواهم کرد جایی برای ایجاد تردید و شک در آن باقی نمی ماند و شما و امثال شمام تلاش بیهوده نکیند برای اثبات انسانی بودن آیه های قرآن…
با این مقاله کاری بزرگی کردید و آن به رخ کشیدن بیسوادی خودتون به مخاطبان بود و با این کار فرصتی برای اثبات بیسوادیتان به مخاطبانتان ندادید.
عدو شود سبب خیر گر خدا خواهد و این همان حفاظت از قرآن است که خداوند وعده داده است.
حالا دیگه ننویسن برو آب بکش برو..( قسمتی از دیالوگ فیلم سینمایی مارمولک)
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
اصلانویسنده خودش؛ فهمیده چی گفته .؟!…زاییده بااین استدلالش.خوشبختانه فهم اینها حتی به ظاهر این کتاب کریم هم قد نمیده ؛چه برسه به باطن قران کریم.همینها بودند که تورات وانجیل را تحریف کردند وحالا نوبت قران شده .
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاه!
همین مونده بود شما درباره قرآن نظر بدید!
ما خودمون اندازه کل دانشمدان شما آخوندو عالم و پژوهشگر داریم.
پس شما لطف بفرمایید درباره دین و کتاب خودتون تحقیق بفرمایید.
اصا تو خوبی…
😀
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
وقتی یه احمق بخواد چیزی رونفی یا اثبات کنه نتیجه یه همچین چیز مسخرهای میشه.
استدالهایی که میاره در نوع خودش شگفت انگیزه!
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
این جماعت مسلمینی که نظر دادن ، همشون از دید اسلامی به قران نگاه می کنند! خب معلومه که نمیتونی ردش کنی. خب معلومه که میگی این قرانو خدا فرستاده و محمد هم پیامبرشه.
قران کتاب مسخره و بی سر و ته و بی محتواییه که نبودنش بسیار بهتر از بودنشه. اینهمه کشتار به خاطر همین کتاب شیطانی!
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
از اون داستان اصحاب کهف معلومه که از چه چرندیاتی پیروی کرده :))
داستان اصحاب کهف ، برای مسیحیانی بوده که از مملکتشون رانده شده بودن و دهان به دهان به محمد و عرب رسیده بود.
اینها هم توی قران جاش کردن.
مسخره ست …
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
از این طرف هم یه چیزی از عهد عتیق شنیده بوده ، یه مشت داستان رو با اشتباهات فاحش ، توی کتاب خزعبلش آورد.
مثل داستان یوسف ، قربانی اسحاق ، مصلوب شدن عیسی
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
همه این اشتباهات رو هم به پای تحریف کتابهای پیشین میزنه. براش جمله و استدلال هم میاره.
اکثر اینهایی که میگن کتابمقدس تحریف شده ، حتی یک دور هم نخوندنش. همون محمد هم اگر یک دور خونده بود ، اینو توی کتاب شیطانیش نمی آورد.
اصلن کتاب نمی آورد :v
ما هم الان داشتیم زندگیمونو می کردیم. 🙂
لازم هم نبود دوتا بزنیم تو سر بسیجی سه تا بزنیم تو سر آخوند خارجی کلاه مسخره انگلیسی چاپلوس و دورو
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
من آدم مذهبی نیستم ولی استدلالها واقعا ضعیف بود. تو سوره واقعه میگه :
حور عین کامثال لوءلوءالمکنون
یعنی حوران (پوست درخشان و سفید)چشم درشت مانند مروارید پنهان در صدف…
پس باید اینطور تصور کنیم : انگورهای چشم بلبلی که مثل مروارید تو غلاف خودشون هستن …
و اونوقت این چه جذابیتی برای اعراب اون زمان داشته ؟؟؟
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
اگر راست گویانید«فأتوا بسوره من مثله»
قرآن کریم خودش جواب تمامی این مهومات بشری را دهده می گوید اگر راست گویانید تحدّی کنید یعنی سوره مثل قرآن بیاورید.از ۱۴۰۰سال پیش تا کنون احدالناسی نتوانته است که حتی به اندازه سوره مبارکه کوثر برای قرآن مثل و مانندی بیاورد.
از نگارنده و منتشر کننده مقاله درخواست تحقیق از زبانشناسان متبحری چون جرج جرداق مسیحی را دارم تا به واقعیت امر پی ببرند.
