شاید هنوز بخش بزرگی از مدعیان اپوزیسیون خارج‌نشنین- همان‌هایی دربارۀ کانال بشردوستانه و نسل‌کُشی علام نشدۀ مردم بومی داخل ایران سکوت کرده، و در عین حال برا مردم عرب فسطینی هر رو داد و وامصیبتا سر می‌دهند، بسیاری پلشتی‌هایی انجام می‌دهند و مردم‌خواهان و بشدوستان چون امثالهم با بدترین تهمت‌ها تا فحشای‌ها و وحشیانه‌ترین سانسورها مورد آزار می‌دهند که چرا برخی حقایق می‌گویم و البته مورد حمایت اجانب غربی حامی اسرائیل هستند و بعنوان ویترین حقوق بشری استاندارد دوگانه مورد سوءاستفاده یا مزدوری قرار می‌گیرند، این انصاف را ندارند که بعد از ۴۵ سال ز گذشت دوران نکبت و ننگین نقض بدییهات حقو بشر، کمی منصف‌تر باشند، بیمرای ایدئولوژی تنها منحصر به رژیم ج.ا شیعی ولایی نیست.

این مطلب ربطی به حمایت ا سلطنت‌طلبان کذایی اوباش و لمپن فضی مجاز یو فضای واقعی هم ندارد که همان ادنک خاطراتی از وجهه تمدنی ناچیز که همان دو پادشاه استثنائیی تارخی ایارن یعنی رضاشاه و محمدرضاشاه درس کردند را نباود می‌کنند،لمپنیم و توش و شبه تررویسمی که مدعیا حمایت ا دو پهلوی بزرگ در این ند سال و بویژه از جنبش ۱۴۰۱ (مهسا/ژینا/زن، زندگی، آزادی) از خود نشان دادند نشان داد که اینها در رغب و تحت تاثیر تمدن جهانی که از روی خودخواهی تمدن غربی می‌خوانندش نه تنها درجاتی تمدنی وفرهنگی و معنوی طی نکرده و بلکه دچرا احااط و تباهی شده اند. لمپنیم و لاتیسم فزاینده و انحطاطگر از معضلات چند سال اخیر است.

اما درگذشت دو پادشاه پهلوی، معمولا زا سوی مغرضان و مخالفان غیر منصفف با انبوهی یادآوری بدهی‌ها است، حتی اشتابهات انها ر نیز گاه نادیده یا نشانۀ نیت بد آنها می‌دانن

قطعا عدم دموکراتیزه کردن کشور یکی ایردات همیشگی به این دو پادشاه است، و اما از نظر من، حقیقتی را نادیده می‌گیرند، چیزی مدعیان مخالف دو پادشاه پهلوی اتهام می‌زنند دربارۀ سرکوب آزادی و دموکراسی در چارچ.ب مشروطیت و حتی اشرایط دوران این دو پادشاه در منطقل خاوریانه و اطرافش تا حدی زیادی کذب است، اساس قانون اساسی مشروطیت به معنی امروزین دموکراتیک نبود!، این حقیقتی است کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد. در قانون اساسی مشروطیت، حق رای به زنان نداده بود، کاندیداها صرفا از طبقات خاصی بود و نه حق عمومی، به نوعی آپارتاید جنسیتی و طبقاتی بود!، از همه بدر ایناه، در متمم قانون اساسیف شبیه همین شورای نگهبان ج.ا شیعی ولایی، حکومت شبه ولایت فقیه بود و عملا مشروطۀ مشروعه بود، چیزی گویا امثال کسانی مانند امیر طاهری که اطرف شاهزاده رضا پهلوی گرفته اند دارند تبلیغ مشروطه و اینکه ایان و سالام با هم باید باشند!، سلطنت‌طلبان امروز با وقاحت شاهزاده رضاپهلوی پسر محمدرضاشاه را رضاشاه و رضاشاه دوم تبلیغ می‌کنند، این اهانت و دهن کژی به شاید اکثریت مردمی باد که هنوز در یک رفراندوم وقاعی و آزاد نظرشان دربرۀ ایکه آیا موافق برقررای مجدد نظام ادشاهی هستند یا نه، نوعی دیکتاتوری پیش از موعد بر سر کار آمدن سلطنت‌طلبان است!، همن تندروی‌هی سلطنت‌طلبان از امیر طاهری تا غیره، نشان می‌دهد اپوزیسیون جمهوری‌خواه به جیا کوبیدن و سانسور امثالهم، باید روی توحش و سادیسم و دیکتاتوری‌منشی سلطنت‌طلبان پهلوی‌پرست تمرکز بیشتر یابند.

