از روز بعد از حمله وحشیانه نیروهای حماس به شهرهایی از اسرائیل در کنار مرز غزه و پس از صف آرایی ارتش تا دندان مسلح اسرائیل در مقابل مرزها برای ورود زمینی به خاک غزه، به طورشبانه روزی و مداوم، غزه مورد حمله راکتی فانتومهای نیروی هوایی اسرائیل قرار گرفته است. آتش توپخانه اسرائیل هم در کنار حملات هوایی بدون توقف میغرد و آتش بر سر ساکنان غزه میبارد. به طور متوسط هر روز بیش از ۳۰۰۰ تن بمب و گلوله بر این منطقه محدود ریخته شده، صدها ساختمان بزرگ و کوچک تخریب شده و اکنون از شمال غزه جز بیابانی شخم خورده برجای نمانده است. دولت اسرائیل اعلام کرده که قصد نابودی حماس را دارد و قصدش گرفتن انتقام از حمله وحشیانه نیروهای حماس درروز سوم اکتبر و کشته شدن ۱۴۰۰ نفر یهودی غیرنظامی است. گروهی از دولتهای غربی از جمله آمریکا حملات بی وقفه اسرائیل به غزه را دفاع از خود مینامند و از هیچ کمکی به اسرائیل دریغ نمیکنند. ناوهای آمریکایی به مدیترانه آمدهاند و دولتها و گروههای دیگر را از دخالت در این امر نهی میکنند. بدیهی است اگر دولت اسرائیل ۲۵۰ گروگان در غزه نداشت حمله زمینی بسیار زودتر از اینها اتفاق میافتاد.
در اثر حملات هوایی و گلوله باران غزه تاکنون بیش از ۷۰۰۰ نفر از مردم عادی کشته و دو برابر آن نیز زخمی و قطع عضو و معلول شده اند، و برای ابد امکان یک زندگی معمولی از آنان سلب شده است. واگر افراد یا نهادهای معدودی که به این انتقام جویی کور و بیرحمانه و این حملات که بیشتر از آنکه متوجه نیروهای حماس باشد نوعی تنبیه عمومی مردم غزه است، انتقاد یا اعتراض کردهاند از جمله دبیر کل سازمان ملل، از طرف اسرائیل متهم به حمایت از تروریستها شدهاند.
برخی از کسانی که برای تحلیل این شرایط پیش آمده به اصطلاح به تصویر بزرگتر این ماجرا نظر دارند و حمله حماس را نه یک اتفاق غیر منتظره بلکه نتیجه روندی میدانند که از سالها قبل آغاز شده، اعلام کردهاند که پیدایش حماس و قدرت گرفتن حماس دست کار خود اسرائیل است. زیرا دولت اسرائیل وقتی نتوانست با سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) و الفتح به توافق برسد، با رقیب تراشیدن برای سازمان ازادیبخش سعی کرد وانمود کند که آن سازمان نماینده واقعی مردم فلسطین نیست. بلکه این حماس است که مردم فلسطین را نمایندگی میکند. اسرائیل با به رسمیت شناختن انتخابات غزه رسما از موجودیت حماس دفاع کرد. حتی سعی کرد با دادن برخی امکانات مثل آب و برق و تلفن و حتی دادن مجوز کار روزانه به کارگران غزه در اسرائیل، حاکمیت حماس بر غزه را تقویت کند. هرچند دادن این امکانات بسیار کنترل شده بود کما اینکه غزه بارها و بارها از جمله یکبار سه سال متوالی محاصره اقتصادی شد. وقتی اسرائیل از حضور حماس علیرغم موشک پرانیها و تمردهای هرازگاهی، به عنوان برگ برنده در جیب خود مطمئن شد شرایط توافق با ساف را سخت تر کرد. از جمله پیشنهادات اسرائیل برای ایجاد کشور فلسطینی مجمع الجزایری در داخل خاک اسرائیل و بخشیهایی از اراضی اشغالی در جولان و کرانه باختری بود که متعلق به سوریه و اردن است. طرحی که خشم نه تنها فلسطینیها بلکه تمام اعراب را برانگیخت.
به هرحال صرف نظر از اینکه حماس چگونه به وجود آمد و چه دولتهایی از او حمایت کردند و چگونه مسلح شد منکر یک حقیقت نمیتوان شد و آن هم این است که آنچه مقوم رشد حماس شد نه ایدئولوژی اخوان المسلمین حماس بود و نه کمکهای قطر و ایران و ترکیه. حکومت اسرائیل و غرب درست مثل حکومت اسلامی ایران همیشه علت هر حادثه یا مقاومتی را به عوامل بیرونی نسبت میدهند. در حالی که علت العلل مشکلات اغلب دردرون است و نه بیرون. بدیهی است اگر دولت اسرائیل و حامیان غربی بر همین طریق حرکت کنند، نه حماس منهدم خواهد شد و نه مردم فلسطین تن به شرایط صلح با اسرائیل خواهند داد. به جای تغییر تاریخ گذشته و سعی بر دادن تصویری غیر شفاف از زمان حال باید نگاه خودشان را عوض کنند.
