چهکاری بشریت در عصر توحشی آیتی با تجربیات کاپیتالیستی و مارکسیستی و اسلامیستی و بقیۀ پانوُایسمیها و غیره؟
https://www.balatarin.com/permlink/2024/4/21/6148133
اکنون که این نوشتار را مینگارم، عموم مردمان جهان که گاهی از آن بعنوان بشریت یاد میکنم، یک سده است تجربۀ عملی حکومتهای طولانی مدت ایدئولوژیهای مختلف را داشته، مانند کاپیتالیستی و مارکسیستی و اسلامیستی و غیره، بیشترین دوران با تجربۀ ایدئولوژی کاپیتالیسم بوده است، قطعا تجربۀ کاپیتالیسم بسیار طولانی بوده است و فراتر یک از سده است، حجم ستم و جنایت و فسادی حکومتهای کاپیتالیستی در حق بشریت کرده اند میتواند به اندازۀ یک کتابخانۀ بزرگ نوشت!، وحشیانهترین استثمار و بهرهکشی مادی از بشریت توسط کاپیتالیسم صورت گرفته است (ایجا به درست وغلط این نوع حکومتها را کاپیتالیستی گفته اند)، توحش حیرت انگیز و به دوران وصف دشوار شدنی این حکومتهای بر پایۀ این ایدئولوژی واقعا چگونه در چند جمله میتوان گفت؟!
همین چند جمله کلمه با کلیدواژه دوران آکنده از توحش و ستم و جنایت و فسادهای مختلف از اخلاقی جنسی تا اقتصادی است، یک معضلی که به درست یا غلط آن بزرگترین دزدی تاریخ شریت یاد شده، اینکه آیا میتوان این پدیده که در پی اندکی توضیح خواه داده دزدی است یا چیزی دیگر نمیدانم(؟)، اما فعلا بعنوان دزدی گفته شده، این پدیده بستگی دارد چگونه تعریفش کرد ممکن دزدی قلمداد شده یا نشود!، قضاوت نهایی با خواننده نوشتار است، برای جلوگیری از سوءتفاهم و یا مشکل حقوقی، این پدیده، چیز میگویم!، بجای این کلمۀ چیز شما میتوانید دزدی یا هر کلمۀ دیگری بجایش بگذارید!
از تجاربی که بسیاری آن را ناپسند و بلکه خیلی بد یاد میکنند از جمله اختراع چیز سیستماتیک پول اعتباری و خلق نقدینگی بعنوان بزرگترین و طولانیترین و همچنان ادامهدارِ چیز تاریخ بشریت از نتایج توحش کاپیتالیسم است که این چیز را شاید بتوان از بدترین چیز ضد بشری توسط سایر حکومتهای ایدئولوژیک مانند مارکسیستی و بویژه اسلامیستی و ویژهتر توسط اسلامیسم ج ا ولایت فقیه مطلقه در ایران استفاده شده است!، به هر حال اگر دوران اختراع پول اعتباری و خلق نقدینگی را توسط بخشی از سیستم بانکداری همزمان با استقرار حکومتهای کاپیتالیسمی در جهان بدانیم، و احتمالا بایست آغازش در آن بخش کشورهای جهان مشهور به غرب بزرگ (قارههای اروپا و امریکا و دو جغرافیای سیاسی استرالیا و نیوزیلند) دانست، حکومتهای مارکسیستی کمتر و بیشتر حکومت اسلامیستی ج ا ولایت فقیه مطلقه در ایران این چیز صورت گرفته است.