با ای وجود، دو پادشاه پهلوی درگذشته، خدمات کم‌نظیر و بعضا بی‎نظیری کرده و د عین حال اشتبهات بدی هم داشته اند. رضاشاه با کودتایی کرد که بعدا منجر به حکومت شبه سکولاری و شبه ملی شد (چیزی که امروز به شدت نیاز است با توجه یکی دو ماه فرصت مانده برای جلویگری از نابودی ایران در جنگ تقریبا قطعی با غرب و امریکا و اسرائیل)، خدمات بزرگی به ایران نمون حکومت رضاشه و پسرشف رضاشاه یی از خدوم‌ترن پادشاهبه کیان کشوری به نام ایران است، حقیقت همین است مدرنیته ای او سعی کرد با مشاورت یا تقلید از اصلاحات لائیتسه مصطفی کمال پاشاه (اتاترک) انجام بدهد، با تمام عدم موفقیت نسبیف باز موفقیتهای زیادی داشت. ایجاد نظامات نوین و مدرن کشوری و لشکری و نهادیا بهداشت و درمان و آموزش رایگان ابتدائیی و متوسطه و عالی دانشگای از خدمات فوق العاده عالی این دو پادشاه بود، کاهیای که بعدا در زمان دو شبه پادشاه حکومت اسلامی ج.ا یعنی خمینی و خامنه ی تقریبا عمده اش بر باد رفت، فساد عظیم آموزشی مدرکگرایی ومدرکفروشی قانونی (و نه فورش مدرک جعلی) و پولی شدن عمده دانشگاه و بخش بزرگی زا مدارس ابتدائی و متوسطه که سیستمایتک در حال فروش مدرک بدون سواد کافی به متقاضایان هستند! این خیانت خمینی و بویژه خامنه ای و رژیمش به آموزش و پرورش ایران حتی امروز نیز متوقف بشود، تا چند نسل آثار بد و سوئش بجا خواهند ماند.

با تمام اتهامهای فساد و ناکارمدی به دو پهلوی وار کرده اند، صرفا ا مقایسه با امروز ج.ا و حتی کشورها اطراف زمان این دو پادشاهف بایس اذعان کرد، فساد بسیار کم و قانونمندی عموا خوب بود و فساد وبی‌قانون صرفا به حلقۀ محدود وصل به دربار بود، در سطح عمومی جامعه قانون مندی و اطلاعت مردم زا قانون بالا بود و بای مامور و آزان دولت حرمت قائل بودند یا از وی ترس یا از روی ابهت ملی. واقعا این را با امروز نمیتواند مقایسه کرد که پلیس و سپاهی و بسیجی، منفور عموم و عامل بدبختی کشورند!

