مصاحبه با جرامی اسکاهیل، روزنامهنگار و نویسنده آمریکائی
دنیای جوان
تارنگاشت عدالت
گسترش ساختارهای موازی بدونکنترل در دوران ریاست جمهوری جورج دبلیو بوش و وزیر دفاع او دونالدرامسفلد مسئله مرکزی کتاب اخیر شماست. آیا این ساختارها، مثل JSOC (فرماندهی مشترک برای عملیات ویژه)، کماکان در «جنگ مخفی علیه ترور» مسلط عمل میکند؟
ما در ایالات متحده آمریکا مدتی است که در وضعیت کنترل دائمی توسط بورکراسی امنیت ملی قرار داریم و این وضعیت هیچ ربطی به این ندارد که در این لحظه چه کسی رئیس جمهور است. زیر رهبری چینی، بوش و رامسفلد این دولت امنیت ملی گسترش یافت و این روند اکنون زیر رهبری رئیس جمهور اوباما ادامه پیدا میکند. آنچه که ازجمله ویژگیهای اوباماست، این است که او سعی دارد، به این روند جنبه قانونی بدهد. در حال حاضر کماندوهای ویژه ایالات متحده آمریکا در بیش از ۱٠٠ کشور جهان در فعالیتند. در اصل سازمان جاسوسی سیا امروز یک سازمان شبهنظامی است، هرچند که همیشه این وظیفه را اجرا نمیکرده است. این روند تا اندازه زیادی پس از ۱۱ سپتامبر ۲٠٠۱ تقویت شد. به ویژه دیک چینی و دونالد رامسفلد، طی تمامی دوران کاریر خود سعی براین داشتند تا قوه اجرائیه دیکتاتورمابانه سیاست خارجی کشور را تعیین کند. آنها مخالف هرنوع اعمال نفوذ از طرف کنگره و یا دادگاههای کشور در برنامه ریزی جنگهای مخفی دولت بودند. پس از ۱۱ سپتامبر آنها واقعاًموفق به انجام یک کودتا شدند. بوش، چینی و رامسفلد از این واقعه تراژیک سوءاستفاده کردند تا سیاستآمریکا را به نفع خود دستکاری کنند. آنها توانستند قوانین سخت و سرکوبگر را تحمیل کنند. به عنوان نمونه «Patriot Act» نماد تشدید قوانین در درون کشور است. این قانون یکی از سرکوبگرترین قوانین در تاریخ پارلمانتاریسم آمریکا است. در سیاست خارجی، قانون تامالاختیاری در استفاده از قدرت نظامی مهم است که چند روز پس از واقعه ۱۱ سپتامبر به تصویب رسید. بنابراین قانون رئیس جمهور آمریکا مجاز خواهد بود، خارج از مرزهای ایالات متحده با هرگوشه جهان وارد جنگ شود. این «قانون لحظات استثنائی» تاکنون صادق و پابرجا مانده است و از طرف آقای اوباما مانند همکار قبلی ایشان مورد استفاده قرار گرفته است. مجدداً به طور خلاصه میتوانم بگویم: ما در ایالات متحده آمریکا شاهد رشد مدوام یک دولت امنیتی ملی هستیم که مستقل از این که چه کسی حاکم است، عمل میکند.
جهجانسون در چارچوب به اصطلاح تامین امنیت داخلی، خواستار استعمال پهپاد حتا در ایالات متحده آمریکاست…
پیش زمینه این امر این بود: رئیسجمهور اوباما پس از آن که به قدرت رسید، تیم حقوقی خود را نیز باخود به همراه آورد، که برخی از آنان به عنوان کارشناس مسائل حقوق بشر دارای شهرت زیادی بودند. یکی از آنها هارولد کوه قبلاً رئیس دانشکده حقوق در دانشگاه ییل بود. او به عنوان مشاور حقوقی در وزارت امورخارجه مسئول ارزشیابی حقوقی حملات پهپادی شد، که مشروعیت قانونی آنها را مورد تائید قرارداد. جهجانسون به عنوان حقوقدان وارد پنتاگون شد و در آنجا با همین مسئولیت به کار مشغول گردید. هردوکارشناس به شیوه خود کوشش کردند مشروعیت این نوع حملات نظامی را مورد تائید قرار دهند. در این میان جانسون به عنوان رئیس وزارت امنیت داخلی نامزد گردیده. هارولد کوه نیز هم اکنون وزیر دادگستری است.