همانطور که در آمار آماده است حملات صاعقه وار اسرائیل در طی دو هفته گذشته حداقل ۵۴۰۰ کشته برجای گذاشته است. با توجه به جمعیت جوان غزه حدود ۲۰۰۰ تن از کشته شدگان کودکان زیر ۱۴ سال بودند و یقین داشته باشید که به همین تعداد هم مجروح و معلول برجای گذاشته است. کودکان دو تا پنج ساله که هیچ تصوری از دنیای فاجعه بار آدم بزرگها ندارند. کودکانی که پردههای خواب شان با صدای راکت و فروریختن آوار دریده میشود و گوش هایشان انباشته از صدای انفجار و چشمانشان مالامال از تصویر صورتهای گریان مادر و ضجههای پدر است. کودکانی که اگر شانس نیاورند و قربانی نشوند باید نظاره گر اجساد کودکان هم بازی خود باشند. کودکانی که نه درکی از حماس و اسرائیل دارند ونه درکی از اسلام و یهود. اما با سطلی در دست باید ساعتها در صف توزیع آب بایستند. کودکانی که هیچ درک و یا تصوری از خطای پدر و مادر و یا سوگیری سیاسی «خالد مشعل» و «اسماعیل هنیه» و محور مقاومت ندارند، اولین قربانیان این شناعتها هستند. آن بغض فروخورده و آن اشکهای خشک شده وتصویر تلی از کشتهها و مجروحان و معلولان، هرگز دچار مرور زمان نخواهد شد. تمام اینها تبدیل به خشمی میشود که بعدها از لوله تفنگ شلیک خواهد شد.
در یکی از فایلهای صوتی پخش شده در فضای مجازی گفتگوی پسری جوان عضو حماس است با پدر و مادرش. این مرد جوان به آنها خبر میدهد که ده یهودی را کشته. میگوید من قهرمان فلسطین ام و پدر و مادرم باید به من افتخار کنند. که حتما خواهند کرد. صرف نظر از حقیقت داشتن یا ساختگی بودن این فایل صوتی بطور قطع چنین گفتگوهایی در روز سوم اکتبر انجام شده است. این جوان و جوانان هم سال او از همان بچههایی هستند که وقتی در طی سالها گذشته غزه بمباران میشده یا درخواب بودند یا در کوچه مشغول بازی و به چشم خود فروریختنهای ساختمانهای چند طبقه و دود شدنهای زندگی همسایههای خود درچند ثانیه را به چشم دیدهاند. واکنون فرصت بیرون ریختن آن خشم و آن بغض انباشه را به دست آوردهاند. نه غزه از بین رفتنی است و نه حماس. اسرائیل با بمبارانهای امروز غزه دارد، سازمان حماس را در ۱۵ سال آینده تقویت میکند. برایش سرباز و فدایی جمع میکند. اسرائیل دارد برای آینده خود دشمن تربیت میکند. انسانهایی که قادر باشند به راحتی نه به دویست نفر جوان دعوت شده به کنسرت موسیقی بلکه دو هزار نفر و حتی ۵۰ هزار نفر تماشاچی یک مسابقه فوتبال شلیک کنند، و بعد هم خبرش را به پدر و مادرشان بدهند و آز آنان بخواهند که به او افتخار کنند.
آیا حماس نابود شدنی است؟ هرگز. چون اسرائیل نخواهد گذاشت حماس نابود شود. چنانچه موفق به دستگیری و کشتن تمام اعضای حماس شود سازمان دیگری به جای آن سر برخواهد آورد بسی سهمناک تر و بی رحم تر از حماس. چون نیروهای رزمی اش الان در میان کودکان سرگردان در کوچههای تاریک غزه میپلکند و در ذهن خویش طناب دار یهودیان را میبافند.