بسیرای سقوط حکومت پادشاهی پهلوی را به نبود دمکراسی و خفقان و سرکوب آزادی و انواع جنایت ساواک نسبت می‌دهند، نگارنده قطعا این مواد مؤثر میدانم. اما دلایل اصلی و مهمتری است، مهمترنی دلیل سقوط پهلوی، عدم اعتماد به نفس شخص رضاشه برای حکومت بود. او عمری در دیکتاتوری بود و داستانهای زیای زا عشرت و هوسرانی و زنبرگی اش گفته اند ودر خاطا علم نیز موجود است، بیمرای سرطان و ضعف احتمالا جنسی او، تأثر مخربی بر اعتماد ب نفس او گذشتف تصور کیند یگ پادشاه مستبد که از سرگرمیها شخصی شاف زنبارگی و حرف شنوی مردم یا به عبراتی مطیعت جنسی و اجتماعی است و به ناگاه میبیند دست طبیع هر دو ز و گرفته، بیماری سرطان، حتی تصور مر دردناک هر انسانی میتواند از پیا دربیاورد و رضاشاه احتمالا اعتماد به نفس حکومتداری ش از دست داد، اما این تها بخشی مشکل بودف مشکل بزرگتر، کرهیا استبدادی او در سرشاخ شدن با متحدان ابرقدرت غربی یعنی امرکیا و انگلیس و فرانسه و… بود.

رضاشاه از همان ابتدای جوانی رویای امپراتور شدن داشت و این تنها مربوط به او نبود، اکثر رهبران خاورمیانه در در پایتختهاییی حکومت کرده و میکنند زمانی پایخت یک امپراتوری بده اند همین اسحسا مالیخولیای امپراتوری جهان شدند دارند، خمینی و خامنه ی که دیگر این جنون به سرحد کمال رساندند، تهران پایخت امپرتوری قاجار بود، قاجارها امپراتوری ناموفقی بودند که دو سوم خاک ایران از دست دادند و یا بهتر بگویم بر با باد دادند به لطف مداخلات اخوندهای شیعیع و اساس مذهب شیعه در این چهارصد سال با ایدئولوژی غم انگیز و افسردگی سازش عامل بدبختی و انحطاط فکری و میهنی و تمدنی ایرانیان شده سات و پادشاهان شیعی این چهارصد سال چوب این ایدئولوژی ناکارامد شیعی خورده اند از جمله خمین و بویژه خامنه ای به بعنوان آخرین شبه پادشاه شیعی!

توهم امپراتور شدن و ایجاد امپراتوری، را میتواند در حکومتهای عراق و مصر و لیبی و الجزایر و مراکش و عربستان و سوریه و ترکیه و جمهوری آذربایجان و افغانستان و… مشاهد کرد، پس این اشتباه مهلک همچون بیماری فکری عمومی مناطق موسوم به خاورمیانه و اطرافش است!

اشتباه مهلک دیگری که شاید از دو سه علت مهم سرنگونگی پهلوی دوم بود و متاسفانه در زمان شبه پادشاهی خمین و خامنه ا ادامه دارد، هوس قدرت دارندۀ سلاح اتمی و هسته ای است، برخلاف تصور برخی، اسنادی منشر شده و دزر کرده، که رژیم رضاشاه نیز در خیال دستیابی به سلاح اتمی داشت، اما بدتر هماین اشتباهاتی ج.ا خامنه ای مرتکب شد را ضاشه مرتکب شد، عضویت رد ان.پیوتی کا احمانه ی بود در حالی خیال تبدیل به قدرت نظامی دارنده سلاح اتمی داشت، اشتباهی که مثلا هند و پاکستان و اسرائیل نکردند. علاوه بر ظاهر تعهد قانونی، مسئله مهم ای است کشوری میخاهد به سلاح اتمی دست یاب باید کارهایش سری و دارای یک سری نهادهای قوی امینیت و سری باشد و همچین ز پشتوانل اقتصادی ورابط گشترده همه جانبه و متوازن به همه کشورها باد تا بتواند بندابزی کافی بین شرق و و غربو شمال و جنوب جهان اجرا کندف شاه در بندبازی کمی بهتر از ج.ا خامنه ی عمل کرد، اما عضویت در ان.پی.تی همان اشتباه استراتزیکش بود. از طرفی لاف زنی و گند گویی در اوپک، اساسا رضاشاه نباید عضو اوپک میشود! رضاشاه تدبیر و سیاسی کافی نداشت که برای اینکه بتوند اعتماد ابرقدتهای هسته ای یعنی روسیه و امریکا و فرانسه و انگلیس به دست آورد، باید اثبات میکرد اهل معماله گری و انعطاف است، در چند خیلی دیر با چین رابط برقرار کرد، گاهی افراط در چاپلوسی امریکایی داشت، میگیوند زمانی امریکای ها از او خواستند فانتومهایش به ویتانم بفرستند چنان عجله کرد که امریکاهها تعحب کردند که بدون خواهان پول یا امتیازی چنین دریوزگی امریکا کرد در حالیکه ترکیه عضو ناتو بود باید فرستادن چندتا فانتوم کلی ناز کردند و با گرفتن پول و امتیاز این کار کردند، اینها نشان میدهد رضاشاه چندان هم تعدل شخصیت بعنوان یک رهبری در س در رویا داشتن سلاح اتمی بود را نداشت، همین شخصیت کم جنبه را رد خامنه ا مشاهده میکینم، خامنه یا ب مراتب داغونتر از ضاشاه سات، رضاشه تا حدی انعطف سکولاری داشت، خامنه ی هر چه پیرتر شده، خرفتتر و لجوجتر و عقده ی تر و مستبدتر و خوخوارتر شده است، مشکبل خامنه ی اسارت در عبا و عمامه شعی است، در حالی رضاشاه ازد ود از این اسارت، خامنه ی در بزدلی احتمالا وضعش بدر زا رضاشاه است.

