اعترضات آزادی‌خواهی مدنی و سایر مطالبات برحق از جمله معیشتی و مبارزه با فساد و غیره از سوی مردم بالاخره فروکش می‌کند (دلایبش بارها سری مطالب جنگ ابطیل گفته شده)، به دلایل مختلف، انقلابی سرنپونگی شاید بشود ، اما تا نشود انقلاب نخواهد بود، انقلابی که می‌گویند (با تمام اگر و اماهایش) در بهمن ۱۳۵۷ شد! انقلاب شدنی است، نه اینکه اعتراضات انقلاب نامید، انقلاب به معنی دیگرگونی نوع حاکمیت سیاسی و مخصوصا تغییر رژیم است، اما اساسا حتی بهمن سال ۱۳۵۷ انقلاب واقعی نبود، چرا که یک حاکمیت مادام العمر سلطنتی به مادام العمر سلطنتی دیگر تحت نام ولایت فقیه عوض شد، پهلوی خودش شاه یا به قولی پادشاه یا شهنشاه می‌نامیدند (شاه و هشهنشاه هر کدام معنی متفاوتی در زبان فارسی بخصوص پارسی باستان و میانه دارد) و ولایت فقیه مطلقه، حتی از نظر سلطنتیت از شاه بودن پهلوی بالاتر است، زیر ادعا عجیب نائبی امام معصوم غیب دارد و با واسطه این ادعا، سلطنتش از سوی خدا می‌داند، البته این قدر درباره عدم مشروعیت ادعا و خردستیزی این این ادعا و عواقب ویرانگر و خانمانسوز این ادعا تاکنون گفته اند، یکی از سری مقالات معروف، نوشته جات اکبر گنجی است.

امروزه حکومت آخوندی ج.ا که اکنده ظلم و فساد و جنایت و استبداد وسرکوب آزادی‌خواهان تا منتقدات و آزادی بیان شده، به طوری مثلا نگارنده مثل من نوعی هم چاره در ناشناسی به بینم که عمده مطالبم در دفاع از منافع ملی و تمامیت ارضی و مبارزه با فسادو ظلم و جنایت به روش  غیر خشونت آمیز برای دمکراسی و آزادی حقوق بشری و صلح و دستی ایران با همه کشورهای جهان است!، حکومت ج.ا و تدوام این سیاست‌های داخلی و خارجی اش- ضمن ضدیت با منافع ملی ایران- خودش بزرگترین ضدیت با اسلام و تشیع اصلاحگر است!

اما ادعای جمهوریت و آن هم پسوند اسلامی (که در مراد متعدد در تعارض با جمهوریت است) که قبل از ان چند کشور مسلمان نشنی مانند پاکستان هم استفاده کرده اند، موجب بروز مصائب زیادی شده است، شریعت اجباری یکی عواقبش حجاب اجباری است، موجب اعتارف گیری و تفتیش عقاید می‌شود، موجب می‌شود مردمی که درباره مسلمانی و مسلمان زادگی دچار شک هستند و اساسا اعتقادی ندارند، برای کار یا تحصیل، برگه‌هایی پر کنند- از سر اجبار برای زندگی، چرا که همه به دلایل عاطفی یا اقتصادی و غیره نمی‌توانند اقدام به مهاجرت به کشور سکولار و دمکراتیک مهاجرت یا پناهنده شوند تا مجبور به اعترف اجباری نشوند به چیز یکه اعتقاد ندارند- در نتیجه ابجرا به دروغ و زندگی دو شخصیتی و یا حتی چند شخصیتی و در نهایت دچار بمیاری‌های روحی می‌شوند.

