راهپیمایی سکوت، انحرافی ساخته و پرداخته‌ی اتاق‌های فکر اطلاعات سپاه

در روزهای اخیر عده‌یی در فضای مجازی و برخی شبکه‌های اجتماعی و بعضا در رسانه‌های حکومتی به ترویج پدیده‌یی به نام راهپیمایی سکوت پرداخته و به معترضان فراخوان پیوستن به آن را می‌دهند. راهپیمایی سکوت ساخته و پرداخته‌ی کیست؟

۲۵ شهریور ۱۴۰۱، هنگامی که خبر قتل مهسا امینی در بازداشت «گشت ارشاد» حکومت ایران منتشر شد، به درستی ایران و جهانی را علیه این جنایت هولناک برانگیخت.

اعتراضات مردمی علیه جنایت حکومت ولایت فقیه از آن تاریخ شروع شد و تا کنون ادامه داشته و به پایان سومین ماه خود رسیده است.

کمیت و کیفیت و استمرار قیام و خیزش انقلابی مردم ایران که در ابتدا در اعتراض به قتل مهسا امینی بود در ادامه بلافاصله به اعتراضات قهرآمیز علیه حکومت خامنه‌ای تبدیل شد.

بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب

در ادامه این روند و رادیکالیزه‌شدن قیام سراسری مردم ایران، به درستی این حقیقت بدیهی در میان معترضان و مردم رواج پیدا کرد که «بهش نگید اعتراض، اسمش شده انقلاب» با این شعار مردم ایران و معترضان به درستی نشان دادند که هدف اعتراضات تغییر و سرنگونی حاکمیت ولایت فقیه است که ۴۴ سال است حق حاکمیت مردم ایران را غصب کرده است.

خشم و عصیان جوانان شورش‌گر و مردم ایران و رادیکالیزه‌شدن قیام، لرزه بر اندام خامنه‌ای و ارکان حکومتش انداخت، بولتن افشاء‌شده‌ی خبرگزاری فارس بخش‌هایی از این رعب و وحشت را به صورت عریان فاش ساخت.

در این میان حکومت ولایت فقیه نیز بیکار ننشست و از آنجا که می‌دانست که سرکوب حداکثری با سلاح جنگی به مانند آنچه در آبان ۹۸ شاهد آن بودیم، با توجه به گسترگی اعتراضات اخیر، نتیجه معکوس برایش در پی دارد، در اقدامی مهندسی شده دست به استفاده گسترده از سلاح‌های ساچمه‌یی و پینت‌بال زد و به طور گسترده اقدام به دستگیری معترضان کرد.

۷۰۰ جانباخته راه آزادی و سکوت؟!

بنا بر اعلام برخی منابع خبری موثق، تا کنون ۷۰۰ نفر از معترضان در جریان اعتراضات سراسری اخیر به قتل رسیده و ۳۰ هزار نفر نیز دستگیر شده‌اند.

سخن گفتن از قتل و جان باختن ۷۰۰ نفر، تنها بیان جملات و کلمات نیست، ۷۰۰ نفر به وحشیانه‌ترین حالت، به دست نیروهای حکومت ولایت فقیه به قتل رسیدند و هزاران هزار نفر دیگر در زندان‌های حکومت در حال تحمل شکنجه هستند.

قطعا اعتراضات سراسری اخیر نیز دارای افت و خیز بوده و در پروسه‌ی سه‌ماهه‌ی اخیر فراز و نشیب‌هایی داشته است. در این بین اتاق‌های فکر وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران نیز قطعا بیکار ننشسته و ترفندها و تاکتیک‌های خود را برای خاموش‌ساختن اعتراضات یا به انحراف‌ کشیدن آن پیاده می‌کنند.

یکی از این ترفند‌ها برای خاموش‌ساختن قیام و کاستن از رادیکالیزم آن، دامن زدن به پدیده‌ی انحرافی راهپیمایی سکوت است.

عده‌یی در فضای مجازی به ترویج این ایده و این روش فرا می‌خوانند. در همین حال نباید فراموش کنیم که طی ۳ ماه ۷۰۰ انسان بی‌گناه به دست حکومت‌گران به قتل رسیده و هزاران نفر در زندان زیر شکنجه هستند.

بعد از فراخوان سه روزه به مناسبت ۱۶ آذر، روز دانشجو برای چند روز و موقتا شعله‌های قیام کمی فروکش کرد، اتاق‌های فکر ارگان‌های اطلاعاتی و امنیتی خامنه‌ای از این فرصت استفاده کرده و ضمن دامن زدن به پدیده انحرافی راهپیمایی سکوت، دست به جنایت دیگری زدند.

