طی چند دههی اخیر، سازمانهای غیردولتی به عرصهی مرکزی توسعه بینالمللی و دموکراسی سازی وارد شدهاند. پس از به بن بست رسیدن رویکردهای دولت و بازار محور در رابطه با توسعه، طیف گستردهای از دانشمندان، متفکران، فعالان در زمینهی توسعه، دولتها و حتی نهادهایی چون بانک جهانی هم اکنون جامعه مدنی و مهمترین نماد آن یعنی سازمانهای غیردولتی را وسیلهای مهم برای توسعهی (دموکراتیک) پایدار میدانند. بدین ترتیب، سازمانهای غیردولتی به بازیگران کلیدی و دارای نفوذ و قدرت در عرصههای اجتماعی و سیاسی تبدیل شدهاند. از راه تلاش مستمر در زمینهی کمکرسانی و کمک به افزایش نفوذ فقرا و افراد در حاشیه در سیاست و فرایند های سیاستگذاری، این سازمانها توانستهاند در سطح ملی نقشی مهم در توسعهی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ایفا کنند. در سطح بینالمللی نیز شاهد شکلگیری جامعه مدنی جهانی بودهایم که از شیوههای غیررسمی اما قدرتمند بر فرایند های تصمیمگیری و سیاستگذاری در سطح بینالمللی و همچنین سیاستهای نهادهای بینالمللی تأثیر گذاشته است (Brown, Moore, 2001:569).
چرا سازمانهای غیردولتی باید پاسخگو باشند؟
تحقیقی که اخیراً توسط سازمان Environics International صورت گرفت حاکی از سطح پایین اعتماد عمومی به دولتها و بخش خصوصی است (Zadek, 2003:2). در مقابل، سازمانهای جامعه مدنی در سطح جهانی از اعتماد بیشتری از سوی عموم برخوردار هستند که آنها را قادر میسازد تا به پشتوانهی آن با هدف حمایت از فقرا و افراد در حاشیه، محیطزیست و توسعه پایدار از بخش خصوصی، دولتها و سازمانهای بینالمللی پاسخگویی بیشتری مطالبه کنند. متأسفانه، برخی این سطح بالای اعتماد را زیر سؤال بردهاند. پس از انتقاد سازمانهای غیردولتی از دولتها و شرکت های بخشی خصوصی به دلیل نداشتن مکانیزم های کافی پاسخگویی، دولتها و شرکتهای مذکور در راستای ایجاد چنین مکانیزمهایی حرکت کردهاند. حال، آنها از سازمانهای غیردولتی به دلیل اینکه خود فاقد مکانیزم های کافی در این زمینه هستند انتقاد میکنند. حقیقت آن است که سازمانهای غیردولتی اساسی مشخص بهعنوان مبنای پاسخگویی خود ندارند. چالشی را که سازمانهای غیردولتی در این زمینه با آن روبرو هستند میتوان در گفتههای Michael Edwards (۲۰۰۰) مشاهده کرد:
چالشی که پیش روی سازمانهای غیردولتی قرار دارد آن است که نشان دهند خود نیز میتوانند اصول پاسخگویی را که دیگران را به رعایت آنها ترغیب میکنند به کار بندند.
در گذشته، ارزشها و تعهد سازمانهای غیردولتی برای فعالیت آنها کافی مینمود، اما اکنون که آنها در زمینهی سیاست و تصمیمگیری صاحب نفوذ شدهاند از سوی ذینفعان گوناگون از جمله اهداکنندگان، کارکنان، سازمانهای همکار و گروههای تحت پوشش خود برای پاسخگویی بیشتر تحت فشار هستند. ذینفعان فوق سازمانهای غیردولتی را بر طبق علایق و اولویت های خود پاسخگو میدانند.
هدف از پاسخگویی سازمانهای غیردولتی اعمال فشار بر جامعهی مدنی نیست، بلکه آن است که سازمانهای غیردولتی مشروعیت و مقبولیت بیشتر بهدست آورده و بتوانند به تلاش های خود در زمینهی توسعهی پایدار و دموکراسی سازی ادامه دهند. اگر سازمانهای غیردولتی به ابزار پاسخگویی مجهز شوند بهتر خواهند توانست با ادعاهای مطرح شده از سوی مخالفان خود مبنی بر پاسخگو نبودن این سازمانها مقابله کنند. به طور مثال طی دهه ۱۹۸۰ در کشور پاکستان افشاگری سازمانهای غیردولتی درباره فساد دولتی منجر به آن شد تا دولت این کشور ۲۵۰۰ سازمان غیردولتی را به بهانه آن که پاسخگو و شفاف عمل نمیکنند وادار به ثبت مجدد کند (Loyd, 2005:6). دقیقاً به خاطر مقابله با اینگونه ادعا است که لازم است سازمانهای غیردولتی به بازبینی مکانیزم های پاسخگویی خود پرداخته و مانع دخالت عاملان دیگر در این موضوع شوند.
اما مهم تر از همه، سازمانهای غیردولتی خود را به ارتقای وضعیت گروههای تحت پوشش خود متعهد کردهاند. ذینفعان و اهداکنندگان اینگونه سازمانها نیز به آنها در اجرای تعهدات خود اعتماد کردهاند و از این رو حق قانونی و اخلاقی دارند تا از نحوه عملکرد این سازمانها مطلع گردند.
پاسخگویی چیست؟
ادامه مطلب در تارنمای کنشگران داوطلب
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.