قطعا اصلح هزار فامیل دربار فساد درباریان پهلوی شنیده ایدف اما هر چه بود، این دایرۀ فاسدان درباری پهلوی کوچک بودند، مثلا صدتا کاخ ساختند، و یک دهم کشور تیول خود کردند، اما در زمان خامنه ای این شبه پادشاه خودکامه عمامه به سر، میزان تیولدار کردن درباریانش به تمام کشور آلود شده است و هزاها کاخ و صدها باند و مافیای درست شده است!، دیگر مردم عای ینز – به استثنای باشرفانی- انگاری نمیتوانند و گرنه هر کدام یک خامنه ی شده اند، توحش فساد در دروان امنه ای امری ایپدمی شده سات، توحش فساد همین بس در آموزش و دانشگاه و مدارس و مدرکگرایی و مدرکفروشی، کسانی این سخن درک نیکنند کشوری که کارش به مدرکفروشی مداس و دانشگاهها برسد، دیگر شانس بقا و تدمن سازی و فرهنگ و علم و تعای معنوی و میهن دوستی ندارد، اقتصاد ندارد! و اینها لوازم تبدیل شدن به ابقردتی است، خامنه ای اگر هزار سال هم عمر کند یک درصد شانس ندارد تبدیلبه امپراتور و فرمانروای منطقه شود چه جهان، چون بنیانهای ابرقدرتی را با فساد و استبداد احمقانه اش نابود کرده اس. تنها شانس ج.ا کودتای سکولاری سریع است حتی امور و نه یک ماه دیگر!

البته وضع رضاشاه خیلی بهتر از خامنه ای بود، او به دلایی شبه سکولار بود و اشتبهات خامنه ای نداشت مانند درباری اخوندی و اتلاف حجم عظیمی از بودجه کشور برای تظهر به یدنداری شدی و دست و پایش آخوندیسم نبسته بود و به زندگی شخصی و سبک زندگی خصوصی مردم و حجاب و پوشش کار چندانی نداشت!