آیا عقل سلیم حکم به سکوت می‌کند؟

در فاصله کمتر از یک هفته ۲ جوان معترض زندانی، محسن شکاری و مجیدرضا رهنورد به دست قضائیه خامنه‌ای به قتل رسیدند. با این وجود و هم زمان قلم به مزدان و نیروهای سایبری حکومت ولایت فقیه در شبکه‌های اجتماعی به صورت گسترده فراخوان به برگزاری راهپیمایی سکوت می‌دهند.

عقل سلیم در این باره چه می‌گوید؟ در بدیهی‌ترین حالت باید این سوال را بر روی میز گذاشت که چطور قتل تنها یک دختر جوان، البته در جنایتی هولناک، چنان برانگیختگی در ایران و سراسر جهان برانگیخت، اما حالا که ۷۰۰ نفر دیگر، مانند مهسا امینی طی ۳ ماه به قتل رسیده‌اند و ۳۰ هزار نفر در زندان تحت شکنجه هستند و ۲ معترض به دار آویخته شده‌اند، و شمار بسیار دیگری احکام «محاربه» و اعدام برای معترضین صادر شده است، چطور می‌شود در مقابل این جنایات و ابعاد گسترده آن سکوت کرد و در دام راهپیمایی سکوت افتاد؟

مگر خشم سه‌ماهه مردم ایران تنها و تنها به دلیل قتل جنایتکارانه‌ی مهسا امینی نبود و نیست، حال چرا پس از جان باختن ۷۰۰ نفر و هزاران دستگیرشده و جدیدا موج صدور احکام اعدام، باید ساکت ماند و در وادی انحرافی راهپیمایی سکوت افتاد؟

طناب دار بر گردن معترضان و سکوت ما؟!

کدام عقل سلیم و منطق، چنین دستور کار یا بهتر بگوییم ادامه و استمرار قیام و خیزش انقلابی را در گرو راهپیمایی سکوت می‌داند؟ به بیان دیگر سکوت کنیم در حالی که ۷۰۰ نفر به خاطر آزادی ایران جان باخته‌اند؟ سکوت کنیم در حالی که ۳۰ هزار نفر در زندان تحت انواع رذیلانه‌ی شکنجه هستند؟ سکوت کنیم به خاطر اینکه در ظرف یک هفته دو جوان بی‌گناه اعدام شدند؟ سکوت کنیم که جوانان بسیار دیگری در انتظار احکام اعدام هستند؟ سکوت کنیم و راهپیمایی سکوت برگزار کنیم تا آمران و عاملان قتل‌های حکومتی و خامنه‌ای و حکومتش به جنایات خود ادامه دهد؟ کدام عقل سلیمی چنین سکوت و چنین انحرافی را می‌پذیرد و به ذلت آن تن می‌دهد، کافی است تا در مقابل این ترفند اتاق‌های فکر ارگان‌های اطلاعاتی و امنیتی حکومت ایران بیدار باشیم تا بی دار شویم و حکومت ایران دیگر نتواند جوانان بیشتری را به پای چوبه‌ی دار بکشاند.

قطع یقین به همان میزان که حکومت ولایت فقیه و نیروهای سایبری آن در شبکه‌های اجتماعی بر طبل خشونت‌ پرهیزی و راهپیمایی سکوت می‌کوبند، به امتداد آن طناب‌های دار را در زیر لوای خشونت‌پرهیزی ما و راهپیمایی سکوت ما بر پا می‌دارند و آن را بر گردن من و تو و مایی که در این اعتراضات دستگیر شده‌اند خواهند انداخت. [چرا می گوییم اعدام و خشونت ‌پرهیزی دو روی یک سکه است؟]

راهکار چیست؟

یقین است که هر جنبش و انقلابی آفت‌ها و انحرافات خود را دارد، در این بین سیستم حاکمه نیز بر این آفت‌ها و انحرافات دامن می‌زند، راهپیمایی سکوت و خشونت‌پرهیزی دقیقا در شرایطی دارد تبلیغ می‌شود که حکومت ولایت فقیه در حداکثر خشونت و در ملاء عام طناب دار را بر گردن مجیدرضا رهنورد می‌اندازد؛ کافی است بیدار شویم تا بی دار شویم.

بنابراین چاره کار نه تن دادن به پدیده‌های انحرافی چون راهپیمایی سکوت،‌ که اعتراض هر چه بیشتر و برافروخته کردن هر چه بیشتر آتش اعتراضات علیه خامنه‌ای است، در چنین شرایطی است که خواسته یا ناخواسته حکومت ولایت فقیه ناچار است به جای اعدام معترضان به فکر چاره‌یی برای مقابله با اعتراضات برآید، چاره کار نه سکوت و راهپیمایی که گسترش و رادیکالیزم قیام است.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)