برای معرفی چگونگی توصیف خلاصۀ این بزرگترین و و طولانیترین و ادامهدار چیز تاریخ بشریت، چنین میتوان گفت که، در یک اقدام به ظاهر هوشمندانه سیستم بانکداری در چند سده پیش تا کنون، اقدام چاپ اسکناس کرد در عوض سپردههای فلزات گرانبها همچون طلا و نقره، اما پس مدتی، با تهمیداتی زمینۀ بزرگترین دزدی تاریخ بشریت توسط سیسم بانکداری ایجاد شد، یعنی چاپ مقادیر بیشتر عددی ارزش روی اسکناس نسبت به مقدار طلا و سایر فلزات گرانبها نظیر نقره و پلاتین، و این روش دزدی ادامه پیدا کرد به طوری هژمونی حکومت(دولت)ها شد که انگار حکومت(دولت) مالک ثروت حاصل کار مردمان کشورها است!، به خود اجازه داد بدون پشتوانۀ سپردۀ طلا (و سایر فلزات گرانبها مانند نقره و پلاتین) به چاپ این اسکناس و به نام کلیتر ایجاد و نشر پول و تولید نقدینگی، که به پول اعتباری مشهور شده است. یکی از کارهای ناپسند و به نوعی چیزی بسیاری اقتصاددانها رشتۀ پول و اعتبار، همین توجیهسازی (به تعبیری حمارسازی) بشریت برای قوبل این دزدی است، این قدر این دزدی توسط همۀ حکومت(دولت)های جهان رایج شده است که دیگر کسی کمتر به این چیز اشاره میکند و مردمان جهان عملا بدانها تحمیل شده که با این چیز ادامهدار زندگی کنند!، اکثریت قریب به اتفاق مردمان جهان کار و کاسبی و تولید ثروت کنند، و کم و بیش بخشی از این ثروت چیز شود به روش چاپ و خلق پول اعتباری توسط حکومت(دولت)ها و اقلیتی از به اصطلاح سرمایهداران بخش خصوصی که توانایی داشتن بانک و یا رانت استفاده از مبالغ عظیم تولید نقدنیگی به صورت وام و اعتبار از بانکها را دارند. این آخر چیز است که اکثریت قریب به اتفاق مردمان جهان کار و تولید ثروت کنند و یک اقلیت بسیار اندک حکومتیها و بخش کوچکی غیر حکومتی از مردم که رانتخوار سیستم بانکداری هستند بتوانند چنین کار وحشیانه ای بکنند، درادامه مسائلی همچون تورمخواری نیز افزوده شده است! که در مطالب قبلی و دیگران آمده است و برای اطلاع میتوان مطالعه کنید.
و اما دو تجربۀ حکومتهای مارکسیستی و اسلامیستی نیز بسیار طولانی بوده اند، مارکسیستیها تجربۀ هفتاد سالۀ شوروی داشته اند و حدود نیم سده اقمار شوروی موسوم به بلوک شرق، و هنوز چند مورد باقیماندۀ به شدت انحطاط کشیدۀ اش مانند رژیم سلطنتی مطلقۀ موروثی بیشتر شبیه است (حکومت مارکسیستی سوسیالیستی جمهوری دموکراتیک کرۀ شمالی) و جمهوری سوسیالیستی کوبا و چندتا داغونتر از اینها که همگی عنوان جمهوری و دموکراتیک یدک میکشند، موردهای امروزی به ظاهر جمهوریهای سوسیالیستی مانند جمهوری خلق چین و ویتنام اسما جمهوری و اسما مارکسیستی هستند، در واقع ملغمه ای از فرم جمهوری مارکسیستی و اما ماهیت نزدیک یا شبیه کاپیتالیستی هستند.
نوع حکومت عجیب الخلقۀ با نام رسمی جمهوری اسلامی ایران با رسمیت حکومت ولایت مطلقۀ فقیه اسلامی (نوعی کاهنی، روحانی/ ملا/آخوند اسلامی) نیز با وجودی همگان درمانده اند یک تعریف از آن بدهند!، یک مشخصاتش همین ملغمه ای تجربیات احتمالا عمدۀ بد از دو تجربۀ کاپیتالیسم و مارکسیسم است از جمله احتمالا بدترین صورت بزرگترین چیز ادامهدار تاریخ بشریت که در چند سطر بالاتر ذکر شد.
