* توجه: ترجمه و انتشار این متن به معنای تأیید همۀ تحلیلات و نیز گرایش سیاسی نویسنده و سایت منتشرکنندۀ آن توسط مترجم نیست.

داستان جالب توجه «قهرمانان قلعۀ بوفورت» که در زمان دستگیری در سال ۱۹۸۲ در یک پایگاه فلسطینی در لبنان تمرین می‌کردند.

نوشتۀ متیو پتی

* متیو پتی محقق برنامۀ فولبرایت در سال‌های ۲۰۲۲-۲۰۲۳ است که در امان در اردن اقامت دارد.

مبارزان کورد در اردوگاه آموزشی آکادمی معصوم کورکماز در لبنان، ۱۹۸۸. (عکس از ماهر عطار/سیگما از طریق گتی ایمیجز)

 

رضا پهلوی، فرزند پادشاه مخلوع سابق ایران، در ۱۷ آوریل در سفری به رهبری وزیر اطلاعات اسرائیل، گیلا گاملیِل، از این کشور دیدن کرد. انتظار می‌رفت این سفر بحث‌برانگیز باشد، نه تنها به این دلیل که لفاظی‌های ضد اسرائیلی سنگ بنای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است، بلکه به این دلیل که ورود پهلوی در دوره‌ای از تحولات سیاسی جدی در اسرائیل و فلسطین اتفاق می‌افتاد.

در حالی که خود پهلوی از صحبت دربارۀ درگیری اسرائیل و فلسطین اجتناب می‌کرد، همسرش یاسمین در این مورد صحبت کرد. او یک استوری اینستاگرامی از یک ژاندارم زن اسرائیلی در اورشلیم منتشر کرد که در آن شعار قیام ایران “زن، زندگی، آزادی” نوشته شده‌بود. یاسمین پهلوی با جنجال رسانه‌های اجتماعی بیگانه نیست، و قبلاً از اینستاگرام استفاده کرده تا برای «روحانیون، چپ‌ها و مجاهدین خلق»، یک گروه مخالف رقیب، آرزوی مرگ کند.

پی بردن به طنز پهلوی به خاطرِ آوردن تصویر سرباز اشغالگر در کنار شعار “آزادی” کار آسانی ست. اما یک طنز تاریخی حتی عمیق‌تر نیز وجود دارد. شعار “زن، زندگی، آزادی” توسط حامیان یک حزب چپ‌گرای کورد ابداع شد که مبارزه‌اش را در کنار چریک‌های فلسطینی علیه ارتش اسرائیل آغاز کرد.

«حزب کارگران کوردستان» (پ‌ک‌ک) را می‌توان یکی از مهم‌ترین بازیگران غیردولتی در آسیای غربی جدید دانست. این حزب در شرایطی که در یک جنگ چریکی خشونت‌بار در حال مبارزه علیه دولت ترکیه است، همچنین توانسته‌است برای جنبش‌های کورد در سوریه، عراق و ایران و همچنین معترضان غیر کورد ایران مایۀ الهام باشد. در منطقه‌ای که بسیاری از احزاب به صورت علنی فرقه‌گرا هستند، «حزب کارگران کوردستان» با الهام از موری بوکچین متفکر آنارشیست فقید از ناسیونالیسم مارکسیست-لنینیستی به شکلی از “شهرداری‌گرایی لیبرترینِ” رادیکال-دمکراتیک تبدیل شده‌است.

خوب یا بد، پ‌ک‌ک امروز تنها به این دلیل وجود دارد که «جبهۀ دموکراتیک برای آزادی فلسطین» (DFLP)، یک نیروی فلسطینی که اکنون گمنام است، در دهۀ ۱۹۸۰ موافقت کرد که به برخی از کوردهای تبعیدی پناه دهد. آن تجربه در اردوگاه‌های فلسطینی برای همیشه بر جهان‌بینی نسل بنیانگذار پ‌ک‌ک تأثیر گذاشت. پ‌ک‌ک نه تنها یاد گرفت که چگونه در یک جنگ چریکی بجنگد، بلکه همچنین با احساس قوی انترناسیونالیسم گام برداشت.

