راهکارهای اعتراض(۲)

اعتصاب بازار در کردستان، ۹ مهر ۱۴۰۱ اولین تجربه گسترده در جنبش تازه

اعتصاب بازار در کردستان، ۹ مهر ۱۴۰۱ اولین تجربه گسترده در جنبش تازه

سرکوب خونین اشنویه، زاهدان و سرکوب وحشیانه ی دانشجویان دانشگاه شریف یک بار دیگر ما را به یاد تعریف لنین از دولت می اندازد: « دولت یعنی عده ای کثیر از مردان مسلح که موظف شده اند سرمایه را پاس دارند.»

جنبش مردم ایران امروز وارد مرحله ی تازه ای می شود. این حرکت بزرگ اجتماعی نیاز به ابتکار عمل و هشیاری بسیاری دارد زیرا دشمنِ جنبش هم بسیار غدار است، و هم واجد هر امکان مالی و تبلیغاتی و منطقه ای برای سرکوب.

در این بین مطلقا باید از شعارهای تفرقه انگیز، دین ستیز، تندروی های رضاخانی و امثالهم پرهیز کرد تا صفوف مخالفان حاکمیت فشرده تر و قوی تر گردد.

از همین روست که معترضان  با چالش گزینش تاکتیک های مناسب و تعیین چگونگی ترتیب بندی آنها در طول زمان مواجه هستند. نتایج این گزینش ها فوق العاده مهم است.

مطالعه ی انقلاب های موفق نشان داده است که میانگین بازه ی زمانی یک قیام خشونت پرهیز موفق سه سال است. این فرض که یک راه حل کوتاه مدت برای مبارزه وجود دارد، و نیز این فرض که به کارگیریِ فقط یک تاکتیک در یک زمان مشخص، کارساز است، ما را به بیراهه، و  می تواند ما را با شکست مواجه کند.     

 تاکتیک خشونت پرهیز‌، که در مراحل مختلف یک جنبش اجرا می‌شود، می‌تواند فشارهای بسیار متفاوتی بر حاکمیت نظامی- استبدادی وارد کند. یک اعتصاب عمومی در مراحل اولیه ی یک خیزش می تواند زودرس و ناکارآمد باشد، اما شاید بتواند  در مراحل بعدی تعیین کننده باشد. نمونه ای از این پدیده، مقایسه ی وقایع صربستان در سال ۲۰۰۰ با رویدادهای چین در سال ۱۹۸۹ و ونزوئلا در سال ۲۰۰۳ است.

نمونه ی صربستان

در صربستان، تاکتیک‌های متوالی استراتژیک علیه رئیس جمهور اسلوبودان میلوشویچ منجر به سقوط او در اکتبر ۲۰۰۰ شد. مستندِ «سرنگون کردن یک دیکتاتور» [ Bringing Down a Dictator ] شرحی است از وقایع مهم نبرد برای سرنگونی میلوشویچ در آنچه به انقلاب بولدوزر معروف شد.

در ۵ اکتبر ۲۰۰۰، صدها هزار معترض در بلگراد تجمع کردند.

اما این اتفاقات خود به خود رخ ندادند. در واقع، آنها نقطه ی اوج تاکتیک‌های کمپین برنامه‌ریزی شده و متوالی ای بودند که از گروه‌های مختلف جامعه ی صربستان سرچشمه می‌گرفت. آنان با فعالیت‌های طنزآمیزِ ضد رژیم و شوخی‌هایی شروع کردند که توسط گروه جوانان و دانشجویان تحت رهبری «اتپور» رهبری می‌شد:(«مقاومت!») و دو سال پیش از سرنگونی  رژیم شکل گرفته بود. با گذشت زمان، رژیم غدار به جای آنکه موجب ترس مردم شود، مایه ی خنده شان شد.

آموزش‌های اوتپور در برنامه‌ریزی استراتژیک، بر اقدامات خلاقانه ی خشونت‌ پرهیزِ خاص و ضرورت مطلق حفظ نظم و انضباط تأکید داشت. این گروه نقش مهمی در اتحاد مخالفان پراکنده ایفا کرد و کمپین  Gotov je را راه اندازی کرد! (“او تمام شد!”) این کمپین منجر شد به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سپتامبر ۲۰۰۰.  فعالان مدنی بیش از دو میلیون برچسب با شعار Gotov je توزیع کردند.   اپوزیسیون همچنین به پلیس و ارتش نزدیک شدند تا آنان بیعت خود با رژیم را به نفع مقاومت تغییر دهند. وقتی میلوشویچ تلاش کرد تا انتخابات را بدزدد، مردم آماده ی حرکت بودند.

