به خواهران قهرمانم - آزاده امید - بیدارزنی

 این نامه‌ی دوم  آزاده امید از افغانستان به زنان در ایران است.  این نامه از ستم و درد مشترک خواهران افغانستانی و ایرانی می‌گوید. او در بخشی از نامه به منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های صنفی و مدنی ایران اشاره می‌کند و می‌نویسد: ما زنان افغان امیدوار بودیم که موضع تشکل‌های مستقل امضا کننده «منشور مطالبات حداقلی» در قبال مهاجران افغان به‌خصوص زنان نیز روشن باشد و در فردای براندازی رژیم، مردم ایران و سرزمین ایران، پناهگاه امنی برای زنانی باشند که جز ترک وطن چاره‌ای ندارند.

همچنین بخوانید: نامه‌ای به خواهرانم؛ خواهران بلوچ، خواهران کورد، خواهران ایرانی!

من زنی از افغانستانم، از سرزمینی که زنانش سال‌ها تحت‌ستم بودند و حاکمیت نظام‌های  مردسالارانه و بنیادگرا،  تحقیر، سنگسار، خودکشی، خودسوزی، خشونت، حجاب اجباری، ازدواج اجباری و هزاران ستم دیگر را متحمل شده‌اند…با گوشت و پوستم رنج شما را احساس می‌کنم و تجربه کرده‌ام.

امروز مبارزات قهرمانانه‌ی شما در کف خیابان‌ها، مایه‌ی الهام زنان نگون‌بخت افغانستان است. با مطالعه «منشور مطالبات حداقلی تشکل‌های مستقل صنفی و مدنی ایران»  به این نتیجه رسیدم که ایران فردا، ایرانی دموکرات، سکولار و آزاد خواهد بود، زیرا این منشور پیشرو از میان زنان، معلمان، دانشجویان، روشنفکران، نویسندگان، کارگران و دیگر اقشار می‌آید که جنبش دشمنْ لرزان را درون ایران رهبری می‌کنند. اهمیت بسیار این منشور در این است که مردم داخل ایران یعنی کسانی که از ماه‌ها بدین‌سو، جان برکف در خیابان‌ها حضور داشتند، زندانی و شکنجه شدند، فرزندان‌شان را از دست دادند، دختران‌شان مسموم شدند و به هزاران شیوه دیگر، رژیم تلاش کرد تا آنان را از پا در آورده و جنبش را از هم بپاشانند، مقاومت کرده و هر روز منسجم‌تر، جنبش شکوهمند را به سوی فردای پیروزی رهبری می‌کنند.

اهمیت غیر قابل انکار این منشور تنها به این خلاصه نمی‌شود که از درون ایران است،  بلکه مضمون آن نیز دموکراتیک و پیشرو است. خواسته‌های انقلابی و ضد زن ستیزی، ضد بنیادگرایی و آزادی خواهانه برای تمام ملت‌های تحت ستم در ایران در این منشور گنجانده شده است.

ما زنان افغانستان به‌خوبی می‌توانیم درک کنیم که بر زنان ایران چه می‌گذرد، زیرا سال‌ها ستمی مشابه را متحمل شده‌ایم.  زنان و کودکان افغان، نه تنها در سرزمین خودشان تبعیض، تحقیر، سرکوب، سوء‌استفاده، تجاوز و خشونت را متحمل شده‌اند، بلکه در همسایگی ما در ایران، جایی که افغان‌ها آنجا را «وطن دوم» خطاب می‌کنند نیز تحت حاکمیت رژیم مذهبی و ضد زن،  زندگی دشوار و غیر انسانی را می‌گذرانند. اگر مردم درد دیده ایران، به‌خصوص زنان ایران، امروز به نام‌های مختلف به قتل می‌رسند و زندانی می‌شوند و ستم و خشونت جمهوری اسلامی را متحمل می‌شوند، زنان مهاجر افغان با ستم چند لایه در آنجا روبرو هستند و در گمنامی، هر روز مرگ تدریجی را تجربه می‌کنند. اگر در افغانستان درهای تحصیل به روی دختران افغان بسته است،  در ایران نه تنها به عنوان مهاجر، حق تحصیل را ندارند بلکه باید به طور پنهانی زندگی کنند تا دوباره به سرزمینی نگون‌بخت‌تر چون افغانستان مسترد نشوند. اینجا زنان افغان حتی نان برای خوردن و زنده ماندن ندارند و در ایران با فروش ارزان نیروی کارشان فقط زنده می‌مانند تا روزهای دیگری نیز در خدمت کارگاه‌های تولیدی کار کنند.

ما زنان افغان امیدوار بودیم که موضع تشکل‌های مستقل امضا کننده «منشور مطالبات حداقلی» در قبال مهاجران افغان به‌خصوص زنان نیز روشن باشد و در فردای براندازی رژیم، مردم ایران و سرزمین ایران، پناهگاه امنی برای زنانی باشند که جز ترک وطن چاره‌ای ندارند.

زنان افغانستان امروز حتی در خانه‌هایشان احساس امنیت نمی‌کنند و اکثریت زنان که به جنایات طالبانْ نه گفتند با تهدیدات شدید روبرو هستند و هر ثانیه ممکن است با صدای زنگ در، خود را در پشت میله‌های زندان ببینند. با این وجود، زنان افغان همچون خواهران ایرانی‌شان برای فردایی بهتر می‌جنگند.

خواهران شجاع ایران‌زمین، بار دیگر مبارزات حق‌طلبانه‌ی شما را می‌ستایم. زنان افغانستان با تمام وجود در کنار خواهران ایرانی خود ایستاده است و با سرمشق قرار دادن مبارزات شما، علیه طالبان، این برادران تنی جمهوری اسلامی می‌جنگیم.

درد زن، در هر کجای دنیا مشترک است و بایست مبارزه آنان نیز مشترک باشد.

آزاده امید- ۱۱ فروردین ۱۴۰۲

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)