در واقع، برخی از چهره‌های بنیانگذار پ‌ک‌ک مدتی را به عنوان اسیر جنگی در کمپ اسرای اسرائیل سپری کردند. شماره‌های قدیمی مجلۀ حزب به نام «سرخوبون» (Serxwebûn) داستان جالب توجه “قهرمانان قلعۀ بوفورت” را روایت می‌کند، داستانی دربارۀ گروهی از کوردها که زمانی که در ژوئن ۱۹۸۲ توسط نیروهای اسرائیلی اسیر شدند، در یک پایگاه فلسطینی در لبنان آموزش می‌دیدند. («سرخوبون» در کوردی به معنای استقلال است.) مجلۀ «نیولاینز» برای اولین بار بخشی از داستان آن‌ها را به زبان انگلیسی گزارش می‌کند.

نسخأ ژوئن ۱۹۸۴ «سرخوبون» نقاشی‌ها و شعرهایی از زندانیان، از جمله یک مبارز کورد اهل ایران را به نمایش می‌گذارد. این کورد ایرانی با اسم رمز «سامی» به یاد می‌آورد که توسط یک بازجوی اسرائیلی مورد ضرب و شتم قرار گرفته‌است که فریاد می‌زده: “شما برای کشتن یهودیان آمده‌اید، دروغ می‌گویید… کوردستان، تورکستان، بنگلادش، ایران، عرب، همۀ شما یهودستیز هستید، ما همۀ شما را خواهیم کشت.”

پ‌ک‌ک تنها یکی از بسیار نیروهای جنگجوی خارجی بود که در لبنان حضور داشتند. (سامی در کنار یک جنگجوی بنگلادشی دستگیر شده‌بود و «سرخوبون» در مقالۀ دیگری به حضور یک ایرانی از سازمان چپ‌گرای «چریک‌های فدایی خلق» نیز اشاره کرده‌است.) در آن زمان، جنبش فلسطینی به نهضت چپ بین‌المللی معروف بود و چپ‌ها آن را بخشی از زنجیرۀ ناگسستنی مبارزات آزادی‌بخش جهان سوم می‌دانستند.

سامی در شعری می‌نویسد: “اگر ویتنام را می‌شناسید، کوردستان را هم می‌شناسید… ویتنام جدیدی در قلب ماست.” “برای زندانی بی‌دفاعی در دیاربکر، برای برگی بر روی درختی در ویتنام، برای موجودی ذی‌حیات در هیروشیما و ناکازاکی، برای نوزادی یتیم در صبرا و شتیلا.”

یکی دیگر از زندانیان «سیف‌الدین زوغورلو» بود که جلسۀ تأسیس پ‌ک‌ک در سال ۱۹۷۸ در منزل خانوادگی‌اش برگزار شد. او به ترکیه بازگشت و در سال ۱۹۸۶ کشته شد.

«جبهۀ دموکراتیک برای آزادی فلسطین» (DFLP)، جریان فلسطینی که میزبان پ‌ک‌ک بود، به صورت مشخص با چپ‌های ترکیه تاریخی طولانی داشت. چنگیز چاندار روزنامه‌نگار مشهور تورکیه‌ای در جوانی در دهۀ ۱۹۷۰ داوطلبانه وارد «جبهۀ دموکراتیک برای آزادی فلسطین» شد. او در خاطرات خود بی‌معنا بودن گوش دادن به سخنرانی‌ها در مورد سیاست‌های جناح‌های فلسطینی و سردادن شعار “ما به فلسطین برمی‌گردیم” برای جنگجویان خارجی را به یاد می‌آورد.