سه روز پس از انتخابات در ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۰، میلوشویچ به دروغ ادعا کرد که کوستونیسا اکثریت را به دست نیاورده است و به همین دلیل باید انتخابات به دور دوم برسد. به این ترتیب، تظاهرات خشونت‌ پرهیز با اعتصاب‌های دانشجویان آغاز شد که به سوی اعتصاب‌هایی گسترش یافت  که خواستار کناره‌گیری میلوشویچ بودند. گروه های کارگریِ دیگر سریع به معدنچیان اعتصابی در منطقه کولوبارا پیوستند، که بیشترِ برق کشور را تولید می کرد. این منجر به اعتصاب عمومی در صربستان شد و کارگران حمل و نقل بزرگراه های کلیدی و جاده های اصلی را مسدود کردند.

این اعتصاب شهرهای بزرگ و کوچک را در سراسر کشور فلج کرد و نیروهای رژیم را ضعیف کرد. در ۴ اکتبر، حامیان اعتصاب مانع از شکستن اعتصاب کولوبارا توسط پلیس وفادار به رژیم شدند، و این در حالی بود که مخالفان به میلوشویچ اولتیماتوم دادند تا از قدرت کناره گیری کند. در ۵ اکتبر، تقریبا بیش از یک میلیون نفر از سراسر کشور به خیابان های بلگراد آمدند و به یک راهپیمایی توده ای بدون خشونت در پایتخت پیوستند. یک روز بعد، وقتی مشخص شد که پلیس دیگر طرف رژیم نخواهد ایستاد، میلوشویچ شکست انتخاباتی را پذیرفت و تسلیم شد.

یک دلیل اصلی که چرا کمپین های مقاومت مدنی شکست های بزرگی را تجربه کرده اند، به دلیل ناتوانی در توالی مجموعه ای از تاکتیک های خشونت پرهیز در یک برنامه ی استراتژیک منسجم است. بدون چنین طرحی، احتمال همبستگی توده ای که بتواند در یک کشور گسترش یابد بسیار کاهش می یابد. درس‌های اعتراضات تیان‌آن‌من در سال ۱۹۸۹ و اعتصاب عمومی در ونزوئلا در سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ نمونه‌های گویا این شکست ها هستند.

نمونه ی چین

دانشجویان چینی طرفدار دموکراسی تاکتیک واحد خود را در اعتراضات خیابانی در بسیاری از شهرها، به ویژه در پایتخت متمرکز کردند. این تمرکز جغرافیاییِ نیروی اپوزیسیون، تنها از نظر قدرت نمادین جلوه کرد، اما در نهایت فرصت بیشتری را برای رژیم فراهم کرد تا آنها را منزوی کند. رژیم سرکوبگر چین توانست  ارتباط آنها را با سایر شهرها و مناطق قطع کند، و اعتراضات آنها را به طور فیزیکی محاصره کند، و سرکوب های وحشیانه و سریع توسط نیروهای مسلح وفادار خود را آغاز کند. همزمان، تبلیغات دولتی، دانشجویان پایتخت را به عنوان تروریست و غاصب خشن معرفی می کرد.  کمپین مقاومت مدنی با ناتوانی در تنوع بخشیدن به تاکتیک های خود و اجرای آنها در شهرهایی جز  پکن، تمام کارآیی اش را از دست داد.

نمونه ی ونزوئلا

در مورد ونزوئلا، اپوزیسیون سیاسی در سال ۲۰۰۲ دست به اعتصاب زد تا هوگو چاوز رئیس جمهور وقت را مجبور به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری جدید کند. این اعتصاب به رهبری اتحادیه های تجاری و اتحادیه های کارگری، سه ماه به طول انجامید و با شکست پایان یافت. شبکه های تلویزیونی خصوصی روزانه و بدون محدودیت اعتصاب را پوشش می دادند و به تداوم و شتاب گیری آن کمک می کردند. این اعتصاب در ابتدا منجر به توقف شرکت بزرگ نفت دولتی شد، اما باعث ایجاد شکاف در بین مردم شد. این اقدام نتوانست حمایت مردم عادی ونزوئلا را جلب کند و بسیاری از صاحبان مشاغل ترجیح دادند به آن نپیوندند. چاوز همچنین حامیان خود را بسیج کرد و راهپیمایی های بزرگ طرفدار دولت و ضد اعتصاب سازماندهی کرد و اعتصاب کنندگان را به دلیل کمبود بنزین و مواد غذایی اولیه که بر مردم ونزوئلا تأثیر گذاشت، مقصر دانست.