ضمن اینکه، نوعی حماقت ایدئلوژیک است، اجبرا مردم به التزام کتبی به جمهوری اسلامی (حکومت آخوندی) و اعتارف اجبرای کتبی به تشیع یا سه نی یا سه دین کلیمی و زرتشتی یا مسیحی، نوعی سر خود کلاه گذاشتن است، اگر کسی که اینها حقیقتا قبول داشته باشد که خودش جای سوال است چرا با وجودی که اعتراف به خداپرستی می‌کنند مرتکب گناهان کبیره ای چون دزدی اموال بیت المال و فسادهای عظیم اخلاقی و مالی و خیانت به منافع ملی می‌شود که ککاری امروزه کرا روتین و همیشگی شاید اکثریت قریب به یقین کلیات اجبار مردم به دو یا چند شخصیتی از ترس جان (حکم ارتداد و تکفیر بخاطر عدم اعتقاد به اسلام) و کلیت عوامل حکومتی شده، از گناهانی چون پارتی‌بازی و رشوه گیری تا رانت خواری و فرار مالیاتی و فساد رابهدری و خانماسوزی به نام فساد آموزشی و مدرک فورشی که موجب انحطط علمی و اداری و سلامت حکمرانی می‌شود و بسیار خسارت چند نسلی… و غیره، اگر هم اعتقاد نباشم که در نزد بسیاری هیمن است و مردم بخاطر گذران امور معیشتی و گرفتن شغل یا مجوز مجبور به اعتراف به چیزی اعتقاد ندارند می‌کنند یک ظلم است و مشکلات روحیو عاطفی ایجاد می‌کند و گاه موجب فورپاشی اخلاقیات می‌شود.

ر بر خلاف تصریح اسلام و رسائل مراجع مشهور شیعه، در بخی موارد عدم تشیع نیز به ازتداد می‌انجامد، حتی عدم اعتقاد به امام عصر از سوی فقهای حکومت آخوندی ج.ا به ارداد می‌گردد از جمله حکم ارتداد اکبر گنجی که به نوشته هایی در انتقاد ولایت فقیه نوشته بود، این حکم‌های ارتداد بر اساس نص اسلام نوعی تکفیر از جنش همان تکفیری سلفی‌گری و داعشی گونه است، هر کسی که تشهد را بخواند (به که خدای جز الله نیست) به پیامبری محمد این عبدالله شهادت بدهد (رسول الله) مسلمان است و این تنها شرط مسلمانی است، تمام آن رسوم و احکام برساخته ملاها و آخوندها است که به اسلام و فرقه‌های مختلف شیعه وسنی و غیر از شیعه وسنی به اسم اسلام منتشر کرده اند! معمولا با برای محکم کاری- حفظ جمعیت و ایجاد ارعاب- احکام ظالمانه و خشنی چون اترداد و اعدام می‌دهندف هر چند هم در نزد برخی شنیان و هم شیعیان تکفیر سایر مسلمانان جایز نیستف اما به انواع حیل اقدام به ارتداد و طرد تغییر عقیده از فرقه و مذهبی به فره به مذهب اسلامی می‌دهند، ملاها و آخوندها شیعه و سنی، این حق برای خودشان محفوظ می‌دانند متخصص شیعه و سنتیت هستند، هر چند بارها در رسائل شیعه اعلام شده است حتی تقلید اجباری نیست، یعنی هر کسی بنا ب رتحقیقات خودش به درجه ای رسید می‌توان خود نحوه مسلمانی اش تنظیم کند، اینها در رسائل موجود است، اینکه چنین اعترافتی در راسئل است، به هیمن است ان چنان حکم ارتداد و ادعای حق تشخیص نوع مسلمانی آخوندها و ملاها سست است، ناچارند این تفصره ها را بیاورند، چرا که حق و تخصص در اعتقاد حقیقتا خردستیز است، اینکه اقلتی خودان برتر از عقل دیگران بدانند!

