سرنوشت اتمیک ایران، فرار از حالت قذافی تا انقلاب از بالا؟

فرمول‌های کلاسیک درباره سرنوشت دیکتاتوریها را نمیشود در مورد حکومت ج ا ایران کاملا مطابقت داد، چرا که حکومت ج ا در ایران دارای ویژگیهای منحصربفرد است، ساختار عجیب این حکومت یا رژیم که نمونه شبیهش در چند صد سال اخیر مشاهد نشده، اساسا حکومت شیعهی بر اساس ولایت فقیه در تاریخ نمونه نداشته بجز همین ج ا در ایران، حتا در نامگذاری و ارائه یک تعریف قابل درک مختصر تا کنون کسی بگمان نتواسته انجام دهد!

در نتیجه، فرمول فرار سرنوشت قذافی هر چند یک تئوری کلاسیک تجربی است، یعنی راه حل رسیدن به توان بمب اتمی و ایجاد بازدارنگی، چون بر اساس تجریه قذافی، سنوشت مشابهی در انتظار حکومت ج ا در ایران قابل تصور است. اما مشکل اینجا است شباهت خیلی زیادی بین ساختار حکومتی و شرایط ژئوپلتیک و وضعیت نیروهای همگرایی و واگرایی قومیت و زبانی و نیروهای منفی همسایه بر روی عوامل داخلی برای به فروپاشی کشاندن کلیت ایران، به مراتب وخیم تر از لیبی زمان قذافی است.

در تحلیلهای مختلف که هر کسی ممکن است ارئه دهدف دخالت دادن پیشفرضهای تحیلگر و آرزوها (حُب و بُغضها) و عدم استقلال فکری تحت تاثیر تمایلات مثلا جدایی طلبانه یا ملیگرایانه ایران خواهانه یا ایدئولوژی مارکسیستی و حتی تحلیگری که هیچ تمایلات شدید گفته شده ندارد و صرفا ز ید بشردوستانه و جلوگیری از مثلا جنگ داخلی و کشتار و آوارگی بخواهد تحلیل جانبدارانه به نفع مسائل حقوق بشر بدهد میتواند تحیلیگر دچار خطای دید و محاسباتی کند چه بسا از روی نیت خیرخواهی و بشردوستانه، او را واقعیات و حقایقی که ممکن درک کند اورا دور و دچار انحراف تحلی کند.

راه حل فرر سرنوشت قذافی، یک راه حل کلاسیک است، برای کشوری که شبیه لیبی بوده و نه ایران، راه حل فررا از سرنوشت شوروی یا یوگسلاوی و یا روآندا و یا فرمول راه حل افغانستان یا عراق و یا سوریه، همگی این شبیه سازیها میتواند کمک کند در در یک ارئه یک راه حل، اما لزوما نسخه نهایی نیست به دلایلی که گفته شد در بالا.

پس راه حل چیست؟

قطعا شکل آرمانی راه حل، همین نظرات خیرخواهانه اس که یک انقلاب از بالا صورت گیرد و خود رأس حکومت ج ا (که با دلیل متعدد به دیکتاتوری مطلقه ولایت فقیه معرفی شده)، با توجه سلطه بالای شخص رهبر وبیت رهبری (خامنه ای) هنوز که قدرت دارد، با درک وضعیت دشوار و خطرناک آینده احتمالا بسیار نزدیک و سرنوشت بسیار احتمالی ترکیبی ز قذافی لیبی و صدام عراق و تبدیل ایران مخلوطی از سرنوشتهای کشورهایی نظیر لیبی، عراق، یوکسلاوی، روآندا (نسل کشی وسیع)، افغانستان، سوریه و…، یک راه حل نجات سریع شخص رهبری و بیت و سپاه تحت فرماندش انجام دهد، که تحت انقلاب از بالا (مشخصا طبق مقاله محسن رنانی) اجر گردد، این انتخابات پیش روی ریاست جمهوری اوایل تیرماه امسال، میتواند همان فرصت مغتنم برای رهبری و بیت و سپاه باشد که بجای اجرای نمایشهای تکراری و بیفایده چند دهه اخیر رژیم ج ا در ایران نمایش عبور از رژیم ج ا و انقلاب از بالا را اجرا کند.