از چنین لحظاتی که بگذریم، همۀ این گروه‌ها در نظریۀ مارکسیستی زبان مشترکی داشتند. شورشیان از نیکاراگوئه تا نامیبیا، می‌توانستند بدون درک کامل زمینه‌های محلی یکدیگر، دریابند که متحدان‌شان در مبارزۀ جهانی بین امپریالیسم و کمونیسم چه کسانی بودند.

در نسخۀ ژوئن ۱۹۸۴ «سرخوبون» اعلامیۀ مشترکی وجود دارد که توسط پ‌ک‌ک و دو جناح چپ دیگر -«جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین» (PFLP) و «جبهۀ مبارزۀ مردمی فلسطین»- نوشته شده‌است و از “شهیدانی که در مقابله با نقشۀ امپریالیستی-صهیونیستی در منطقه به شهادت رسیدند” و از “همبستگی مبارزاتی بین خلق‌های فلسطین و کردستان” تجلیل می‌کند.

قیس “ابو لیلا” عبدالکریم، مسئول «جبهۀ دموکراتیک برای آزادی فلسطین» (DFLP) از توانایی عبدالله اوجالان، بنیانگذار پ‌ک‌ک در صحبت کردن به این زبان، تحت تأثیر قرار گرفت. ابو لیلا بعداً به روزنامه‌نگار الیزا مارکوس گفته‌بود که اوجالان در اولین ملاقات خود، تمام شب را صرف سخنرانی برای میزبان فلسطینی‌اش در رابطه با این مسئله کرده‌بود که “خلاص شدن از شر رویزیونیست‌ها برای جنگ با دشمن چقدر مهم است”، که این مسئله نشان می‌داد که این فعال کورد چقدر در مورد آرمان و اصول خود جدی است.

مسیر دقیقی که اوجالان به سمت اردوگاه ابولیلا طی کرد، قطعه‌ای بحث‌برانگیز از تاریخ کورد است. این مبارز کورد مدتی در سال ۱۹۷۹ یا ۱۹۸۰ با گروه‌های فلسطینی تماس گرفت. منابع مختلف گزارش می‌دهند که افراد مختلف این تماس را برقرار کرده‌اند. به گفتۀ پژوهشگر «حمدی آک‌کایا»، نشست‌های کورد-فلسطینی هم توسط «اتحادیۀ میهنی کوردستان» که اکنون یکی از دو حزب حاکم در کردستان عراق است و هم توسط یک حزب کوچک سوسیالیست کورد سوریه به نام «حزب چپ دمکراتیک کورد سوریه» (PÇDKS) آغاز شد.

ارتباطات خانوادگی و شبکه‌های قاچاق در مرز سوریه و ترکیه نیز در این امر نقش داشته‌اند. تمام این فعالیت‌ها زیر نظر سرویس‌های اطلاعاتی سوریه صورت گرفت که چپ‌های بین‌المللی را به مبارزه برای آرمان فلسطین تشویق می‌کردند. البته از آن چپ‌ها انتظار می‌رفت که اصول خود را به گونه‌ای به کار نگیرند که آن‌ها را به مخالفت با دولت پلیسی ماکیاولیستی حافظ اسد رئیس‌جمهور سوریه، که کوردهای سوریه و حزب کمونیست را نیز هدف قرار می‌داد، سوق دهد.

مارکوس در کتاب خود «خون و باور: پ‌ک‌ک و مبارزۀ کوردها برای استقلال» (۲۰۰۷) گزارش می دهد که فعالان کورد در رابطه با این موضوع بحث کرده‌اند که از نظر عملی و اخلاقی تا چه اندازه می‌توانند به سوریه تکیه کنند. اما انتخاب زیادی وجود نداشت. اوضاع در ترکیه به سرعت رو به وخامت گذاشته‌بود. در سپتامبر ۱۹۸۰ ارتش ترکیه دست به کودتا زد. به دنبال آن پاکسازی‌های دسته‌جمعی انجام شد. مقامات بیش از ۶۵۰۰۰۰ نفر را زندانی کردند که صدها نفر از آن‌ها در بازداشت جان خود را از دست دادند که بسیاری از این موارد زیر شکنجه اتفاق افتاد.