به هر حال، در مرود جمهوریت که اساس ادعای کذب است، رئیس جمهور در کشورهایی نظیر حکومت یا رژیم پارلمانی دارند نوعی مقام شبه تشریفاتی یا درجه دو است در ظاهر، هر چند این گاهی بخاطر عدم مشاکت مستقیم در اداره قوه مجریه است، اما ریاست جمهوری که فرمانده کل قوا باشد و توانایی برکنرای نخست وزیر یا انحالل مجلس یا اعلان جنگ و صلح داشته باشد، یعنی مهمترین قدرت کشور است، ولایت فقیه این اختیارت در حکومت ج.ا ایران دارد،یعنی مهمترین قدرت اصلی کشور چون فرماندهی کل قوا و کنترل تمام قوه از روش‌های مستقیم و غیر مستقیم دارا است، ریاست جمهوری هر چند در قانون اساسی ج.ا دومین مقام بعد از رهبری (ولایت فقیه مطلقه) اعلام شده و مسئول اجرای قانون اساسی و رئیس قوه مجریه است، اما عملا مثل سایر نهادهای انتخباتی ج.ا یک تدارکچی و مزدور برای سایر نهادها و شخص ماقم رهبری است.

همین مسئولیت اجرای قانون اساسیف خودش مستلزم اخیتارتی است، اگر شخص رهبر یا جلس و هر مقامی، از اجرای نص قانون اساسی سرپیچی کرد و علیه اش کاری کرد، رئیس جمهور طبق قانون اساسی ج.ا باید بتاند از مسئولیتش استفاده کندف اما کدام قانون و روشی به او امکان چنین اجرای مسئولیت می‌دهد؟!

اما به درست یا غلط- یک چیزی به نام حکم حکومتی از اوایل حکومت خامنه‌ای باب شد و گویا اولین بار هم در مجلس تحت ریاست مهدی کروبی این اصطلاح مطرح شد، اما خود حکم حکومتی نه تنها دروه خامنه‌ای و بلکه از دوران خمین باب بودهف حکمی که هیچ نص در قانون اساسی ج.ا ندارد و ناشی از قدرت فراسلطانی و شبه خدای یولایت فقیه است چیزی که می‌شود فرعونیت باستان مقایسه اش کرد!- که هر حکمی رهبر ج.ا بدهد به مثابه قانون است! یعنی نیازی به هیچ مراحل قانونی مثل ارائه طرح در مجلس یا ارائه لایحه از سوی هیئت دولت به مجلس برای تصویب ندارد، جدا از بحث وجاهت قانونی حکم حکومتی، متاسفانه هیمن حکم حکومتی تقریبا هیچ جا به نفع دمکراسی و منافع ملی بکار نرفته است و عمدتا در جهت توقیت مقام سلطانیت رهبری ج.ا یا سرکوب مخالفان بوده است و یا دست درازی به منابع ارزی و پولی مثل صندف توسعه ملی برای رفع نیاز بودجه ولخرجی وب یانظباطی دولت و مجلس و رانت به فلان نهاد و افراد بوده است، نوعی حاتم بخشی غیرقانونی به نفع اقلیتی!

اما هیچگاه همین حکم حکومتی، برای تامین منافع ملی ایرانیان مانند تبعیضات و فسادها نبوده، بلکه برعکس در مقابل افشای فسادها با فرمانی مثل کشش ندهید و… عملا مبارزه باتف سادو ایجاد حکمرانی خوب به مقابله برخاسته است با حکم حکومتی!، یا رفع گره‌ها و قفل‌ها ایدئولوژیک ج.ا مانند حجاب اجباری و شرعت اجباری و سیاست خانمان‌سوز غرب‌ستیزی و اسرائیل‌ستیزی یا محدودیت سایر آخوندها در امور کشور نبوده است!

بدون هیچ شک و شبهه ای، دلیل اصلی تمام تحریم‌ها و محدودیت‌های این ۴۴ سال اخیر، به بهانه های مختلف بوده از اشغال سفارت امریکا در ترهان تا اعمال نوفذ در برخی کشورها، اما علت اصلی اش همان غرب ستیزی و مشخصا اسرائیل ستیزی است، حتی بحران هسته ای بهانه برای همین اسرائیل ستیزی است، اینکه گفته شده تحریم برای محدود کردن ایران به دستیابی به علم صنعت بوده بهانه است، کورهای زیادی که دارای روابط غیر خصومت امیز با اسرائیل بودند که مشکلی با توسعه اقتصادی و صنعتی و علمی نداشتند!

