پیش از هر چیز چند نکته برای یادآوری:

– معترضان بدانند آن واقعیت تاریخی که آنها در حال گذار از آن هستند، راهی است که بسیاری در نقاط دیگر جهان قبلا آن را پیموده‌اند و بسیاری دیگر در آینده نیزخواهند پیمود.

 – معترضان بدانند که هیچ چیزی وجود ندارد که قوی تر از نیروی اتحاد آنان باشد و مانع ازموفقیت آنان شود.

– استراتژی‌های مبتنی بر تاکتیک‌های خشونت‌آمیز احتمال پیروزی کمی دارند، زیرا مسیرهای محدودی برای پیروزی دارند. در مقابل، رد تاکتیک‌های خشونت‌آمیز و حفظ نظم و انضباط غیرخشونت‌آمیز مسیرهای احتمالی بیشتری برای پیروزی ایجاد می‌کند. طبیعی است که دفاع مشروع جزو ارکان انضباط غیرخشونت‌آمیز است.

– کمپین مقاومت مدنی شامل اعتراض‌های خیابانی، نافرمانی مدنی و اعتصابات قابل اعتمادترین محرک گذار به سوی دموکراسی است.

– مهمترین کاری که مخالفان می‌توانند برای بهبود شانس موفقیت خود انجام دهند این است که مهارت‌های سازماندهی، همبستگی و مقاومت خود را توسعه دهند، و تنها در این صورت آنان نسبت به دشمن مستبد خود برتری می‌یابند.

برخی از بدبینان پاسخ می‌دهند: «لابد انتظار ندارید که چنین حاکمیت وحشی ای به همین راحتی سقوط کنند؟ »- پاسخ این که:

اولا، سقوط هیچ استبدادی آسان نیست.

دوم، مهم است که به یاد داشته باشید که استبداد همیشه به یک روال نیست. وقتی به نظر می‌رسد قوی است، قدرتش می‌تواند فرسایش یابد به خصوص زمانی که وانمود می‌کند همه چیز تحت کنترلش است. استبدادهای مزمن شکست ناپذیر به نظر می‌رسند. اما تا لرزه به اندامشان بیافتد، سقوط شان به طور ناگهانی اجتناب ناپذیر است.

 ایران از کره شمالی و چین جداست اما در این خصوص به آن کشورها نگاه کنید: مردم هر دوی این کشورها از دور به نظر بی تحرک و سربه زیر می‌رسند- اما نباید فریب ظاهر را خورد، وگرنه چرا این رژیم‌ها چنان سرکوب وحشیانه، و تبلیغات گسترده و جنگ روانی ای به مردم خود اعمال کنند؟ از یاد نبریم: تمام شاخ و شانه کشیدن‌های کره شمالی و چین برای امریکا، مصرف داخلی دارد. همین نشان می‌دهد حتا این جوامع تا حدود زیادی همچنان پویایی خود را حفظ کرده‌اند. پویایی ایران نیاز به سند و مدرک ندارد، زیرا به طور علنی دیده می‌شود.

مراحل اولیه مقاومت مدنی می‌تواند منجر به سست شدن چنگال نظام ظالم بر جان و روان مردم شود. امواج پی در پی درگیری‌های غیر خشونت آمیز می‌تواند احتمال پیروزی‌های بعدی را افزایش دهد.

روی عدم خشونت اصرار می‌کنیم، زیرا:

 ۱ – در طول ۱۲۰ سال گذشته، درگیری‌های غیر خشونت آمیز حداقل دو برابر شورش‌های خشونت آمیز موفقیت داشته‌اند.

 ۲ – احتمال وقوع کشتار دسته جمعی هزاران نفر در طول یک شورش خشونت آمیز نسبت به مبارزات مقاومت مدنی بارها بیشتر است. حاکمیت ایران ممکن است دست بزند به واقعه سازی برای پیدا کردن بهانه برای سرکوب. حتا ممکن است چند تن از ایادی اش را به این منظور قربانی کند. باید سریع این حادثه سازی‌ها را افشا کرد و از آنها تبری جست. کاربران مجازی باید در این خصوص هشیار باشند.