این انقلاب از بالا، صرفا میتواند توسط نیروهای مؤثر مانند رهبری و بیت رهبری و سپاه باشد، اگر واقعا به درکی در این مطلبی ارائه رسیده و وضعیت خطرناک و بسیار پیچیده و دشوار ایران و حاکمان و عاملان و عموم مردمان ایران دریافته باشند.

حال فرض بگیریم رهبری و بیت و سپاه و بقیه عوامل مؤثر پرقدرت، چگونه میتوان این قدرتهای مؤثر بتوانند با استفاده انتخابات پیش رو، انقلاب از بالا اجرا کنند؟

این پیشنهادها ارائه میشود:

– عدم صلاحیت هیچ کاندیدای مشهور به طیفی که از عاملان اصلی وضعیت موجود هستند یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان و اعدال و بقیه جناحها و طیفها از طرفداران احمدینزاد تا مصاح یزدی، از حامیان خاتمی تا حست روحانی، همه این طیفهای مختلف دارای تجربیات عمده شکست خورده هستند، میتوان گفت افراد فاسد و کسانی اقدام به ایجاد مافیای کرده اند در تمام این طیفها حضور دارند، کاندید(ها) که میخواهد انقلاب از بالا اجرا کند باید دارای استقلال فکری باشد (البته ممکن توانایی جلب حمایت جناحها داشته باشد)، استقلال فکری و اعتقاد به انقلاب از بالا و مشخصا عبور دادن حکومت فعلی به رژیم سکولار (چه شبه دیکتاتوری نسبتا کارآمدتر یا دموکراسی که بنظر بهترین است دموکراسی).

– دست کم دو کاندیدا باشد که رقابت فراهم شود و موجب جلب مشارکت شود.

– از این دو کاندیدا یکی یک برنامه مردن برای مذهبیهای شیعه ارائه دهد تحت عنوان مردم سالاری دین (این عبارت مردم سالاری دینی از نظر علمی و معفتی اشتاه است چرا دموکاسی اسسا سکولای است و اصل جدایی دین از سیاست ذات دموکراسی است) و یکی گانددیی که صراحتا از عبرت انقلاب از بالا یا عبارت بشیار نزدیک به این مانند لیبرال دموکراسی استافده کند، شکستن نمادها و تابوها برای کاندیدای اصلی انقلاب از بالا مهم است، کل برنامه با ضایت حکومت پنهان مانند رهبری وبیت و سپاه است کاندا ماموریت دارد با روند آرام چون انتخبات با مشروعیت رای اکثریت مردم، انقلاب از بالا اجرا کند، د نتیجه بایست کاندیدا نمادهای واضحی حمل کند، این روحانیان یا از ملایان نباشد، لباس مدرن و امروزی مانند کت و شلوار بپوشد، کاندیدای زن بعید است این دوره حضور یابد برای انقلاب از بالا، چرا که لازمه اش کاندیدای زن بدون حجاب است و اصلا چینی چیزی خارج تصور اس، پس کاندیدای مرد لیبرال دموکرات کت و شلورای و بدون ریش واجاب شات که همسرش بعد از تعیین صلاحیت و اغاز شروع تبلیغات ظاهری بی حجاب یا شل حجاب داشته و محتوای برنامه ها لیبرال دموکراسی و متمایل به غرب باشد، برنامه چون احیای برجام اول بعلاوه برجامهای بعدی (برجام پلاس)، برجام پلاس نام رمز سیگنال به غرب و بقیه ابرقدرتهای شورای امنیت مانند روسیه و چین است که ایران میخواهد بدون تجربیاتی مانند لیبی و یوپسلاوی تا افغانستان و روآندا، از امتیازات احتمالی داشتن بمب اتمی و کل ساختار توان ساخت بمب اتمی بگذرد.