اساسا اسرائیل‌ستیزی حکومت اخوندی ج.ا در ایدئولوژی اشتباه این حکومت و ناشی نفوذ جریان پان عربیسم شاخه بعث سوری است، شاخه بعث سوری که نقس مهمی در به قدرت رسیدن حکومت آخوندها داشت، عامل پان عربیسم شاخه سوری بعثی داشت.

بارها در سری مطالب جنگ اباطیل، متذکر شدهف که وجود اسرائیل اساسا تضاد ژئپلتیک و ژئواکونومیک و ایدئلوژیک با موجدیت ایران ندارند، وبلکه این ایران و اسرائیل می‌توانند شرکای خوبی از هر نظر سیاس یو اقتصادی و غیره برای هم باشند. این نفوذ پان‌عربسیم شاخه یعثی سوری و پان‌عربیسم سایر شاخه‌ها در ارکان و ردوسو نهادها و عوامل ج.ا است که ایران فدای سیاست اشتباه اسرائیل ستزی کرده استف دفاع از مظلومیت اعراب عمدتا سنی فلسطینی هم بهانه است، بارها گفته شد اگر این حجم دشمنی نظری و عملی علیه منافع غرب و بخصوص اسرائیل (با توجه به نفوذ یهودیان در جهان و غرب و اقتصاد جهانی) مثلا علیه چین و روسیه یا هند که همان بهانه‌های مشکلات اقوام و مسلمانان تحت حاکمیتشان دارند اگر توسط ج.ا می‌شد چه بسا با واکنش‌های شدیتر این قدرت‌های شرقی می‎شد!

فقط اینکه بدانید با وجود این همه اظهار دوستی و چاکری نسبت به این قدرت‌های شرقی (روسیه، چین، هند و…) این کشورها بارها در تحریم‌های غرب علیه ایران مشارکت کردند و حتی در شورای امنیت با دادن رای مثبت یا ممتع (دارنده حق وتو رای ممتنعش باربر با رای مثبت می‌تواند بادش!) عملا و رسما در ترحیم‌های ظالمانه و بلکه جنایتکارانه (مانند کاهای بشردوستانه) وحوش حکومت‌های غربی و متحدانش مشارکت داشتند!

با وجودی کشورهیا چین و ورسیه از اعضای برجام هستند، همچنان در تحریم‌های اقتصادی و بانکی و تسلیحاتی علیه ایران در راستای سیاست‌های غربی-امریکایی-اسرائیلی همراهی می‌کنند! که می‌تواند نقش موثر قدرت غرب و اسرائیل د رمناسبات بالا اقتصادی و سیاسی با چین وروسیه و هند و کره جنوبی و ژاپن و.. باشدف همچنی اینکه بنیادهای سیاست خارجی ج.ا اساس تهدید غیر مستقیم علیه کلیت جهان است، ادعای حکومت جهانی ولایی یک ایدئولوژی است چیزی شبیه ادعای نازیها هیتلری، آنها با ادعای برتی نژاد ژمنی (به دروغ و سوءاستفاده از نام آریایی که مختص مردمان هندوایرانی باستان است) و اینها با ادعای ولایت جهانی شیعه امامیه! هر چند د رعمل هیچ غلط مهمی نکردند، اما همین ادعا موجب ایجاد یک جبهه آشکار و نیمه پنهانی جهانی از چین و هند ورسیه و … تا غرب و اسرائیل و کشورهای عربی شده علیه موجودیت ایران!، و فعلا با تحریم و تقویت مافیای فاسدان اقتصادی خائن داخلی است ایران عقب نگه اشتند! تا اینکه به قوت ضربه نهایی یعنی فروپاشی کامل موجودیت ایران به کمک تجزیه طلبان و جنگ داخلی با ادامه حکومت آخوندی فراهم کنند!

