بسیاری از مفسران سیاسی پانزدهمین نشست «بریکس» (BRICS) -متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی- در ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی در آخرین هفتۀ اوت ۲۰۲۳ را به عنوان نقطۀ عطفی در روابط بین‌الملل در بحبوحۀ افزایش بحران اقتصادی و تشدید تنش‌های ژئوپلیتیک ارزیابی کرده‌اند. برخی حتی تا حدی پیش رفته‌اند که آن را «معادل قرن بیست و یکمی کنفرانس باندونگ در سال ۱۹۵۵» توصیف کرده‌اند که منجر به تشکیل «جنبش غیرمتعهدها» (NAM) شد که در آغاز دهۀ ۱۹۹۰ با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان «جنگ سرد» و به دنبال آن ظهور جهانی‌شدن نئولیبرال منحل شد. ما قبلاً در تجزیه و تحلیل‌مان از «بریکس» ذیل بخش فرعی «بریکس: تک‌قطبی به چندقطبی؟»، (ص ۴۷۷-۴۸۷) که در کتاب «امپریالیسم در مرحلۀ نواستعماری» (۲۰۱۵) گنجانده شده است، به ارزیابی «بریکس» پرداخته‌ایم. این یادداشت تنها آخرین تحولات را با توجه به رسیدن به تفاهم در اجلاس سران برای گسترش و عضو نمودن ۶ کشور آرژانتین، مصر، اتیوپی، ایران، عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی در مدت یک سال، مورد توجه قرار می‌دهد؛ حرکتی که توسط چین، بازیگر پیشرو در «بریکس» آغاز شد، و امکان گسترش بیشتر آن از طریق شامل نمودن نیجریه، مکزیک، ونزوئلا و ویتنام و در نتیجه افزودن بر وزن سیاسی-اقتصادی این گروه را به دنبال آورد.

در ابتدا باید گفت که انسجام داخلی «بریکس» مانند «ناتو» به رهبری آمریکا یا «سازمان همکاری شانگهای» (SCO) به رهبری چین نیست. هند به دلیل اختلاف طولانی‌مدت مرزی با چین و به عنوان شریک استراتژیک کوچکی برای ایالات متحده در منطقۀ هند-اقیانوس آرام، و با جاه‌طلبی‌های “زیر-امپریالیستی” (sub-imperialist) خود در جنوب آسیا، همیشه با چین امپریالیستی در ستیز است. علاوه بر این، به عنوان بخشی از پیمان شبه‌نظامی چهارجانبه به رهبری ایالات متحده یعنی «گفتگوی امنیتی چهارجانبه» (QSD) یا «کواد» که چین را هدف قرار می‌دهد، مشارکت کامل هند در «بریکس» با دشواری همراه است. از این رو، اگرچه بسیاری از تحلیلگران پیش‌بینی کرده‌اند که «بریکس» همچون الگویی برای تغییر، سکوی پرتابی برای تجدید ساختار روابط سیاسی-اقتصادی جهانی باشد، اما با تنش‌های فزاینده بین چین و هند، که از بازیگران پیشرو در این ائتلاف هستند، «بریکس» رسیدن به یک اعلامیۀ مورد اتفاق همۀ اعضا را در رابطه با بسیاری از مسائل دشوار خواهد یافت.

با این حال، چین با موقعیت تصدیق‌‌شدۀ خود به عنوان قدرت پیشرو امپریالیستی در کنار ایالات متحده و به عنوان رقیب تأثیرگذار آن، به سرعت در حال گسترش حوزه‌های نفوذ نو-استعماری خود در تمام قاره‌ها از جمله آمریکای لاتین -ملقب به حیاط خلوت امپریالیسم ایالات متحده- است. چین می‌تواند با برقراری روابط محکم با بسیاری از کشورها از جمله عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی، در خاورمیانه از آمریکا پیشی بگیرد، هرچند هر دوی این کشورها با آمریکا همسو هستند. در واقع چین نه تنها در ایجاد روابط سیاسی-اقتصادی، بلکه حتی با میانجی‌گری برای توافق بین عربستان و ایران که دشمنان سرسخت یکدیگر در خاورمیانه هستند، می‌تواند یک قدم جلوتر از آمریکا حرکت کند. تلاش چین برای الحاق عربستان، امارات و ایران به «بریکس» در ادامۀ نفوذ دیپلماتیک موفق این کشور به کل خاورمیانه است. چین در این تلاش، از حمایت کامل روسیه برخوردار است و هر دو متعهد به مقابله با آمریکا و متحدان ناتو هستند. تحرکات و مداخلات سیاسی، اقتصادی و نظامی ایالات متحده که منجر به کینۀ بسیاری از کشورها می‌شود، وضعیتی عینی ایجاد می‌کند که بسیاری از کشورها را به سمت «بریکس» سوق می‌دهد.