قبل از کودتا، پ‌‌ک‌ک یکی از چندین جناح متخاصم کورد بود. (ابو لیلا به یاد می‌آورد که کوردهای رقیب به او در مورد خوی متعصب و خشن اوجالان هشدار داده‌بودند.) پس از کودتا، این حزب یکی از معدود احزاب کورد در ترکیه بود که پایگاهی خارج از کنترل دولت داشت که این پایگاه به آن اجازه می‌داد تا کنترل مبارزات کوردها را در دست بگیرد.

الیزا مارکوس و حمدی آک‌کایا گزارش می‌دهند که پ‌ک‌ک و میزبانان فلسطینی آن در ابتدا توافق کردند که از مبارزات یکدیگر دور بمانند. مبارزان کورد صرفاً برای آموزش به اردوگاه‌های فلسطینی -نه فقط «جبهۀ دموکراتیک برای آزادی فلسطین» (DFLP)، بلکه اردوگاه‌های چندین جناح- در لبنان می‌آیند. یکی از مبارزان سابق به مارکوس گفته‌است که کوردها در کنار تاکتیک‌های نظامی “تظاهرات برای شهدا و مراسم تشریفات را یاد گرفتند” و “دربارۀ جنگ خلق بسیار مطالعه کردند”.

حضور پ‌ک‌ک در لبنان از چند پناهنده به چندصد مبارز افزایش یافت. اگرچه حزب مارکسیسم-لنینیسم را به عنوان یک ایدئولوژی کنار گذاشته‌است، اما فرهنگ سیاسی آن هنوز نشانه‌هایی از آن زمان بر خود دارد: فرهنگ شهادت سکولار، انضباط سخت داخلی، جلسات انتقاد از خود به سبک مائوئیستی و تأکید بر مطالعۀ نظریۀ سیاسی.

چندین دهه بعد، بسیاری از کهنه‌سربازان پ‌ک‌ک خود را میزبان جنگجویان خارجی دیدند. «نیروهای دموکراتیک سوریه»، یک جنبش انقلابی با الهام از آموزه‌های اوجالان و رهبری کادرهای سابق پ‌ک‌ک، صدها داوطلب کورد و غیر کورد را از کشورهای دیگر جذب کرده‌است. حضور آن‌ها توجه رسانه‌های جهانی را به آرمان کوردها افزایش داد و به گسترش شعار “زن، زندگی، آزادی” در زمینه‌های دیگر مانند ایران کمک کرد.

پ‌‌ک‌ک درس‌های بسیار تلخ‌تری هم از جنبش فلسطین گرفت. احزابی مانند «جبهۀ دموکراتیک برای آزادی فلسطین» (DFLP) و «جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین» (PFLP) اعمال خشونت‌آمیز متهورانه‌ای را علیه همدستان متهم، غیرنظامیان اسرائیلی و گردشگران خارجی انجام داده‌بودند. پ‌ک‌ک این شیوه‌ها را به جنگ خود علیه دولت ترکیه آورد.

اسلام‌گرایان بعدها صفحات زیادی از بازی‌نامۀ “جنگ خلق” را اخذ کردند. اسلام‌گرایان سنی در عراق شعار «نُه گلوله برای خائنان و یک گلوله برای دشمن» را ترویج کردند که در ابتدا به یاسر عرفات، رهبر سکولار فلسطین و رئیس قدیمی «سازمان آزادی‌بخش فلسطین» (PLO) نسبت داده می‌شد. و این مبادله از هر دو طرف پیش رفت. مبارزان اسلام‌گرای شیعه در لبنان پیشگام تاکتیک بمب‌گذاری انتحاری شدند که بعداً توسط جناح‌های سکولار فلسطینی و همچنین خود پ‌ک‌ک مورد استفاده قرار گرفت.