۳ – یک کمپین پیروزمند مقاومت مدنی می‌تواند چندین برابر بیشتر از یک استبداد سرنگون شده توسط یک شورش خشونت‌آمیز برای انتقال به یک نظام دموکراتیک کارگر باشد. تقریبا تمام قیام‌های مسلحانه‌ای که در قرن پیش با پیروزیِ انقلاب به نتیجه رسیده اند، پا در یک نظام استبدادی جدید گذاشته‌اند.

۴ -حتا زمانی که یک کمپین مقاومت مدنی به طور موقت شکست بخورد، هنوز احتمال موفقیت آن در انتقال به یک نتیجه دموکراتیک طی پنج سال آینده وجود دارد. این گشودگی به آینده به هیچ وجه در یک شورش خشونت آمیزِ شکست خورده دیده نمی‌شود و عملا هیچ شانسی برای آغازی درپنج سال بعد ندارد.

جاناتان پینکنی، محقق، وضعیت دموکراسی را قبل و بعد از درگیری‌های غیرخشونت‌آمیز مطالعه کرده است. او در مطالعه‌ی خود با عنوان «وقتی مقاومت مدنی موفق می‌شود: ایجاد دموکراسی پس از قیام‌های غیرخشونت‌آمیز مردمی»، نشان می‌د هد که انتقال‌های سیاسی ناشی از اعتراضات مقاومت مدنی بدون توجه به وضعیت حاکمیت یک کشور، به احتمال زیاد در طول زمان به نتایج دموکراتیک منجر می‌شود. پینکنی نتیجه می‌گیرد:

«شواهد آماری قویا از این ادعا حمایت می‌کند که مقاومت غیرخشونت آمیز نقش دموکراتیزه کننده‌ی قوی ایفا می‌کند… مقاومت مدنی در برخی از بدترین و سرکوبگرترین رژیم‌ها رخ می‌دهد و آنجاست که موفق می‌شود. این یک داروی بی‌خطر نیست و عواملی مانند زمینه‌ی سیاسی منطقه‌ای یک کشور یا سطح توسعه اقتصادی-اجتماعی نقش مهمی در شکل‌گیری احتمال دموکراسی‌سازی دارند. با این حال، حتا در کشورهای به شدت غیر دموکراتیک، مقاومت مدنی به طور چشمگیری روند گذار سیاسی یک کشور را شکل می‌دهد و منجر به احتمال بسیار بیشتر دموکراتیزه شدن می‌شود.»

 (Jonathan Pinckney, When Civil Resistance Succeeds: Building Democracy After Popular Nonviolent Uprisings Washington, DC: ICNC Press, 2018, 40)

 بزرگترین دارایی حاکمیت قدرت نظامی او نیست. بلکه توانایی او در ایجاد ترس و سردرگمی، و جنگ روانی در میان معترضان است. چو انداختن مرگ رهبرشان یکی از این تاکتیک هاست. درست مثل دفعات پیش او را برای لحظه‌ی سرکوب نهایی نگه داشته‌اند.اگر نمی‌خواهیم نتیجه‌ی خیزش، انفعال باشد، باید بی اعتنا به دستگاه تبلیغاتی حاکمیت، تا در توان مان است اعتراض‌ها را متنوع تر و گسترده تر کنیم. همان طور که تاکنون بوده است: پراکندگی در تمام نسوج شهر، حرکت‌های ضربتی نمایان شدن و گریز، استفاده‌ی درست از محل اعتراض با توجه به موقعیت جغرافیایی و مردم ساکن در آن محل، بوق زنیِ ممتد اتومبیل‌ها در طول خیابان، راهبندان ایجاد کردن، استفاده از موسیقی در حین تظاهرات ولو برای چند دقیقه یا چند لحظه، ایجاد تنوع در شعارها به منظور مطرح کردن مطالبات عدالت خواهانه، پوشش دادنِ تمام خیزش‌ها و مقاومت‌های پنج دهه‌ی اخیر و تازه کردن حافظه با شعار و روی دیوارنویسی، و از سوی دیگر، امحای دوریبن‌های امنیتی در گذرگاه‌ها و…

با افزایش قابل توجه تعداد معترضان می‌توان وارد مرحله‌ی بعدی، یعنی اعتصابات گسترده شد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)