همین اشاره به چیز مذکور، عمق تجربیات بد و تلخ از نوع حکومتهای ایدئولوژیک بیان میکند، و اما اگر منصفانه به ایدئولوژیهای کاپیتالیسم و مارکسیسم بنگریم، علاوه بر معایب بسیاری داشته اند، مزایای هم داشته اند، در کاپیتالیسم نشان داده شده که اگر استعدادهای بخش خصوصی (به قولی غیر حکومتی) مورد حمایت حکومت قرار گیرد، میتواند جهشوار و تصاعدی مراتب تمدن بعنوان بخشی مادیت زندگی بشری را ارتقاء بدهد، و شاهد انباشت عظیم تولید ثروت و مظار تمدنی از جمله افزایش عظیم کالاها و خدمات باشیم که موجب کاهش قیمت و افزایش دسترسی بیشتر مردمان حتی تا حد کمتری از فرودستان بشود.
دربارۀ حکومت ایدئولوژیک اسلامی، بیشتر نوعی مصرفکنندۀ بدتر از معیاب دو ایدئولوژی کاپیتالیسم و مارکسیسم هستیم و عجیب اینکه استعداد زیادی در استفاده بد از به ظاهر خوبها و مزیتهای دو ایدئولوژی گفته شده و سایر حکومتهای ایدئولوژیک دارد!، به تعبیر هم میتوان گفت حکومت اسلامی، حکومت حرامخورتر و زامبیشدۀ سوءاستفادهگر از تجارب حکومتی دو ایدئولوژی کاپیتالیسم و مارکسیسم است!
حال برسیم به پرسش مطرح شده در تیتر این نوشتار، یعنی بالاخره چه کار باید کرد با این تجارب حکومتهای ایدئولوژی یاد شده و مشهابهتش مانند انواع ترکیبی با پانقومی و غیره؟
پاسخ تا حدی در مطالب متعدد قبلی و از جملات سطور قبل هست، بنظر میآید باید نکتهها و موارد مثبت و خوب امتحان پس داده را همچنان بکار بست، و آنها را بهتر و کارآمدتر کرده، و موارد ناپسند و نامطلوب را حذف کرد، مانند چیز گفته شده، و سایر معضلات اثرگذار بر تمدن جهانی بشری، مانند آلودگیها، ستمها، جنایتها، فسادها، تبعیضها، کاهش فقر و شکاف طبقاتی و غیره.
آیا همچنان هیچ گریزی نیست از حکومت بر اساس یک ایدئولوژی؟، مثلا حالا که عملا دو ایدئولوژی مارکسیستی و اسلامی ورشکسته شده اند، بشریت چاره ای جز تحمل حکومت کاپیتالیستی ندارد؟
بنظر (که ممکن است اشتباهاتی داشته باشد) پاسخ این است به هیچ وجه، بشریت میتواند بدون اینکه مطلقا تسلیم کامل کاپیتالیسم شود، از تجربیات خوب کاپیتالیسم و حتی مارکسیسم بهره ببرد بدون اینکه مجبور باشد حکومت برگزیدۀ خودش را به پانوُایسمی نامد، تجارب خوب و پسندیده ای مانند عدالت توزیعی به منظور کاهش یا شاید حذف فقر که مثالش تقسیم منایع اموال ثروت عمومی به صورت سهام به همه و در عوض مالیات منصفانۀ پلکانی از ثروتمندان و کسانی دراد مکفی مازاد بر خط فقر واقعی (نه این خط فقر غیر واقعی رایج فعلی) و بیمه و تأمین اجتماعی و تعیین حداقل دستمزد و حقوق و مزایا، اقتصاد بازار آزاد رقباتی با نظارت حکومت دموکراسی مبتنی بر رعایت حداکثری ممکن حقوق بشر.
بدرود
لینک زیر بارها مرور کنید و مطال بازنشر دهید، در جهت بهتر شدن، استفاده از تمام وبخشی از مطالب تگ جنگ اباطیل دارند، بلامانع است و نیاز به اجازه نیست و نیازی به ذکر منبع نیست فقط در جهت بهتر گسترش دهید مفاهیم را.
- ستودان ها
- setoodanha
duckduckgo.com/?q=%22%D8%AC%D9%86%DA%AF+%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D9%84%22&ia=web
https://www.balatarin.com/users/setoodanha
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.