پادزهر اپوزیسیون- شماره ۹ گفتگوی ویژه سیامک نادری با امین گل مریمی امین گل مریمی یکی از کودک سربازان قرارگاه اشرف( فرقه مجاهدین) که در سال ۱۳۷۰-۱۳۶۹ بدلیل طلاق های ایدئولوژیک( اجباری) درون تشکیلات مجاهدین به همراه دو برادر دیگرش در کودکی از والدین جدا شده و به آلمان اعزام شد. سپس در سن۱۴ سالگی با فریب و سناریو سازی فرقه مجاهدین امین را از کلن- آلمان به عراق و قرارگاه اشرف بازگرداندند و اینبار لباس نظامی بر تن او پوشانده و همراه با سایر کودک سربازان مشابه خود ناگزیر در دورهای مختلف آموزش های گذراند… امین شرایط سخت و هولناک روانی ، محرومیّت ها، کارهای سخت و طاقت فرسا را پشت سرگذاشت و در نهایت سال۱۳۹۲ توسط کمیسیاریا از عراق- لیبرتی به کشور آلبانی منتقل گشت و سپس به آلمان رفته و زندگی از هم گسسته را با تلاشی متکی به خود از نو آغاز کرد… در آلمان امین همچنان با رویاهای کودکیش روی پاشنه های اولین عشق و آزادی وفادار ماند و یک زندگی در شأن انسانی و آرزوهای خودش برپا ساخت. شرح زندگی امیر گل مریمی از زبان خودش مثل یک رودخانه جاریست بسیار شنیدنی و آموزنده است. کودک سرباز پیشینی که جدای از فشارهای روانی در ساختاریک توتالیتاریسم مخوف مذهبی، همچون برده از او کار میکشیدند تا فرصتی برای فکرکردن و رؤیا پردازی نداشته باشد اما با اراده امین آن تدبیر و ان بند و زنجیر نتیجه معکوس داد و اینبار این امین گل مریمی بود که داستان زندگیش در مجله آلمانی« دی سایت » انتشار یافت و از بیان حقایق در مجله دس سایت سرتاپای رجوی و فرقه مجاهدین را به آتش کشید تا ناگزیر شوند مجله دی سایت و خبرنگارش را به دادگاه ایالتی هامبورگ بکشند. اما در یک دادگاه صالحه این امین گل مریمی و حقایق انکارناپذیرداستان زندگی او بود که در دادگاه و محاکمه فرقه مجاهدین به پیروزی قاطع و درخشان دست یافت. پس از گذشت این سالیان مدید از درد و رنج…، اینک این امین گل مریمی که با خانواده خود ( همسر و فرزندش بنام « نوا») به زندگی لبخند میزند و آخرین خبر اینکه دیروز۴ فوریه فرزند زیبایش « نوا» را به مدت ۶ ساعت به تفریح و از جمله به باغ وحش برده بود و حرفهایی که پس از دیدن باغ وحش پسرش« نوا» با پدرش میزد بسیار خنده دار بود اما من اجازه نوشتن اش را به خودم نمی دهم. امیر آنچنان به پسرش نوا زنگی می بخشد که این زندگی از کودکی و نوجوانی و جوانی او دریغ شده بود. در مقابل چنین مردی باید کلاه را از سر برداشت.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.