جمعه, ۲۵ام بهمن, ۱۳۹۲
در اینکه متن اشکالات علمی زیادی دارد شکی نیست، متنی علمی است که قابل ارائه در مجامع علمی باشد، در حالیکه این متن مجموعه ایی از ادعاهای بی دلیل و مدرک است، از این ادعاها هم زیاد است، مثل آن آقایی که گفته بود برای آنکه نامم در تاریخ ثبت شود میخواهم در چاه زمزم ادرار کنم، و کرد و ثبت شد…
اما اشکالات علمی:
در ابتدای متن آمده است که : تفاوت بین سوره های مکی و مدنی و همچنین گنگی سوره های کوتاه، نشان میدهد که قرآن یک جمع آوری متاخر از متون متعدد است … اولا که در این قیاس مقدمات غلط است و بالتبع از مقدمات غلط نتیجه ایی غلط حاصل میشود، اولا تفاوت بین سوره های مکی و مدنی اگر بخواهد در نتیجه گیری تاثیر داشته باشد باید بر محور “سریانی”بودن الفاظ باشد نه اینکه بگوییم سور مدنی در مورد جنگها و …بوده ولی سور مکی اعتقادی بوده بعد نتیجه بگیریم قرآن جمع آوری کتابهای دیگر است!!!!(بقول منطقیون حد وسط باید در صغری و کبری محفوظ باشد)، ثانیا مقدمه دوم هم غلط است، زیرا سوره های کوتاه گنگی ندارند، به اصطلاح آنچیزی گنگ است که معنا و مفهوم نداشته باشد و خال آنکه الفاظ سور کوتاه قرآن همه دارای معانی خاص خود و مفاهیم مشخص است، قطعا کسی که نویسنده بوده کمترین سوادی در زمینه عربی نداشته است…و اما نتیجه، آنهم غلط است، زیرا اولا در یک قیاس منطقی باید حد وسط در مقدمات وجود داشته باشد که نیست ثانیا نتیجه باید همجنس و همسنخ حد وسط باشد و از لوازم آن محسوب گردد، و یا رابطه ایی عقلانی بین آنها برقرار باشد، مثلا در یک قیاس صحیح میگوییم: این آهن در اثر حرارت گرم شده است، هر آهنی در اثر حرارت منبسط میشود، پس این آهن منبسط میشود(توضیح بیشتر لازم نیست)، در قیاس نویسنده نه حد وسط که علت نتیجه محسوب میشود وجود دارد و نه مقدمات صحیح هستند و نه نتیجه از نظر عقلی درست است…
در قسمت بعد در حقیقت موضوع بخث را عوض میکند و میگوید: ما نمیدانیم قرآن از کجا آمده…اما میدانیم از آسمان نیست و ساخته ذهن بشر است…در یک زمان خاص و بادفرهنگ خاص خاورمیانه…اینهم از آن ادعاهای شاخداری است که امثال سروش بارها مطرح کرده اند و بزرگان هم بارها جواب داده اند ولی گویا تازه بدست نویسنده رسیده است، اولا منشا قرآن ” وحی ” است، و وحی از مختصات پیامبران است، ادله عقلی و نقلی غیر قابل انکاری در خصوص وحی و وحیانی بودن قرآن وجود دارد، متاسفانه در متن اشاره نشده که از کجا چنین ادعایی صورت گرفته که قرآن ساخته ذهن بشر است، اگر این واقعیت داشته باشد باید بشر بتواند آیاتی مانند آنچه در قرآن هست بیاورد تا پاسخی بر آیات تحدی باشد(اینکه تحدی چیست و توضیحاتش مفصل است و اینجا جای ذکر آن نیست، پس شما را به این لینک ارجاع میدهم:
http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=98225
اما در بخش دیگر نویسنده بیسوادی خود را نسبت به علوم قرآن به اوج خود میرساند، در توهم او “قرآنا عربیا” نگارش نویسندگان متاخر است، این بیسوادی ریشه در اطلاعات ناقص از روش پیامبر اسلام و وظایف مسلمین در کتابت آیات دارد، به خیال او عربها نوشتن بلد نبوده اند، نگارش و نوشتن در قرون بعدی وارد زبان عربی شده است، وقتی هم که میخواهد شاهدی بیاورد مانند روباه از دم خودش استفاده میکند و میگوید” اما اگر این نگارش را در نظر بگیریم به یک رسم الخط پایه میرسیم که هیچکس نمیتواند آنرا بخواند “…(صدای خنده حضار)…خوب اگر اینگونه است پس شما از کجا فهمیدید که “قرآنا عربیا” ریشه اش رسم الخط غیر قابل خواندن است، یا آن رسم الخط خوانا است که خودتان هم چنین ادعایی ندارید، یا ناخواناست که در این صورت چطور فهمیدید که این لفظ ریشه اش ناخواناست !!!!!
