پاسخ به پروپاگاندا فرخ نگهدار برای شرکت در نمایش انتخابات ۱۴۰۳ رژیم
شرر کنور تبریزی
اصل بد نیکو نگردد زان که بنیاد اش بد است
تربیت نا اهل را چون گردکان بر گند است
می خواستم عنوان مطلب را سخنی با فرخ نگهدار بگذار دیدم با چنین نا اهل سخنی نمانده، هر اندازه هم یک انسان کالیو
اگر دارای سود و منفعتی در تکرار یک اشتباه نباشد سرانجام جایی این دور باطل را میشکند اما فرخ نگهدار هر بار با وقاحت دوشادوش عده ای از پلیدترین مهره های صادراتی رژیم چون عطاالله مهاجرانی در صف اول رای دادن به استبداد دینی و ولایت فقیه در لندن میایستد تا داغ کننده تنور نمایش بین المللی مشروعیت حکومت ولایت فقیه شود.
نگهدار که سال ۱۴۰۰ با پرچم رئیسی هراسی بر طبل باشکوه برگزار شدن شو تبلیغاتی مشروعیت ولی فقیه میکوبید(گفتگو اختصاصی با روزنامه اصلاح طلب مستقل، سه شنبه شانزدهم دی نود و نه) اکنون از شکست محنت بار دولت رئیسی میگوید و در نوشتاری سراسر پروپاگاندا برای داغ کردن تنور نمایش انتخاباتی رژیم با عنوان سه سخن در سایت اخبار روز مورخ سوم تیر ماه هزار و چهارصد و سه چنین استدلال میکند:
درسگیری حکومت از انتخابات ۱۴۰۰ و جنبش مهسا، از یک سو و بر هم خوردن توازن قوا در منطقه و جهان و تمایل آمریکا به تغییر رفتار از سوی دیگر باعث شده که انتخابات جاری به صحنه رقابتی بدل شود بین حامیان دولتهای هاشمی و خاتمی با حامیان دولت رئیسی و پایداریچی ها.
ظاهرا برادر نگهدار یا خود تا کنون معنای انتخابات رقابتی را نفهمیده یا فکر میکند دایره درک مردم هم مانند دایره درک ایشان و دیگر کارگزان استمرار نظام اسلامی تنها محدود به تعاریف داخلی نظام است که انتخاباتی را رقابتی میداند که در آن تعداد کثیری از مهره های سطح بالای اکنون همین نظام رد صلاحیت شده اند.
وی در ادامه مینویسید: تجارب ما نشان می دهد اگر سطح مشارکت خیلی پائین باشد شانس جلیلی و قالیباف بسیار بالاست. اما هرچه حامیان خط هاشمی و خاتمی بیشتر مشارکت کنند دولت آینده دست پزشکیان و حامیان اصلاح طلب او خواهد بود.
ظاهرا تجارب فرخ نگهدار شامل انتخابات سال هشتاد و هشت نمیشود که در آن علی رغم شرکت گسترده مردمی که تحت تاثیر همین دروغ ها و افسون های اینچنین علاج کنندگان نظام بودند باز اراده استبداد حاکم چیز دیگر بود و همان اراده از صندوق رای خارج شد و پاسخ نظام هم به اعتراض مردم گلوله و بود و چماق و کهریزک. البته بماند ماجرای عزل دکتر ابوالحسن بنی صدر تنها رئیس جمهور منتخب و دموکراتیک تاریخ ایران که قطعا از تجارب ایشان نیست بلکه از سوابق برادر نگهدار است و همراهی تام و تمام اکثریت با حزب جمهوری اسلامی و سایر گروه فشار های حزب الله در آن زمان برای عزل بنی صدر.
نگهدار مینویسد: و باز ما بنا به تجربه دیدهایم که، علیرغم اختیارات محدود دولت، از نظر منافع ملی، از نظر داناییها و توانمندیها، به ویژه در سیاست خارجی، و به لحاظ رفتار با منتقدان و معترضان، بین دولتهای همسو با خاتمی و هاشمی، با دولتهای احمدی نژاد و رئیسی، تمایز معین وجود داشته و خواهد داشت.