مرکز توجه کتاب شما «بلاک واتر. ترقی قدرتمندترین ارتش خصوصی جهان» روی خصوصیسازی جنگ قرار دارد. امروز وضعیت شرکتهای خصوصی نظامی مانند بلاکواتر و یا MPRI چگونه است؟ آنها در عملیات مخفی کنونی چه نقشی ایفا میکنند؟
رئیس جمهور اوباما اعلام کرد که در رابطه با شرکتهای مزدورپرور سیستم جوابگوئی و مسئولیتپذیری و تنظیم اعمال خواهد کرد. ولی شرکتهای خصوصی جنگی در طی دوران حکومت وی مانند دوران حکومت بوش رشد و توسعه یافت. مثلاً در افغانستان شرکتهای خدمات نظامی خصوصی فعالیت دارند که درخدمت وزارت امور خارجه، پنتاگون و سازمان سیا هستند. اویاما میگوید که رفتارش با رفتار همکار پیشنهاو تفاوت دارد و بیشتر قابل کنترل است و این شرکتها قواعد موجود را رعایت میکنند. البته آنها کماکان به قتل مردم غیرنظامی مشغولند و مانند گذشته در مرکز عملیات مخفی ایالات متحده آمریکا قرارگرفتهاند. شرکتهای کنتراتی خصوصی عملاً نقش تعیین کنندهای در کلیه سطوح دولت امنیتی ملی، در NSA، CIA و یا FBI و دیگر سازمانهای جاسوسی آمریکا ایفاء میکنند. دولت به اصطلاح امنیتی به طور رادیکالی خصوصی سازی شده است. دولت این شرکتهای بزرگ را که روز به روز زیرساختارهای گستردهتری را با امکانات دولتی ایجاد مینمایند، تامین میکند. به نظر من، این بخشی از سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا است که به یقین پیامدهای بسیار منفی به همراه خواهد داشت. زیرا ما به این شرکتها امکان بی سابقه شناخت و استفاده از عملیات امنیتی، نظامی، جاسوسی و سازمانهای جاسوسی دادیم. این شرکتها به دنبال کسب سود و ثروتند و مشکل آنها میهنپرستی و یا دفاع از کشور نیست.
آیا سازمان جانشین بلاکواتر، Academi هنوز در این روند سهیم است؟
البته. بلاکواتر تاکنون چندین بار نام خود را تغییر داده است. در ابتدا مرکزتعلیمی ایالات متحده نام داشت بعد خود را XI نامید و امروز اسم آکادمی را روی خود نهاده است. موسس و صاحب شرکت، اریک پرینس به ابوظبی در امارات متحده عربی نقل مکان کرده. چهارتن از مهمترین روسای شرکتهای وی به جرم توطئه علیه ایالات متحده آمریکا به دادگاه کشیده شدند که سرانجام فقط با نوعی اخطار آزاد گشتند. امروزه در آمریکا این طور است که اگر متهم به جرم شکنجه مثلاً واتربوردینگ باشید و یا در سازمان سیا تجربه کسب کرده باشید، میتوانید به راحتی در یکی از این شرکتهای مزدورپرور به کار مشغول شوید در حالیکه برعکس به عنوان «ویستل بلوئر» به زندان میافتید.