با این حال، شاید اسلام‌گرایان نباید این اعتبار را به تمامی به دست آورند. رونن برگمن در کتاب خود «برخیز و قبل از هر چیز بکش: تاریخ مخفی ترورهای هدفمند اسرائیل» (۲۰۱۸) گزارش می‌دهد. اطلاعات ارتش اسرائیل طی یک کارزار پرچم دروغین به منظور برانگیختن واکنش فلسطینی‌ها، انفجار گستردۀ خودروهای بمب‌گذاری‌شده را در لبنان مرسوم کرد.

اسرائیل در ژوئن ۱۹۸۲ یک حملۀ سرنوشت‌ساز و تمام‌عیار را به لبنان آغاز کرد. در آن مقطع، اهداف اسرائیل بسیار بلندپروازانه‌تر از این بود که بخواهد به بازی “این به آن در” با چریک‌های فلسطینی بپردازد. برگمان می‌نویسد، آریل شارون، وزیر دفاع می‌خواست که با استقرار یک رهبر دست‌نشاندۀ اسرائیل در بیروت و اخراج دسته‌جمعی فلسطینی‌ها به اردن “کل خاورمیانه را از نو بسازد”.

کارآموزان کورد در قلعه‌ای از دوران جنگ‌های صلیبی به نام «قلعۀ بوفورت» که به اردوگاه فلسطینی‌ها تبدیل شده بود (و در منطقه با نام «شقیف ارنون» شناخته می‌شود)، اقامت داشتند. این قلعه در فاصلۀ کمتر از پنج کیلومتری مرز اسرائیل مستقیماً در مسیر تهاجم قرار داشت. پس از یک روز بمباران شدید و حملۀ کماندوهای تیپ گولانی اسرائیل، مبارزان تلاش کردند تا به عقب‌نشینی به سمت شهر ساحلی صیدا ضربه وارد آورند، اما متحمل خسارات بیشتری در حومۀ جنوب لبنان شدند.

شارون احتمالاً حتی از وجود پ‌ک‌ک هم اطلاعی نداشت، اما پ‌ک‌ک خود را به عنوان یک بازیگر اصلی یادآوری می‌کند. نسخۀ دسامبر ۲۰۱۷ «سرخوبون» درگیری‌های شدید در اطراف قلعۀ بوفورت را بازگو کرده و بیان می‌کند که “علاوه بر شورشیان لبنانی و فلسطینی، جدی‌ترین مقاومت از جانب پ‌ک‌ک صورت گرفت”.

ده کورد در آن نبرد و عقب‌نشینی از قلعه کشته شدند و به اولین شهدای «حزب کارگران کردستان» تبدیل شدند. ۱۵ نفر دیگر نیز توسط ارتش اسرائیل دستگیر و به اردوگاه اسرای اسرائیل به نام «انصار» منتقل شدند که در خاک لبنان اشغالی ساخته شده‌بود. «سرخوبون» بیان می‌کند که کوردها نه تنها توسط نیروهای اسرائیلی، بلکه توسط افسران اطلاعاتی ترکیه نیز مورد بازجویی قرار می‌گرفتند.

چنین همکاری‌ای نمیتوانست ناشنیده باقی بماند. بر اساس اسناد دیپلماتیک استخراج‌شده توسط مورخ «الداد بن آهارون» نیروهای اسرائیلی هنگامی که با پایگاه‌های «ارتش سری ارامنه برای آزادی ارمنستان» (ASALA)، یک گروه شبه‌نظامی لبنانی-ارمنی که قصد حمله به ترکیه را داشتند، برخورد کردند، چیزهایی پیدا کردند که آن‌ها را به مقامات ترکیه تحویل دادند.

«سرخوبون» شرایط سخت زندان «انصار» را توصیف کرده‌است. در چند ماه اول تهاجم، گزارش‌هایی در رسانه‌های خارجی مبنی بر ضرب و شتم و شرایط نامناسب زندگی در اردوگاه منتشر شد. در یک مورد، یک سرباز اسرائیلی به صورت هدف‌گیری‌نشده به سوی زندانیان شلیک کرد و سه نفر را کشت. او در نهایت در دادگاه نظامی محکوم شناخته‌شد.