 

جنگ اباطیل: دلایل کودتای ملی-ایران‌گرایی- با ویژگی سکولاری و حفظ تمامیت ارضی- پایان دادن به غرب-اسرائیل‌ستیزی و همزمان ایجاد روابط دوستانه با همه کشورها از غربی وشرقی، راهبرد بقای ایران است، این با تداوم حکومت آخوندی میسر نمی‌شود

 

پان عرببیسم چندین شاخه دادر، شاخه پان عربیسم‌های ناصری مصر و سعودی و کشورهای جنوب خلیج فارس، شاخه پان عربیسم به ظاهر اسلام گرایی مه فرقه های اخوانی و تا داعشی دنبال می‌کنند، دو شاخه پان عربیسم قذافی و صدامی که فعلا- در ظاهر- مضمحل شده اند!

اما شاخه سوری-علوی و پان عبیسم تشیع لبنانی-عراقی هم بدان اضافه شده پان عربیسم در حاکمیت ج.ا نفوذ اساسی و تصمیم گیرنده دارد!

یکی وجوه مشترک تمام این شاخه‌های پان عربیسم دشمنی با موجودیت ایران استف حمایت همه این شاخه‌ها از اداعای کذایی مالکیت امارات بر جزایر سگانه و نام جعلی برای نام تاریخی و مستند و رسمی در نهادهای بنی المللی یعنی “خلیج فارس” اشتراک دارند! این ضدیت با موجودیت ایرانیت، در تمام شاخه‌های پان عربیسم استف حتی به قدری ضدیت با موجودیت ایران دارند با اسرائیل این ضدیت ندارند! گاهی وقت‌ها فکر و گمان می‌کنم اسرائیل و فلسطین بهانه است، اساس پان عربیسم برای نابودی ایران بوجود آمده است!

امروزه نزول شأن ریاست جمهوری، حتی از یک نخست وزیر دوران اوج دیکتاتوری محمدرضا پهلوی هم کمتر است، شباهت امروزه حکومت ولایت فقیه مطلقه در مقایسه با اواخر محمدرضا پهلویف در سلطنیت به حدی است که فراتر از پادشاهی است و در حد فرعونیت رسیده است، کم مانده فقط رسما اعلام خدایی کند! عچاپلوسان (عملا خئنان به ایران) در مدح مقام رهبر ج.ا کار بدانجا رسانده اند که مقام او را فراتر پیامبر و امام معصوم رسانده اند، یکی گفته اگر امام زمان هم شهید حفظ نظام (یعنی مقام ولایت فقیه مطلقه ج.ا) واجب تر است! چنین جباریت در استبداد از مرزهای ادعایی فرعونیت هم گذشته است!

نتیجه افتادن حکومت رهبری ج.ا د رمیان چاپلوسان و مفسدان و خائنان به ایرانف همین سیاست‌های خانمان‌سوزی است که نابخردانه کشور در دام تحریم و عقب ماندگی نسبی بهس ای رکشور نگه داشته، این گرانی و تورم همیگشی مصنوعی مافیایی ها و اشغال ممقات توسط نالایاقن چاپلوس ریاکرا کم‌سواد بسیاری‌شان فاسد و خائن به منافع ملی و حتی خود ج.ا در سمت‌های نهادهای انتصابی و انتخاباتی که خسارت سنگین و غیر جبران مادی و معنوی به همراه داشته است!

 

جنگ اباطیل: مطالب استثنائی- از پرچم ملی تا فدرالیسم، از چرایی فساد تا براندازی حکومت آخوندی، از کوروش بت شکنانه

 

برای روشن اندیشی درباره سری مطالب جنگ های اباطیلی بایگانی را مرور کنید

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/korooshbotshekane

 

نمونه دیگر نوشتارهای مشابه

https://www.tribunezamaneh.com/archives/author/botshekan

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)