شما به همت تحقیقات گسترده خود در مورد افراد و زمینهها در کتاب جدید خود «جنگ کثیف» نمونههای متعددی در مورد نقض قوانین حقوق بشر از طرف ایالات متحده آمریکا ارائه میدارید…
پس از ۱۲ ، ۱۳ سال سیاست خارجی آمریکا شاید بتوان به نتیجهگیری فوق رسید: هیچ اهمیتی ندارد که چه کسی رئیس جمهور وقت آمریکا است. ایالات متحده آمریکا از امپراتوری خود دفاع میکند و مقررات و قواعد خود را به بقیه جهان تحمیل مینماید، در حالی که خود با قوانین بینالمللی بیگانه است و عملکردش تنها طبق قواعد بازی خود صورت میگیرد. اگر فردی که جایزه صلح نوبل دریافت کرده و خود کارشناس قوانین اساسی است و در راس کشور قرار گرفته، علناً تاکید کند که ایالات متحده حق دارد شهروندان خود و شهروندان کشورهای دیگر را بدون محاکمه و رونددادرسی و بدون اطلاع انظار عمومی به قتل برساند ، به این معنی خواهد بود که ایالات متحده حقوق بینالملل و حاکمیت کشورهای مستقل را به رسمیت نمیشناسد. وجه مشترک فکری بوش و اوباما در این جاست که ایالات متحده مجاز است جنگهای پیشگیرانه آغاز کند. آنها به این بهانه که فردی در آینده میتواند دست به جنایت و یا اقدام تروریستی بزند، آدم میشکند و افرادی را به قتل میرسانند که حتا از هویت واقعی آنان بی اطلاعند. ایالات متحده در حال حاضر از حق خود برای امپراتوری بودن دفاع میکنند و شاید حتا خیلی خطرناکتر، از حق خود برای تحمیل امپراتوری دفاع میکنند.
البته فکر میکنم که ایالات متحده آمریکا هنوز ساختارهای دمکراتیک قابل اعتمادی را در اختیار دارد ولی این دمکراسی به طور مشخص مورد تهدید قرار گرفته. اگر در کشوری که خود را یک جمهوری دمکراتیک می نامد رسانههای واقعاً مستقل وجود نداشته باشد، در آن صورت ما در جاده بسیار خطرناکی حرکت میکنیم که تحدید حقوق شهروندی، جنگ مخفی گسترده در سطح جهان و تحدید آزادی های رسانهای را اعمال میدارد و روند دمکراتیک را به خطر میافکند. ولی من براین عقیدهام که هنوز میتوانیم به مقابله با آن بپردازیم.
تنها با «ژورنالیسم هدایتشده» Embedded Journalist گزارشدهی اساسی و کامل در مورد جنگ کنترل شده و هدایت میشود. بسیاری از زیرنویسها در کتاب شما اشاره به اسناد منتشر شده در ویکیلیکز دارد. این پلاتفرم افشاگر تا چه اندازه مهم است؟
حجم اسناد ویکیلیکز بیاندازه است و همینطور اسنادی را که ادوراد سنودن اخیراً منتشر کرده نقش مهمی ایفا میکند. اهمیت عمده ویکیلیکز در اینجاست که فعالیتهای جاسوسی ایالات متحده آمریکا هم رژیمهایی که قوانین حقوق بشر را زیرپا گذارده اند و هم کشورهای همپیمان خود را دربر میگیرد. بخشهای مهمی از کتابم، مثلاً در مورد جنگسالاران در سومالی را نمیتوانستم بدون استفاده از اسناد ویکیلیکز به این صورت منتشر کنم. من هرگز نمیتوانستم بدون مطالب منتشره توسط ویکیلیکز به اسامی جنگسالاران محلی که مورد پشتیبانی سازمان سیا قرار داشتند، دستیابم. به عقیده من ما محتاج ویستلبلوئرهای بیشتری چون چلسی منینگ، ادوارد سنودن و یا تاماس دریک در ایالات متحده هستیم. این انسانها به خاطر احساس مسئولیت عمیق، خطراتی را به جان خریدند. دستگاهی که آنها به آن تعلق داشتند، به خاطر زیرپاگذاردن مستمر و سیستماتیک حقوقبشر و خلافکاری علیه قوانین ایالات متحده آنها را متعهد به واکنش سیاسی کرد. در مورد دادگاه چلسی منینگ که مهمترین محاکمه سیاسی در تاریخ مدرن آمریکا بود، رسانههای مایناستریم، با اینکه از انتشارات ویکیلیکز منعفت برده بودند، تقریباً سکوت پیشه کردند. در عوض هم و کوشش خود را متوجه مورد جودیآریاس، یک بانوی زیبا که دوست خود را به قتل رسانده بود، نمودند. بیش از ۵٠ تیم خبری فرستندههای تلویزیونی هر روز از محکمه او گزارش میدادند، ولی هیچ یک از آنها در محاکمه چلسی منینگ حضور پیدا نکرد. این رویکرد شاخص معیارهای ارزشی دنیای رسانهای در ایالات متحده است.