صلاح تعمری زندانی سابق که “تحقیرهای مداوم” و “بازجویی مستمر” را توصیف کرده نوشته‌است که “هیچ قانونی در انصار و سایر بازداشتگاه‌ها اعمال نمی‌شد، مگر به دستور فرماندۀ اسرائیلی اردوگاه و به میل نگهبانان”.

در سال ۱۹۸۳، «واشنگتن پست» و «نیویورک تایمز» گزارش دادند که شرایط پس از فشارهای بین‌المللی قابل توجه در حال بهبود است. در پایان سال، اسرائیل مبادلۀ زندانیان با سازمان چترگون «آزادیبخش فلسطین» (PLO) را پذیرفت. چندین هزار اسیر -از جمله اسیران کورد- از «انصار» آزاد شدند.

داستان آن‌ها هنوز تمام نشده‌بود. حدود ۱۰۰۰ زندانی از جمله اعضای پ‌ک‌ک قرار بود با هواپیماهای مسافربری به الجزایر منتقل شوند. اما کوردها طی توقفی در یونان، خود را به صندلی‌های فرودگاه زنجیر کرده و درخواست پناهندگی کردند. با خواستۀ آن‌ها موافقت شد. برخی از آن‌ها به ترکیه بازگشتند، در حالی که برخی دیگر شروع به سازماندهی دیاسپورای کورد در اروپا کردند.

یکی از زندانیان به نام «سیف‌الدین اوزَن»، در اولین عملیات پ‌ک‌ک در داخل ترکیه از زمان کودتای ۱۹۸۰ که مجموعه‌ای از حملات چریکی به پاسگاه‌های پلیس در ۱۵ اوت ۱۹۸۴ بود شرکت کرد. او یک سال بعد کشته شد. یکی دیگر از زندانیان سابق، نظیف آکتاش، جبهۀ سیاسی پ‌ک‌ک را در اروپا راه‌اندازی کرد. او در سال ۱۹۸۵ در جریان اختلاف با یک حزب کورد رقیب به قتل رسید.

پ‌ک‌ک در نهایت یک اردوگاه آموزشی دائمی در درۀ بقاع لبنان که در آن زمان در تصرف سوریه بود، راه‌اندازی کرد. اما با گرم شدن روابط سوریه و ترکیه در دهۀ ۱۹۹۰، دولت سوریه به پناهگاه امن پ‌‌ک‌ک پایان داد. اوجالان دور جهان چرخید تا اینکه در سال ۱۹۹۹ مأموران ترکیه او را با کمک «سیا» دستگیر کردند.

اما کورسوی امیدی وجود داشت: پایان حمایت سوریه دست چپ کورد را باز کرد تا علیه اسد اقدام کند. چند سال بعد، هواداران و کهنه‌سربازان پ‌ک‌ک به سازماندهی «حزب اتحاد دموکراتیک» (PYD) کمک کردند، که بعداً «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) را به وجود آورد.

به دلیل شایعاتی مبنی بر دست داشتن اطلاعات اسرائیل در تعقیب اوجالان، کوردهای دیاسپورا پس از دستگیری او در مقابل سفارت اسرائیل در برلین تظاهرات کردند. نگهبانان سفارت به سوی گروهی از معترضان که حلقۀ پلیس را شکسته‌بودند تیراندازی کردند و سه نفر از آن‌ها را کشتند. چند روز بعد، ۵۰۰ نفر از هواداران «جبهۀ دموکراتیک برای آزادی فلسطین» (DFLP) در شهر نابلس فلسطین تجمع کردند. آن‌ها همراه با نمایش نمادهای رایج چپ فلسطینی، پرچم ترکیه را زیر پا گذاشته و دور پرترۀ اوجالان حلقه زدند.

