ریوار آبدانان ـ عضو شورای ریاست کل کنفدرالیسم دموکراتیک کوردستان (ک.ج.ک)

رژیم جمهوری اسلامی در برابر تحولات عمیق اجتماعی و فرهنگی‌ای که جنبش «زن زندگی آزادی» به همراه آورده، کاملا دچار درماندگی و بیچاره‌گی است. از همین رو به هر ریسمانی چنگ می‌اندازد تا بلکه بتواند خودش را از باتلاق کنونی خارج گرداند و به دوران پیش از شکل‌گیری این جنبش بازگردد. مطرح‌کردن لایحه‌ی قانونی حجاب اجباری نیز یکی از همین شیوه‌هاست. لایحه‌ی «عفاف و حجاب» به معنای بسیج سرتاسری حکومت جمهوری اسلامی علیه آزادیهای فردی و جمعی است. چنین گامی که به گفته‌ی رژیم در جهت صیانت از خانواده‌ها برداشته شده، به‌تمامی در جهت هجوم رژیم به زندگی خصوصی افراد و فرهنگ‌های پرشماری است که در ایران زیست می‌کنند و با حکومت در تضاد و تقابل قرار دارند.

لایحه‌ی حجاب اجباری، سلب تمام آزادیهای انسان از طریق چماق قانون و شریعت است و نه‌تنها در راستای صیانت از خانواده نیست بلکه مداخله‌ی مستقیم حکومت در زندگی خانواده‌ها و لگدمال‌کردن کرامت انسان‌هاست. به این ترتیب با حمله به خانواده و تحمیل فرهنگ حجاب طالبانیستی‌ـ داعشی به زنان، کانون جامعه آماج حمله قرار گرفته است. در برابر جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» که به‌اندازه‌ی ضدیتش با نظام، بر تغییر ساختار خانواده و دموکراتیک‌کردن آن استوار است، لایحه‌ی «عفاف و حجاب» یک ضدحمله‌ی فاشیستی علیه نهاد خانواده، زنان و عموم جامعه به‌شمار می‌آید. تلاش برای اجباری‌کردن دروس مربوط به حجاب و عفاف اسلام‌گرایانه مصداق بارز فاشیسم دینی است.

جمهوری اسلامی که ایدئولوژی واپس‌گرایانه‌اش از سوی جامعه مردود اعلام شده اکنون تلاش دارد تفکر ارتجاعی طالبانی‌ـ داعشی را از طریق نهادهای آموزشی، پلیسی و اطلاعاتی به زور به جامعه تزریق کند. از یاد نبریم که تفکر طالبانیسم‌ـ داعشیسم به شدت در هرم قدرت جمهوری اسلامی نهادینه‌شده است. رژیم می‌خواهد در قضیه‌ی حجاب و پوشش از مردم زهرچشم بگیرد. زیرا قضیه‌ی حجاب و پوشش به اصلی‌ترین نقطه‌ی ضعف رژیم مبدل شده است. بیشترین نافرمانی مدنی در همین حوزه صورت می‌گیرد و رد حجاب اجباری با رد جمهوری اسلامی مترادف گردیده است.

انقلاب «زن زندگی آزادی» نقطه‌ی آغاز شکل‌گیری یک فرهنگ اجتماعی ماندگار در ایران است و صرفا به تغییر نوع پوشش محدود نیست. این جنبش تا اینجای کار، بسیاری از هنجارهای فرهنگی‌ـ پوششی‌ـ گفتاری و کرداری را در جامعه دگرگون کرده است. با فرامین حکومتی نمی‌توان شیوه‌ی اندیشیدن و زندگی را به زور به جامعه تحمیل کرد. واقعیت این است که حکومتی که هیچ جاذبه‌ی فکری‌ـ سیاسی و فرهنگی‌ای برای جامعه نداشته باشد به‌ناچار می‌خواهد قدرت خود را در حوزه‌ی مادی و ظاهری به نمایش بگذارد. جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» زنده است و رژیم ضربه‌خورده‌ی جمهوری اسلامی درصدد است با تحمیل حجاب اجباری، از لحاظ روانی و ظاهری به خود و حامیانش امید و خودباوری بدهد. رژیم می‌خواهد با تحمیل پوشش مدنظر خودش از طریق قانون حجاب اجباری، جنبش انقلابی «زن زندگی آزادی» را خاتمه‌یافته اعلان کند. این برخورد، یأس و درماندگی رژیم را برملا می‌کند و نشان می‌دهد که رژیم از هیچ تفکر و عقلانیتی که بتواند با اتکا به آن خودش را از چنگ انقلاب مردمی «زن زندگی آزادی» ‌نجات دهد برخوردار نیست. رژیم با پناه‌بردن به نقاب لوایح حقوقی و قانونی نمی‌تواند نامشروع‌بودن خود را پنهان کند.

تاریخ مصرف جمهوری اسلامی در تمام ابعاد حیات سیاسی و ایدئولوژیک و فرهنگی به پایان رسیده است. کسانی که به جنبش «زن زندگی آزادی» پیوسته‌اند و معیارهای زندگی آزاد و دموکراتیک را پذیرفته‌اند هرگز تن به یونیفرم حجاب حکومتی که نماد زندگی گله‌وار و فاشیستی است نخواهند داد. اگر رژیم مستبد جمهوری اسلامی با جریمه، مجازات و محروم‌سازی مردم از حقوق شهروندی‌شان می‌خواهد حجاب اجباری و پوشش حکومتی بر تن مردم بپوشاند اما این را نباید از یاد ببرد که رژیم‌های فاشیستی و مستبد نیز جریمه‌ی سنگینی پرداخت خواهند کرد. قوانین حکومتی کاغذپاره‌هایی هستند که دیر یا زود مهر باطل خواهند خورد اما مجازاتی که جامعه برای دیکتاتورها، اشغالگران و فاشیست‌ها در نظر دارد قطعا در صفحات تاریخ ثبت خواهد شد. تنفر عمومی از رژیم‌های ضدانسانی نهایتا آنها را به زباله‌دان تاریخ پرتاب خواهد کرد. فاشیسم برهنه‌ی جمهوری اسلامی دیگر با هیچ حجاب و پوششی قابل پنهان‌سازی نیست. برخوردی که عموم جامعه و خاصه زنان ایران با طرح حجاب و عفاف خواهند کرد تنها شکست‌خوردگی جمهوری اسلامی را بیش از پیش پررنگ خواهد ساخت.