دولت ونزوئلا در یک ضدحمله شروع به اخراج مدیران، کارفرمایان و کارگران اعتصابی کرد و اعتصاب شکنانی متشکل از کارمندان وفادار را برای شروع مجدد کار به خدمت گرفت. فشار رژیم برای پایان دادن به اعتصاب افزایش یافت زیرا تعداد بیشتری از مشاغل کوچک و متوسط که در ابتدا به اعتصاب پیوسته بودند برای جلوگیری از ورشکستگی بازگشایی شدند، و این در حالی بود که تبلیغات دولت همچنان به بسیج عمومی علیه اعتصاب کنندگان ادامه داشت. وفاداری ارتش به چاوز به قوت خود باقی ماند و رژیم توانست اقدامات سرکوبگرانه از جمله اخراج هزاران اعتصاب کننده و دستگیری های هدفمند را به کار گیرد که در نهایت اعتصاب را سرکوب کرد.

اریکا چنوث، استاد علوم سیاسی،  در مقاله “آینده ی مقاومت بدون خشونت” نتایج متفاوت بین صربستان، چین و ونزوئلا را با ارائه توصیه هایی به فعالان دموکراسی معاصر چنین توضیح می دهد:

«…جنبش هایی که قبل از بسیج توده ای به برنامه ریزی دقیق، سازماندهی، آموزش و برقراری اتحاد بین نیروهای مختلف  می پردازند، بیشتر از جنبش هایی که بدون یک برنامه و استراتژی سیاسی به خیابان ها می آیند، طرفداران گسترده و متنوع جذب می کنند.»

چنوث در مقاله ی خود به دو روند متناقض در مقاومت مدنی در این قرن اشاره می کند: افزایش چشمگیر موارد خیزش های خشونت پرهیز و کاهش قابل توجه در میزان موفقیت این درگیری ها. نمونه ی اول از صربستان، و نمونه ی دوم از چین و ونزوئلا.

او‌می گوید که برای در دست گرفتن ابتکار عمل، مخالفان باید تاکتیک هایی را در اولویت قرار دهند که: 

-به گسست حاکمیت و زمره ای که حاکمیت در اجتماع به آنان وابسته است، بیانجامد؛

و

– رابطه ی بین سرکوب و اطاعت را تضعیف کند که استبداد برای حفظ نظم بر آن تکیه می کند.

در هر مرحله از تظاهرات  خشونت پرهیز، مهم است که بتوان ارزیابی کرد که  آیا کمپین مقاومت مدنی همچنان هیجانش را حفظ کرده یا نه.   بهترین سپر در برابر سرد شدن هیجان، گسترش انواع برخوردهای تاکتیکی است، به طوری که همیشه رویارویی های بزرگ یا کوچک  وجود داشته باشد که نیروهای سرکوب را کلافه کند.  

واکنش دولت به اعلامیه‌های دعوت به تظاهرات با سه گزینه مواجه است:

 (الف) نادیده گرفتن اعلامیه، (ب) اتخاذ تدابیر پیشگیرانه برای اطمینان از عدم اجرای تظاهرات، یا (ج) دادن امتیاز برای جلوگیری از وقوع تظاهرات.

اگر حاکمیت به اعلامیه های تجمع برای تظاهرات وقعی ننهد و اقدامات پیشگیرانه انجام ندهد، در این صورت مجبور به دادن امتیاز می شود. این بلافاصله به فعالان دموکراسی اهرمی جدید می دهد زیرا آنان که وسط ایستاده اند،  از بی میلی حاکمیت به استفاده از زور آگاه می شوند. حال تصور کنید که چنین فرصت‌هایی برای پس راندن حاکمیت به دیگر تاکتیک‌های خشونت‌ پرهیز از جمله اعتصاب، تحریم، و تاکتیک‌های متعدد دیگر  گسترش یابد.

برای تبدیل کردن هر تاکتیک خاص به یک تهدید جدی، باید از قبل با قدرت کافی حاکمیت را از تبعات آن باخبر ساخت  تا حاکمیت تن به مذاکره دهد. فقط یک بار که حاکمیت شروع به دم زدن از گفت و گو کند، این را باید به فال نیک گرفت و از دست نداد. همان طور که آموزگار انقلاب، لنین خاطرنشان می کند، نخستین عقب نشینی حاکمیت بسیار اهمیت دارد و بشارت دهنده ی عقب نشینی های بعدی است.


نوشته پیشین

چند راهکار برای اعتراضات خیابانی

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)