از آن زمان، چپ فلسطینی عمدتاً به نفع احزاب اسلام‌گرا کنار گذاشته شده‌است. حامیان اسلام‌گرایان شامل ترکیه و ایران، دو کشوری هستند که با جنبش ملی‌گرای کورد تخاصم دارند. اسرائیل تا حدی به خاطر ضدیت با این دو کشور، صدای خود را در حمایت از آرمان‌های کوردهای عراق بلندتر کرده‌است؛ لطفی که برخی از کوردها با تکان دادن پرچم‌های اسرائیل به آن پاسخ دادند.

با این حال، چپ فلسطینی همچنان به حمایت از آرمان کوردها ادامه می‌دهد. نایف حواتمه، رهبر «جبهۀ دموکراتیک برای آزادی فلسطین» (DFLP) در نامه‌ای در سال ۲۰۱۰ گفت که “ما از ابتدا در کنار حق تعیین سرنوشت کوردها ایستادیم”، با این حال او به طور مشخص به رابطۀ خود با پ‌ک‌ک اشاره نکرد. در سال‌های اخیر، «لیلا خالد» گریلای کهنه‌کار «جبهۀ خلق برای آزادی فلسطین» (PFLP)، چندین بار به ترکیه سفر کرده‌است تا از مخالفان کورد حمایت کند.

پ‌ک‌ک نیز تاریخ خود را فراموش نکرده‌است. این حزب همچنان از نبرد قلعۀ بوفورت در شمایل‌نگاری‌های خود از مبارزان و بیانیه‌های خود در مورد درگیری اسرائیل و فلسطین یاد می‌کند. اما شاید قابلِ‌توجه‌ترین سند، نامه‌ای باشد که در سال ۲۰۰۹ توسط نویسندۀ فلسطینی «مازن صافی» به صورت آنلاین منتشر شد و از جانب «پولات جان در کوهستان کردستان» خطاب به او نوشته شده‌بود.

به گفتۀ صافی در مقدمه، وی این نامه را پس از انتشار مقاله‌ای در مورد نبرد قلعۀ بوفورت دریافت کرده‌است. در این نامه که به زبان عربی نوشته شده‌است، از “سم مهلک” نژادپرستی که توسط “صهیونیست‌ها، امپریالیست‌ها و قدرت‌های مرتجع در منطقه” شیوع یافته به عنوان مقصری یاد شده که سبب گشته تا فلسطینی‌ها مشارکت کوردها در آرمان خود را فراموش کنند.

او می‌گوید: “بگذار همه بدانند که خون کورد و عرب در دفاع از کرامت و آزادی خلق‌های کورد و فلسطین، از روزگار صلاح‌الدین تا ده‌ها رفیق عرب که در کوه‌های کردستان به شهادت رسیدند، یکپارچه و خالص بوده و هست.” “برادر و رفیق من! نکتۀ مهم این است که با وجود ظالمان و کارگزاران و نژادپرستان، عواملی که ما را به هم پیوند می‌دهد هزار برابر عظیم‌تر از عواملی است که ما را از هم جدا می‌کند. پیروز باد اورشلیم اشغالی”.

چند سال بعد، پولات جان به عنوان فرمانده در «نیروهای دموکراتیک سوریه» (SDF) مشغول خدمت شد. نبرد قلعۀ بوفورت فقط یک اتفاق تاریخی جالب نیست. بلکه تاریخی است که همچنان در منطقه موج می‌زند. کوردهایی که در جنوب لبنان جنگیدند، اکنون در سراسر منطقه به پیروان و سوگواران فرمان می‌دهند. اگرچه جنبش‌های مارکسیست-لنینیستی و مبارزات «آزادی‌بخش ملی» (عمدتاً) از صحنۀ تاریخ خارج شده‌اند، اما میراث‌های انترناسیونالیسم و انضباط حزبی از دهه‌های گذشته در آرمان کوردها زنده باقی مانده‌اند.

 

«سراپ گونش» در ترجمۀ انگلیسی این متن مشارکت داشته‌است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)