– محتوای کاندیدای اصلی انقلاب از بالا، علاوه بر برنامه برجام پلاس، برنامه فوری و بلافاصله حتا قبل پایان تابستان اجرا شود (معمولا تحت عنوان کارهای صد روزه مشهور است)، مبارزه جدی با ساختار فساد (فساد سیستماتیک) است، مثلا ممنوعیت کامل چاپ پول و تولید نقدینگی، حذف چهار صفر و انتخاب نام بجای دو واحد پول رایج یعنی بجای تومان و ریال، مثلا درهم یا درم انتخاباب شود.

– لغو تمامی قوانین که منجر به بروز وضعیت امروز شده، با استاده ظرفیت حکم حکومتی، یا تفویض اختیارات رهبری به رئیس جمهور، در نتیجه اعلام و صدور عفو عمومی و پایان دادن به اعدام و سرکوب آزادی مدنی مانند پوشش اختیاری، جمع کردن گشت ارشاد، اینها میتوان مقدمه انقلاب از بالا باشد، در نار برجام پلاس و خروج کامل حکومت ایران از محور مقاومت و دشمنی با اسرائیل و غرب، اینها باید سریع و واضح باشد در عمل.

– نکته مهم اس، دیگر عملیات فریب و تکرار دو قطبیهای کاذب همچون شوآفهای گذشته اصلاحطلب و اصولگرا نه جواب میدهد و نه باید حکومت خامنه ای و بیت و سپاه انجام دهند، همگی این قریبها دیگر میدانند مردم داخل و خرج و کسی فریب نمیخورد، انقلاب از بالا با یک کاندیداتوری کاملا نمادشکن و تابوشکن و با چهره و برنامه و تبلیغات کاملا سکولاری و لیبرالی و دموکراسی خواهی عیان و به شدت با اجرای نمادین عناصر واضح سکولاری همچون بی حجابی، یعنی برای القای انقلاب از بالا، نیازمند یک تیم کاندیداتوری به شدت ساختارشکن واضح نیز هست، حتا اگر باید کاندیدا در جمع عمومی همراه زن (همسر) بدون حجابش و با لباس مدرن یعنی پیراهن و دامن گوتاه و سری کاملا برهنه و با آرایش نرمال درکنار کاندیدای مامور انقلاب از بالا حاضر شود و در متینگ انتخاباتی اش مثلا یک در میدان دهها هزار زن بی حجاب بدون ترس و محدودیت حاضر شوند و کاملا شعارهای سکولاری و دموکراتیک جنبش ۱۴۰۱ (زن، زندگی، آزادی) را اعلام کند و رژیم و سپاه بقیه هیچ مزاحمتی برای این کاندیدا ایجاد نکرده و تا این کاندیدا بتواند در انتخبات مشارکت وسیع جذب کرده و با حمایت رهبری و سپاه، برنامه انقلاب از بالا اجرا کند به سرعت و به طوری رئیس جمهوری لیبرال دموکرات با همسر بی حجابش برود نسشت سازمان ملل و رسما تغییر نظام از حکومت اسلامی به جمهوری سکولار با موافقیت رهبری و سپاه را به جهانیان اعلام کند! به هی واضحی گفته شد وگرنه بیفایده است.

اگر این نباشد، تنها با یک کودتای واقعی توسط سپاه و بقیه نیروهای مسلح و برکناری نمادهای رژیم فعلی مانند رهبری و بیت و تصرف صدا وسیما و با اعلام رسمی پایان حکومت جمهوری اسلامی، به طور واضح سقوط نظام فعلی اعلام و تمامی نمادها از اصول مبتنی بر حکومت ولایت فقیه و پرچم با نشان جمهوری اسلامی و سرود جمهوری اسلامی و غیر به سرعت تغییر شود. سقوط نمادهی حکومت در کودتای واقعی نیروهای مسلح و اعلام مثلا جمهوری سکولار ایران و ریاست دولت موقت توسط شخصی از سوی نظامیان کودتاچی.

چرا که عملا تنها گزینه حفظ ایران و عبور سریع از وضعیتی که گفته شده، یا انقلاب ز بلا سریع به روش انتخابات است یا کودتا نظامیان و اعلام کامل سرنگونگی حکومت جمهوری اسلامی در ایران.

گزینه بهتری قابل تصور نیست.

https://www.tribunezamaneh.com/archives/379504

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)