سیصد و نُه چنان که سیصد و هشت
خواهد از پیشِ ذهنِ ما بگذشت
دستِ ما بر جبینِ آن چه نوشت؟
قلبِ ما با زمانِ رفته چه کرد؟

گر تو صنعتگری بُدی استاد
صنعتِ تو به ملّتِ تو چه داد؟
از چه بیچاره‌ای به خاک افتاد
زیرِ تیغ تو بودی ………………..

آی طفلِ فریبخورده‌ی خام
مانده مَنکوبِ فکرِ خویش، مُدام
تو یقین داری آنچه نیست چو دام
دام بر راهِ افتخارِ تو هست؟

هان در این گیر و دارِ لَیل و نَهار
می‌فریبد زمان تو را هشدار
که چه حاصل شُدَت در آخرِ کار
زآن همه فکرها که کردی تو

تو که در کارِ تازه‌بنیادی
خانه‌ی خویش را صفا دادی
شرم بادت به نامِ آبادی
خانه‌ی فکر را صفا ندهی

لاهیجان یکم فروردین ۱۳۰۹
#نیما_یوشیج

مَنکوب: نِکبت زده، شوم، بدشگون
لَیل و نَهار: شب و روز
+ : نقطه‌چین برای این است که سیروس طاهباز نتوانست واژه‌ها را بخواند و ضبط کند.

 

 

نیما یوشیج – “ترا من چشم درراهم” – با اجرای سهیل نفیسی

نیما یوشیج: مهتاب (مجموعه ترانه ها)

نیما یوشیج – ری‌را (مجموعه ترانه ها)

شعر نیمایوشیج با صدای احمد شاملو (کانون پرورش فکری)

 

همایش بزرگداشت نیما یوشیج در زادگاهش روستای یوش بلده‎

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)