به بیان دقیق‌تر، در حالی که چین به همراه روسیه در تلاش هستند تا از «بریکس» به عنوان یک فاروم جهانی برای مقابله با آمریکا استفاده کنند، هند که شریک استراتژیک کوچک‌تر ایالات متحده است، مانعی برای این حرکت به شمار می‌آید. در همین حال، چین از طریق گسترش «بریکس» با ادغام کشورهای بیشتری از آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین که در آن‌ها نفوذ امپریالیستی چین از طریق «ابتکار کمربند و جاده» (BRI)، بزرگ‌ترین پروژۀ صادرات سرمایۀ جهان پس از جنگ، از قبل به انجام رسیده است، در حال برنامه‌ریزی برای استفاده از «بریکس» به عنوان وزنۀ تعادل گسترده‌تری در مقابل بلوک امپریالیستی به رهبری ایالات متحده مانند G-7 است. چین همچنین در نظر دارد که از طریق مؤسسات «بریکس» -مانند بانک این ائتلاف با نامِ «بانک توسعۀ جدید» مستقر در شانگهای- به همراه به پیش انداختن واحد پول خود «رنمینبی» و از طریق به‌کارگیری پیشرفت‌های فناوری‌های دیجیتال برای سرعت بخشیدن به فرآیند دلارزدایی، یعنی پایین آوردن دلار از سریر و جایگاهش به عنوان ارز پیشرو در جهان، به طور مؤثری مؤسسات نو-استعماری تحت رهبری ایالات متحده مانند مؤسسات برتون وودز («صندوق بین‌المللی پول» و «بانک جهانی») را به چالش بکشد. در این زمینه، نظر بسیاری از کشورهای «بریکس» در مورد نیاز به یافتن راه‌هایی برای کاهش اتکای خود به دلار آمریکا در تجارت و سایر پرداخت‌های بین‌المللی مطرح است. به عنوان مثال، خیلی قبل از اجلاس سران، لولا داسیلوا، رئیس جمهور برزیل، ایدۀ یک واحد پول مشترک برای «بریکس» را مطرح کرد.

علیرغم حملات چندجانبه‌ای که توسط چین با استفاده از «بریکس» علیه ایالات متحده صورت می‌گیرد، نقش هند به عنوان «اسب تروا»ی آمریکا مانعی برای دستیابی به اجماع در مورد بسیاری از مسائل است. اگرچه چین روابط نزدیکی با بسیاری از کشورهای آسیایی، خاورمیانه و آفریقا برقرار کرده است که به‌طور قابل توجهی نفوذ ایالات متحده را محدود می‌کند، تضادهای آن با هند و نقش هند به‌عنوان شریک استراتژیک کوچک‌تر ایالات متحده و به دنبال آن تصدیق هند به عنوان “برادر بزرگ” در جنوب آسیا توسط ایالات متحده منجر به تناقضات داخلی بسیاری در «بریکس» شده است. این امر عاملی تعیین‌کننده در تعیین انسجام داخلی و نقش ژئوپولیتیک «بریکس» در روزهای آینده خواهد بود.

(منتشرشده در ماهنامۀ «رد استار» (ستاره سرخ)، ارگان «حزب کمونیست هند (مارکسیست-لنینیست) ستارۀ سرخ»، سال بیست و چهارم، شمارۀ ۹، سپتامبر ۲۰۲۳)

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)