در «جنگ علیه ترور» که چندیست در جریان است، مرتبت حقوقی اسرا در نظر گرفته نمیشود. با عبارت «محاربین غیرقانونی » حقوق حقه در نظر گرفته شده در کنوانسیون ژنو و حقوق بینالملل بیاعتبار اعلام میشود.
پس از ۱۱ سپتامبر ۲٠٠۱ بوش، چینی و رامسفلد به این نتیجه مشترک رسیدند که ایالات متحده آمریکا مجبور نیست قوانینی را که القاعده رعایت نمیکند، بپذیرد. این امر برای یک جامعه دمکراتیک و همینطور برای یک ابرقدرت جهانی تعبیر بسیار خطرناکی است. شیوههای شکنجه و اعترافگیری همیشه جزوه حیطه فعالیتهای تحقیقاتی ارتش آمریکا بوده است. تجربیاتی که اسرای جنگی آمریکا مثلاً در کره شمالی و یا در نقاط دیگر جهان کسب کردند، با دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نیروهای ویژه ارتش آمریکا توسط برنامههای چند مرحلهای از نظر فیزیکی و روحی تمرین داده شدند تا بتوانند زیر شکنجه پایدار بمانند. ولی در دوران بوش ـ رامسفلد این رویکرد وارونه شد و اسرای مخفی قربانی شدیدترین شیوههای اعترافگیری کماندوهای ویژه شدند. مثلاً گوانتانامو شدیدترین شکل نقض کنوانسیون ژنو است. باوجود اعلام نیات در گذشته، این زندان غیرقانونی پابرجا مانده است. اگر روسیه و یا چین به شکل مشابهی از اقساء نقاط جهان اسراافرادی را ربوده و در زندانهای خارج از مرزهای خود محبوس نموده و شکنجه میکردند، ایالات متحده آمریکا آسمان را به زمین میکشید. ولی آنها براین عقیدهاند که تافته جدا بافته بوده و مجازند و از وضعیتی دفاع میکنند که قابل دفاع نیست…
آیا تاکنون در کار حرفهای روزنامهنگاری شما از طرف دولت، مستقیم و یا غیرمستقیم مانعی به وجود آمده است؟
محدودیت سفر، به صورت کلاسیک خود، اعمال نمیشود. ولی هروقت که به آمریکا بازمیگردم، به طور منظم در بخش مجزائی از فرودگاه بازداشت میشوم و مورد بازجوئی قرار میگیرم. کامپیوتر من تاکنون چندین بار هک شده است. این ظاهراً سرنوشت کلیه همکاران محقق ماست که با منابع ویژهای از ارتش و یا سازمانهای جاسوسی در ارتباطند. دولت میخواهد دریابد، چهکسی اطلاعات را در اختیار روزنامهنگاران مینهد. این زندگی روزمره ماست. کمال بیمسئولیتی است که ما مکاتبات خود را به رمز ارسال نکنیم و از این طریق رابطین خود را به خطر بیاندازیم. این روند پیامد رفتار یک دولت جاسوس و سرکوبگر است. تعقیب ویستل بلوئرها و کنترل و شنود ارتباطات روزنامهنگاران اعلام جنگ به رسانههای مستقل میباشد. در کشورهائی شبیه مکزیک هر هفته روزنامهنگاری به قتل میرسد. در ایالات متحده آمریکا این روند ظریفتر و متفاوتتر به اجرا در میآید. ولی پنجه مخفی دولت همهجا حضور دارد و فعال است. در کشورما مثل فیلم، کسی به شما تلفن نمیزند و با سوانح احتمالی شما را تهدید نمیکند. دولت آمریکا بیشتر به منابع خبری علاقمند است تا به روزنامهنگاران. ولی درست همین امر، یعنی تعیین شناسائی منابع محرمانه، طبیعت دمکراتیک گزارش دهی نامحدود را از بین میبرد.