اما ظاهرا از یاد برده که خاتمی خود را در سمت رئیس جمهور تدارکاتچی خواند و روحانی در اواخر کارش گفت: از کسی که اختیارات ندارد چه مسئولیتی میخواهید؟ و البته جواد ظریف دیپلومات محبوب فرخ نگهدار هم که عملا جز پروپاگاندا مشروعیت مردمی نظام اسلامی، علاج کردن جنایات سپاه و خون شویی چیزی در کارنامه ندارد میگوید: در این ۸ سال، در سیاست خارجی «صفر درصد» نقش داشتم و خود را مجری دستورات از پیش تعیین شده معرفی کرد.
نگهدار در ادامه برای تبلیغ پزشکیان چنین ادعا میکند: آقای پزشکیان از فساد اخلاقی و مالی بری است و با مردم داغدیده کردستان هم مهربان است.
دقیقا نمیدانم قضاوت برادر نگهدار بر مبنای کدامین دستگاه اخلاقی است که یکی از مهره های مهم انقلاب فرهنگی و مجری سیاست های تصفیه دانشگاه و رئیس چماقداران و چاقوکشان انجمن اسلامی دانشگاه در تبریز را بری از فساد اخلاقی میداند، فردی که در زمان نمایندگی مجلس حامی سرسخت سلمان خدادادی بود و با حمایت هایش نتنها باعث نا فرجام بودن فریاد دادخواهی قربانیان خدادادی شد که علت تقویت رفتار او و ادامه تجاوزهایش بود. در ادامه نگهدار آنچنان در مورد خلق کردستان سخن میگوید که انگار در مورد ایتام نیازمند ترحم حرف میزند نه خلقی دارای حقوق برابر با دیگر خلق های ایران، نگهدار مسعود پزشکیان یکی از معروف ترین پان ترک های شورای اسلامی و بنیانگذار فراکسیون ترک زبانان با حمایت های آشکار و نهان اش از جریانات شوونیست پان ترک که تشنه به خون کرد و ارمنی و تالش و فارس و… هستند را مهربان با مردم کردستان میداند، همان گورستان فاشیستان که ظاهرا نگهدار فراموش کرده هرگز نه با امثال پزشکیان و خودش مهربان خواهد بود و نه با هیچ فاشیست و مستبد و استبداد پرست دیگر.
اوج تناقض گویی های نگهدار اما چنین است: به لحاظ رفتار با منتقدان و معترضان، بین دولتهای همسو با خاتمی و هاشمی، با دولتهای احمدی نژاد و رئیسی، تمایز معین وجود داشته و خواهد داشت.
فرخ نگهدار عامدانه اشاره نمیکند خونین ترین برخوردهای حکومت با اعتراضات در سال های اخیر آبان نود و هشت بود و کشتار بیش هزار و پانصد معترض در کمتر از یک هفته در دولت اصلاح طلب روحانی رقمی چندین برابر شهیدان اعتراضات چندین ماهه جنبش سبز و زن زندگی آزادی.
اما شاه کلید درک کلیت مواضع نگهدار اینجاست: و از آنجا که در سرنگونی طلبان در این ۴۵ ساله هیچ نتوانستهاند یک سازمان قدرتمند درست کنند، این که در آن روزهای تاریخ ساز سکان امور اجرایی کشور در دست کدام جناح باشد اهمیتی و تمایزی تاریخی در پی خواهد داشت.
نگهدار با وقاحت کلیت اپوزوسیون را سرنگونی طلب می خواند، واژه ای بی معنا که بر خلاف انقلاب یا حتی مفهوم امپریالیستی رژیم چنج تنها بار مفهومی نابودی و ویرانی دارد، واژه ای کاملا هماهنگ با خط تبلیغاتی استمرار نظام طراحی شده توسط اتاق فکرهای امنیتی رژیم که کوشش اش القای باور ویرانی ایران و هرج و مرج و نا امنی در صورت سقوط استبداد اسلامی است.
در پایان یاد لقبی که زمانی برای فرخ نگهدار در توییتر رایج بود افتادم که چه با مسما بود از سر اتفاق: فرخ ملانگهدار.
پاسخ به پروپاگاندا فرخ نگهدار برای شرکت در نمایش انتخابات ۱۴۰۳ رژیم
دوشنبه, 4ام تیر, 1403
اضافه شده توسط shararkonour نویسنده مطلب: شرر کنور تبریزیمطالب منتشر شده در این صفحه نمایانگر سیاست رسمی رادیو زمانه نیستند و توسط کاربران تهیه شده اند. شما نیز میتوانید به راحتی در تریبون زمانه عضو شوید و مطالب خود را منتشر کنید.

هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.