براساس توهمات پوچ نهایتا میگوید قرآن اصلا عربی نیست بلکه سریانی است، بعد هم ادعا باز ادعا میکند قرآن قابل فهم نیست و نیاز به تفسیر دارد و علامه های مفسر هم خود درک درستی نداشته اند، به این اراجیف فقط باید لینک داد تا مطالعه کنند و الا کامنت گذاشتن و تایپ طولانی هم حوصله میخواهد برای نویسنده و هم برای خواننده:
http://www.porseman.org/q/show.aspx?id=109772
باز در بخش دیگر مجبور میشود تراوشات ذهن خالی اش را در قالب الفاظ قرآن پیدا کند، میگوید ” امی ” ریشه اش عبری است!!!
برای این هم برو اینجا را ببین:
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%D9%85%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0
در جای دیگر اشاره به کلمه “فرقان” میکند و ادعا میکند که این کلمه هم عربی نیست، متاسفانه به علت سطح پایین مطالعات نویسنده باید برای هر کدام لینک جدایی بدهم، اینهم در مورد فرقان:
http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,12342
در مورد حور العین هم به کتاب “مجمع البحرین” ج۳ص۲۷۸، مراجعه کن که هرچه گشتم لینکی از آن پیدا نکردم…
البته بیسوادی نویسنده به اینجا ختم نمیشود و در نهایت به این اشکال میکند که چرا بجای سوره “فیل” میگفتند “الم تر”، باز این از عدم مطالعه است، چون علما دعبشان بر این بود که بجای استفاده از نام سوره ها و بجهت تبرک از آیات قرآن و گاهی برای حفظ آیات در حافظه ها ابتدای سوره ها را نشان میکردند…
در خصوص اشتباه فاحش نویسنده در برگرداندن ضمیر مذکر و مونث نیز +شوریده حال توضیح دادند که نیاز به تکرار نیست….
دوشنبه, ۲۸ام بهمن, ۱۳۹۲
نیلوفر جان شما خودتو اذیت نکن…
برو دنبال عشق و حال خودت .. تورو به قرآن چه؟!!!
جواب این آقای فجوهچگر !!!! هم بدم که فکر نکنه خیلی با سواده!
آقا جون اگه ریشه اسلام و قرآن همون مسیحیته که مسلمونا هم قبول دارن که مسیحیت دین قبلی بوده و اسلام بعدش اومده و دستورات تحریف شده مسیحیت رو به شکل واقعیش احیا کرده! پس لازم نیست اینقدر بالا پایین بپری که اینو ثابت کنی!
بعدشم اگه واقعا غرب به این نتیجه رسیده که شما گفته ای و اسلام شکلی از مسیحیت شماست(که نیست چون مسیحیت تحریفات زیادی داره که اولیش تثلیثه)
چرا با مسلمونا اینقدر مخالفه؟! چرا دست از سر اسلام برنمیدارن؟ چرا برادران مسیحیشون!!!!! یعنی مسلمونا رو اینقدر توی دنیا آزار و اذیت میکنن؟!
دست بردار از حقه بازی و کلک داداش … امثال تو دستتون رو شده … مطالب شما فقط به درد امثال نیلوفر کوچولو میخوره ….
شنبه, ۳ام اسفند, ۱۳۹۲
من فقط اینو بخوبی یاد گرفتم که اگر قران کتاب اسمانی بود پس چرا فرهنگ اعراب هیچ پیشرفتی نداشته و اگر اسلام دین کاملی بوده پس چرا همچنان کشورهای عربی باهم در تضاد و هزاران سال تا همین الان در جنگ و ستیزند
تمام
یکشنبه, ۴ام آذر, ۱۳۹۷