میتوان گفت که در صد سال گذشته جنگی رخ نداده که برپایه یک دروغ آغاز نشده باشد و رسانهها نقش مزدوری و همدستی را ایفا کردهاند. به نظر شما آیا این یک روند ساختاری است و یا به طور ضمنی صورت میگیرد؟
هرجنگی بر اساس یک دروغ بزرگ آغاز میشود. جورج اورول در رمان خود «۱۹۸۴» این فرضیه عجیب را مطرح میکند که جنگ در عینحال صلح است. تنها کسانی که از جنگ منفعت می برند خبرگان و ثروتمندانند. در حال حاضر این شرکتهای بزرگند که از جنگ سود میبرند. اگر نیروهای چپ نگرانی دارند که در ایالات متحده آمریکا میتواند یک کودتای نظامی و یا چیزی شبیه به آن در پیش باشد، در اشتباهند. نیازی به کودتا نیست، غصب قدرت هماکنون صورت گرفته. پس از جنگ جهانی دوم ساختار مجتمع صنعتی ـ نظامی که در آمریکا آغاز شد، جهان را در نوردید و جا افتاد. شرکتهای بزرگ، دیگر مجبور نیستند خواستهها و منافع خود را به زور تحمیل کنند. آنها قادرند سیاستهای دولت را دستکاری کنند. دیگر تفاوتی میان شرکتها و دولت وجود ندارد. آنها یک تنه مانند یک ارگانیسم به شکل و شیوه طبیعی عمل میکنند.
باید بررسی کنیم که چگونه میتوان با این روند مقابله کرد. در اینجا دیگر مسئله برسر این نیست که دولت چه تعیین میکند، بلکه مسئله کنسرنهاست که تنها منتفعین سیاست جاری می باشند. کتاب و فیلمی که در رابطه با آن تهیه شده تنها سئوال مطرح میکند. بحث و گفتگو در مورد مقاومت و یافتن راههای بدیل باید به شکل باز و در سطح جهان صورت گیرد.
شما با پروژههای رسانهای خود در جهتی که مطرح کردید عمل میکنید؟
طبیعی است که این کوشش متعهدانه ارزشمند است. ما میتوانیم گزارش دهی را واقعاً مستقل کنیم. یکی از اجزای عمده یک جنبش اجتماعی، ساختمان یک قدرت رسانهای واقعاً موثر به عنوان رقیب است. ولی نهایتاً این روزنامهنگاران نیستند که جلوی صحنه قرار دارند بلکه اقدامات و مبارزات مردم واقعاً باعث تغییرات اساسی خواهد شد و رسانه های دمکراتیک تنها نقش کمکی ایفاء خواهند نمود. اگر مردم از جای خود برنخیزند و دست به اقدام نزنند، هیچچیز تغییر نخواهد کرد.
نظرات
نظر (بهوسیله فیسبوک)
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.