در پی درگذشت مهسا (ژینا) امینی پس از چهار روز کما، موجی از خشم جامعه ایران را دربرگرفته است. همزمان با اعتراض‌های مردمی در سقز و سنندج که با شعار علیه علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، و آتش زدن بنر او همراه بود، تشکل‌های کارگری و مدنی مستقل نیز به قتل حکومتی مهسا امینی پس از بازداشت خشونت‌بار به دست مأموران گشت ارشاد واکنش نشان دادند.

اتحادیه آزاد کارگران ایران در بیانیه‌ای «زن‌کشی» را «جزو ارکان اصلی بقای حاکمیت» خواند و نوشت:

این چرخه‌ی سرکوبِ حکومت که چهل و چهار سال است سایه‌ی سیاهش بر سر جامعه افکنده شده است، بی‌شک بیشتر از هر کسی خشم و خونخواری‌اش را علیه زنان به نمایش گذاشته است. حاکمیتی جبری و تحمیلی به مردم ایران که تنها راه بقای خود را در غارت و چپاول تمامی ثروت‌های جامعه از یکسو و از سوی دیگر شدت بخشیدن به استثمار و انقیاد آحاد جامعه می‌دید، لاجرم گسترشِ اختناق و سرکوب و خفه کردنِ مردم را رکن جدائی‌ناپذیر از اِعمال قدرتش قرار داد. برای همین، زن‌کُشی و انسان‌کُشی در ایران نه یک اشتباه و قصور و یا صرفاً بخاطر وجود “گشت ارشاد”، (که با مطالبه‌ی صرفِ برچیدن آن این روند خاتمه یابد)، بلکه جزو ارکان اصلی بقای حاکمیت است.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در بیانیه اعتراضی خود، خواهان پایان یافتن «تبعیض ساختاری، نهادینه‌شده و مردسالارانه علیه دختران و زنان» ایران شد و جنبش کارگری ایران را مدافع برابری زن و مرد توصیف کرد:

جنبش کارگری و تشکلات مستقل کارگری مدافع قاطع برابری زن و‌ مرد و مخالف تحمیل هرگونه حجاب اجباری و بی‌عدالتی و تبعیض علیه زنان و‌ مردم تحت ستم در ایران است. به عنوان‌ کارگران و‌ زحمتکشان و‌ محروم‌شدگان‌ که‌‌ اکثریت مطلق جمعیت کشور را تشکیل میدهیم در مقابل این ظلم‌ و‌ ستم‌ باید با صدای هر چه رساتر اعتراض کنیم و‌ خواهان عدالت و‌ دادخواهی برای مهسا (ژینا) امینی و‌ تمامی دیگر قربانیان سیاست‌های زن‌ستیز و‌ تبعیض‌آمیز و‌ جنایتکارانه که توسط ارگان‌های مختلف و‌ متعدد سرکوب صورت‌ می‌گیرند شویم.

شورای هماهنگی تشکل‌های فرهنگیان نیز در بیانیه‌ای به «فجایع و جنایات سیستماتیک و سازمان‌یافته از جانب تبه‌کاران ریاکار» اعتراض کرد و نوشت:

خشک‌مغزانی که چنین با قرائت خشونت بار از دین، سال‌ها علیه حقوق شهروندان اقدام کرده‌اند و با این خوانش نامبارک، زمینه قتل و کشتن شهروندان را فراهم آورده‌اند، باید بدانند شهروندان ایرانی دیگر در مقابل چنین جنایاتی بی‌تفاوت نخواهند گذشت. اگر عزمی جدی برای پایان دادن به چرخه خشونت‌ها و قتل‌ها از ندا آقا سلطان تا پویا بختیاری و نوید افکاری در میان بود، امروز ما شاهد پرپر شدن معصومانه #ژینا_امینی در ۲۲ سالگی نبودیم. کشته شدن مسافران بی گناه در پرواز ۷۵۲، قتل‌های زنجیره‌ای، حمله به کوی دانشگاه و عدم بررسی دقیق عاملان و آمران این فجایع و برخورد جدی و ریشه ای با آنها موجب شده که اعتماد عمومی دچار خدشه‌ای جدی گردد و حاکمیت سرمایه اجتماعی خود را به طرز بی‌سابقه‌ای از دست بدهد.

کانون نویسندگان ایران هم در بیانیه‌ای قتل مهسا امینی را محکوم کرد و توجیه‌های حکومتی را بی‌اثر خواند:

چرخه‌ی سرکوب زنان در ۴۴ سال گذشته هر بار به شکلی به گردش درآمده و جان و زندگی و سرنوشت زنان را در چرخ‌دنده‌های خود خرد کرده است. اکنون دیگر این سرکوب نظام‌مند پشت ترکیب‌هایی همچون «به طور ناگهانی» و «عارضه‌ی قلبی» پنهان نمی‌ماند.

انجمن صنفی معلمان کردستان (مریوان و سروآباد) در بیانیه خود مرگ مهسا را «یادآور هزاران‌باره رنج‌های زن ایرانی» خواند و به تندی از مسئولان کشور انتقاد کرد:

مسؤلان مملکتی با فاجعه‌بار خواندن سبک زندگی و هنجاری زنان متمدن ایرانی و جریحه‌دار کردن احساسات مذهبی (و سردادن ندای وااسفا که اسلام در خطر است) در تلاش هستند تا بر ناکارآمدی اجرایی و مدیریتی کشور سرپوش گذاشته و زمینه تداوم و سرکوب زنان را فراهم کنند، غافل از اینکه جامعه مدنی نیرومند ایرانی با تولید و تزریق انگاره‌های دموکراتیک به ساخت شناختی انسان ایرانی، مانع از پیشبرد این رویه‌ی غیر دموکراتیک در بهنجار‌سازی رسمی و توده‌ای کردن جامعه ایرانی است.

کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در بیانیه‌اش مهسا امینی را یکی از هزاران زن قربانی در ایران توصیف کرد و افزود:

حمله‌ی سریالی به زنان در خیابان موجب سلب آرامش آنان، خانواده‌ها و جامعه شده است. زنان جامعه‌ی ما یک روز به بهانه‌ی نداشتن حجاب مورد حمله قرار می‌گیرند و روز دیگر قربانی قتل‌های ناموسی می‌شوند. یک روز به خاطر فقر اقتصادی خانواده، بازمانده از تحصیل می‌شوند و بر سرسفره عقد فروخته می‌شوند و یک روز قربانی اسید پاشی می‌شوند.

تا کنون، هشتگ مهسا امینی در توئیتر بیش از یک میلیون و ۲۰۰ هزار بار توئیت و به ترندی جهانی بدل شده است.

۲۷ شهریور ۱۴۰۱

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)