باز هم صرف نظر از گفتار مربوط و غیر مربوط تحلیگران و سیاست مداران دو طرف ماجرا، آقای نتانیاهو صدر اعظم اسرائیل همان روز دوم نکتهای را به زبان آورد که برملا کننده اهداف و مقاصد دولت راست گرای اسرائیل و البته راه حلی است که ایشان و هم مسلکان وی برای حل مناقشه در ذهن داشته و دارند. نتانیاهو گفت «ما نقشه جغرافیایی منطقه را عوض خواهیم کرد». منظورش این است که اراضی اسرائیل توسعه خواهند یافت و موسسات تولید کنند نقشهها مجبورند در آنها تغییراتی اعمال کنند. صرف نظر از اینکه این گفتار مقاصد توسعه طلبانه اسرائیل و آرزوی داشتن کشوری از نیل تا فرات را آشکار میکند یک هدف معین در این اظهار نظر وجود دارد و آن هم حذف غزه و ضمیمه کردن آن به خاک اسرائیل است. راندن مردم شمال غزه به سوی جنوب با این عنوان که حماس ذر شمال پنهان شده دروغی بیش نیست. غزه فقط یک مرز زمینی دارد. آنهم با مصر و صحرای سینا. اسرائیل دگمان میکند با جمع کردن مردم غزه در جنوب و راندن آنها به سوی مرز رفح ۹۰ درصد کار انجام میشود و بعد مردم را با یک فشار کوچک به سوی صحرای سینا میراند و خلاص. دولت مصرعلیرغم همه فشارها هنوز مرز را باز نکرده است. اما فجایع بعدی ناشی از تراکم جمعیت در مرز رفح و احتمالا تهدیدها و تطمیعها و فشار آوردن به دولت مصر برای گشودن مرز و اگر نشد با بهانههای به ظاهر انسان دوستانه سازمان ملل و بالابردن پرچم کمک به مردم غزه، اسرائیل را به هدف خود خواهد رساند. غزه بدون مردمانش سهم اسرائیل خواهد بود. خون بهای کشته شدن ۱۴۰۰ یهودی. اما دولت راستگرای اسرائیل به غزه قناعت خواهد کرد؟ هرگز. آنها برای کل موجودیت لبنان و اراضی کرانه باختری و بلندیهای جولان هم نقشه مشابهی طرح خواهند کرد. تا دیگر نه از تاک نشان ماند نه از تاک نشان. تغییر در نقشه جغزافیای منطقه معنایی جز این ندارد.
اما آیا اسرائیل موفق خواهد شد؟ در موفقیت این راه حل تردیدی جدی وجود دارد. دلیل ان هم همان است که پیش از این به آن اشاره شد. اسرائیل از گذشته تا امروز همواره بذر کین کاشته و پدر کشته را کی بود آشتی. آنچه سبب بوجود آمدن و رشد حماس طی سالهای گذشته شده نه صرفا ارادهی چند طرفدار اخوان المسلمین بوده و نه کمکهای مالی حکومت ایران و قطر و ترکیه و نه حتی سیاست رقیب تراشی برای ساف. بلکه علت اصلی رشد حماس خونهای کودکان غزه و کرانه باختری و جنوب لبنان بوده که توسط نظامیان اسرادیل برزمین ریخته شده و نهادهای جهانی و کشورهای غربی بر این جنایات چشم بستهاند و اسرائیل را برای هر اقدامی مبسوط الید گذاشتهاند. سازمانی با بیش از ۵۰۰۰۰ عضو ثابت و با ۴۴۰ هزار طرفدار در سال ۲۰۰۶ یک سازمان تروریستی نیست. بلکه تشکیلاتی است مورد حمایت مردم غزه که هیچ ملجا وپناهی غیر از حماس ندارد. اینکه در حماس فساد گسترده وجود دارد، اینکه رهبرانش زندگی شاهانه دارند، اینکه شبکه قاچاق دارند و اینکه اساسا تشکیلاتی غیر دموکراتیک و پر از باند بازیهای پشت پرده است بازهم موجب مضمحل شدن حماس ویا افتادن از چشم مردم غزه نخواهد شد. زیرا اسرائیل با این بمبارنهای بی محابا و قتل کودکان و زنان و کهنسالان دارد درخت حماس را آبیاری و آن را تکثیر میکند. نه با این بمبارانها و گلوله بارانها پیاپی و قتل مردمان بی سلاح و کودکان معصوم حماس از بین خواهد رفت و نه با تغییر نقشه جغرافی و نه با خشکاندن ریشه کمکهای مالی و نه حتی با آن طرحهای بظاهر صلح آمیز. تا مسئله فلسطین هست و تا واکنشهای دفعی اسرائیل نظیربرخوردهای نظامی و سیاستهای ارعاب و محاصره و کشتار مردم غزه هست، حماس هم خواهد بود. شاید حتی قویتر و ترسناک تر از قبل. متاسفانه مردم اسرائیل علیرغم وجود شرایط دموکراتیک، رهبران ذیصلاحی را برای کشور خود برنگزیدهاند. همانطور که هیتلر موفق به حذف و نسل کشی تمام یهودیان نشد، آنها هم با این روشها و سیاستها هرگز روی صلح را نخواهند دید. تاریخ درسهای آموختنی بسیار دارد. نه آرتورشاه موفق به براندازی نسل برایتونها شد. نه دولت روم توانست مسیحیان را نابود کند، نه هیتلر و موسولینی توانستند نسل یهودیان را از کره زمین براندازند و نه هوتوها توانستند تمام توتسی را بکشند. اسرائیل باد میکارد و قطعا طوفان درو خواهد کرد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.