سیسرون –

نوه روشنفکر ! آیت الله بزرگ – که البته بنده او را یک سبز اللهی می شناسم و به اعتقادات متحجرانه او اشراف دارم – در صفحه فیس بوک خود ، یاد پدر بزرگش افتاده و خاطره ای توهین آمیز و تحقیر کننده را منتشر نموده است که انعکاس بسیاری در فضای مجازی داشته است .

گرچه شاید به نظر برسد که این یک لطیفه و نقل قول از یک جوک دوران جنگ باشد ، اما نادیده انگاشتن حرمت کسانی که برای حفظ کیان مملکت ، جان خود را در طبق اخلاص گذاشته و در راه میهن فدا نمودند غیر انسانی و ناجوانمردانه است .

گرچه نظام مقدس ! ولایت مطلقه فقیه ! همه چیز را به نفع خویش مصادره به مطلوب نموده و آنقدر از کشته شدگان در جنگ ایران و عراق به نفع خویش تبلیغ کرده که گوئی تمامی آنها مریدان حلقه به گوش آیت الله بزرگ ! بودند ، با اینحال حقایقی وجود دارد که لازم است خانم اشراقی و دیگرانی که در آن روزگار خوش می گذراندند و از آتش جنگ در امان بودند با خود مرور نموده و از بیان اینگونه جملات احساس شرمساری نمایند . پس روی سخن خود را خانم نعیمه اشراقی قرار داده و خطاب به ایشان می گویم :

سرکار خانم خوش چهره و طناز ؛

در دورانی که با پدر بزرگت در حیاط جماران می نشستی و این جفنگیات را می گفتی و می شنیدی ، نوجوانان زیر ۱۴ سال این مملک تحت تاثیر شستشوی مغزی پدر بزرگ خونریز شما ، بدون گذرندان دوره آموزش نظامی و با فرار از مدرسه و بعضا ً حتی بدون اطلاع خانواده هایشان به عنوان بسیجی و داوطلب به جبهه ها می رفتند و در شبهای عملیات ، وقتی قرار بر این بود که میدانهای مین گذاری شده را برای عبور نیروها باز کنند ، همین خردسالان بصورت داوطلب خود را روی مین ها پرتاب می کردند به نحوی که قطعات بدن آنها نیز هرگز بازیابی نمی شد و امروز به آنها « مفقود الاثر یا جاوید الاثر » می گویند . آنروزی که با پدر بزرگت در حال شادی و جوک گفتن بودی ، مادران بسیاری در غم از دست دادن پسران خود آنقدر اشک می ریختند که دیگر اشکی برای ریختن در چشمهایشان باقی نمی ماند .

پدران بسیاری نیز از روی ناگزیری و ناچاری و برای آنکه از شغل خود بیکار نشوند علی رغم میل باطنی خود به جنگ می رفتند به این خیال که شش ماه دیگر باز می گردند اما هرگز باز نگشتند . اگر پدر تو هم در این جنگ شرکت می کرد و کشته می شد ، اگر همسرت به عنوان یک سرباز وظیفه در این جنگ کشته می شد ، باز هم این جوکها را می گفتی ؟!

شرم بر تو و خاندان تو که بجای برائت جستن از اندیشه های خونریز آن دیکتاتور ناپاک و پلید ، جز به تطهیر و تقدیس او و منزه نمودن او از جنایات نوچه ها و مریدانش ، اندیشه دیگری در سر نداری .

سرکار خانم رئیس شاخه جوانان اصلاح طلب ،

فرض کن در آنزمان همسری داشتی و همسرت در جنگ کشته می شد و البته نوه آیت الله بزرگ هم نبودی ، تو را نمی دانم ولی باور ندارم که آنروز با شنیدن این جوک از دهان رهبر کبیــــر ! و بنیانگذار معظـــــم ! این انقلاب ، احساس شادی و نشاط به کس دیگری دست نمی داد . البته پدر بزرگ شما راست می گفته ، دیگر سن و سالش اجازه چنین شهوترانی هایی به او نمی داد – البته ما که ندیدیم ، خدا عالم است ، در آینده معلوم خواهد شد آیت الله بزرگ ! در همان جماران با چند نفر همخوابه بوده است – وگر نه از اینکه پاسدار « جای خواب کشته شدگان جنگ در کنار همسران داغدارشان » باشد ، واقعا ً خوشحال می شده است !

خانم محترم ، اگر شما یک جو انسانیت و شرافت داشتید ، اگر حقیقتا ً آنطور که طرفدارانتان می گویند روشنفکر بودید ، هرگز از بازنشر این خاطره خشنود نمی شدید که هیچ ، با شرمساری و شرمندگی ، این جوک را که شان و مقام زنان این مملکت و حرمت کشته شدگان راه میهن را به سخره می گیرد به نقد می کشیدید .

یادتان باشد ، در این جنگ ، نه فقط طرفداران چشم و گوش بسته آیت الله بزرگ ! ، بلکه زنان و مردان مسیحی ، یهودی ، زرتشتی ، بهائی ، صوفی ، ارمنی ، آسوری ، کلیمی ، حنفی ، شافعی ، یارسانی و بسیاری دیگر فقط به قصد دفاع از کیان ایران زمین و نه اطاعت از دستورات دیکتاتورانه و خونخوارانه پدربزرگت به جنگ رفتند و جانشان را نثار نمودند .

خانم اشراقی ، پدر بزرگ شما نه تنها هیچ نکته قابل افتخاری در زندگی خویش ندارد ، بلکه اگر اعمال او مشمول قواعد زمانی کنوانسیون بین المللی رم – مندرج در ماده ۱۱ اساسنامه دیوان بین المللی کیفری – می شد ، امروز به عنوان یک جنایتکار بزرگ در دادگاه بین المللی کیفری محکوم شده بود . البته این نقص چیزی از میزان و شدت جنایات وی نخواهد کاست . پدر بزرگ شما چیزی جز سرافکندگی برای خاندانش نداشته و نخواهد داشت .

البته شما حق دارید اینگونه لطایف را ساده انگاشته و راحت بیان کنید ، روان پریشی جنسی یا Sexual Psychosis، درد مشترک تمام آخوند ها و اعضای خانواده های روحانیون و خارج شدگان از حوزه های علمیه است و شما نیز از آن مستثنی نیستید .

Facebook.com/m.t.siseron

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com