مشکل اساسی رضاشاه همان رویاپردازی بزرگ و زیاد حرف زدنش درباره چیزهایا نباید میگفت و نباید قبل از کار سخن کار میگفت، او اشتباه مهلک کرد رد ترحکی ابرقدرتها و زمینه ساز سرنگونی اش شد، مانند گران کرد نفت، عضویت د اوپک، گفتن ساخت بمب اتم و بدتر عضویت ان.پیوتی (حماقت خامنه ای همین است)، اشتباه بزرگی که فرانسه و روسیه و چین فرستاد سمت عراق و جنگ فرساینده، اشتباه بزرگ دیگری مانند حاتم بخشی به شورهای دیگر – پولهای باید صرف عمران و تقویت بنیه اقتصادی داخل ایران میشد خرج بلهوسی و نمایش میشد کاری باز خامنه ای بدتر دارد انجام میدهد (رضاشه احمقانه جنگنده و هواپیما وسایر تجهیزات دست دومش به پاکستان تا اتیوپی داد و احمقانه موجب تحریک دیگران و ایجاد دشمنی شد!) در حالی بجای یان کارباید اقدام به خرید و واردات صنایع مادر و دانش بنیان میکرد و حتی به سرعت به واردات تجهیزات مازاد امریکا و غرب پس از جنگ ویتنام میکرد، ابلهانه فانتوم و تایگر اف ۵نو سفارش داد زمانی که نسل چهار اف ۱۵ و اف ۱۶ و جگوار و ویگن در حال تولید بود، میتوانست صدها فانوتم کم کارکرده مازاد امریکا بخرد و بجایش خط مونتاژ و تولید اف ۱۶ بگیرد، دو سه سال طاقت میاورد و از ترس سرطان ایران ترک نیمکرد ایران دست ابلهان بی لیاقتی شاه سلطن حسینی وار مانند خمینی و خامنه ای نمی افتاد!)- رضاشاه هم مانند خامنه ای نتواسنت از توازن کسب فناروی بین دو بلوک استفاده کند و ایران برخلاف تصور هیچگاه به جایگاه کره جنوبی یا تایوان نمیرسی، خامنه ی بدتر از رضاشاه بود در این زمینه، مداخله در مناقشۀ اعراب و اسرائیل بود و شرکت در تحریم نفتی اعراب علیه غرب بود، او اشتباهات دیگری چون ژاندرمی منطقه کرد، جالب است اشتباهات رضاشاه را خامنه ای با درجات وحشتانکتر و وحشیانه تری دارد تکرار و اصرار میکند! خامنه ای ی شانس دارد، کنار بود با یک کودتای شبه سکولاری بدون خونریزی برود پشت صحنه و سپاه با چند چهره کمتر شناخته شده، اسم ورسم حکومت عوض کندف وگرنه اگر اسرائیلیان کمی زرنگی کنند و همزمان به هر دو زند و زدن سر اختاپوس حامی حزب الله و حماس یعنی اختاپوس تهران نشین مستبد بزنند، کار ج.ا در عرض چند روز با قیام عمومی تمام خواهد شد.

با این وجود، با تمام استبداد و جنایتهایی در دوران این پادشاه شد در حق مردم عادی و دگراندیان و نخبگان (قطعا ناکافی بودن اصطلاحات به اسم انقلاب سفید، هر چند اقدامی مهمی بود انقلاب سفید، چیزی به نام عدالت توزیعیع و فقرزدایی سریع گفته ام، کاری خامنه ای نیز در منجلابش نمیخواخد انجام دهد یعنی توزیع سریع و فوری و رایگان سهام تمامی ثروتهای عمومی نزد خود و دولت و نهادها و آستانها و.. برای فقرزدایی زا ۷۰% فوردستان)، ای دو پادشاه استثنائات در تاریخ معاصر ایرانند و نقض ارزنده د مردنیته و بسیاری تمدنی و برقراری بنیادنهای مدنی و آزادی داشتند، آزای پوشش و دادن حق رای به زنان چنان بنیادنهای مدنی مدرن در ایران کرد که رژیم توحشی آخوندیستی نیز تواسته اینها کامل نابود کند و از بسترسازی مدرنیته آن دو پادشاه، میتوان گفت جنبش “زن،زندگی، آزادی” بوجود آمد.

 

کارهایی رژیم ج.ا برای نجات خودش می‌تواند و نمیکند در این سه ماه استثنایی!

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)