تقدیم به امرالله نصرالهی و تمامی آموزگاران کشورم و همهء پرستاران, رانندگان اسنپ, کامیون رانان, کارگران راه آهن, هفت تپه, شرکت واحد, فولاد اهواز, کارگران پیمانی نفت, کولبران, سوختبران, “زیر پله ای ها”,دانشجویان, دانش آموزان,…که به سمت سرپیچی و شادمانی در حرکت اند.
“آغاز شد
سالی بلند
سالی که سَروهایِ جوان
برف های خونین را
از شانه های خویش تکاندند.
شورش به سوی شادی
در ارتفاع بهمنی ماه و برف
و شاعران
با یک هزار و سیصد و پنجاه و هفت سرو
خود را به رودخانه سپردند.”
در طی دوران وقایع “ماه مه ۱۹۶۸” در فرانسه یک نمونه و گونه ای پایه ای و بنیادین از آزادی مطرح گشت: نه آزادی برای موفقیت، بلکه آزادی برای شورش.
انقلابهای سیاسی در نهایت به شورش خیانت میکنند، چون دیگر خود را زیر پرسش نمیبرند.
شورش، آنطور که من میفهمم – شورش روانی، شورش تحلیلی، شورش هنری – به یک وضعیت دائمی پرسشگری، دگرگونیها، و کاوش بیپایان در بررسی ظاهر قضایا اشارت دارد.
جولیا کریستوا در این کتاب مفهوم و تعریف شورش را فراتر از سیاست فی نفسه بسط می دهد.
کریستوا شورش را یک حالت پرسشگری و دگرگونی دائمی میداند، تغییری که مشخصه زندگی روانی و در بهترین حالت هنر است.
برای او، شورش صرفاً روند طرد و نابودی نیست – بلکه یک فرآیند ضروری تجدید و بازسازی می باشد.
May ’68 in France expressed a fundamental version of freedom
not freedom to succeed
but freedom to revolt
Political revolutions ultimately betray revolt because they cease to question themselves. Revolt, as I understand it—psychic revolt, analytic revolt, artistic revolt—refers to a permanent state of questioning, of transformations, an endless probing of appearances
In this book, Julia Kristeva extends the definition of revolt beyond politics per se. Kristeva sees revolt as a state of permanent questioning and transformation, of change that characterizes psychic life and, in the best cases, art
For her, revolt is not simply about rejection and destruction—it is a necessary process of renewal and regeneration
شادمانی تنها به قیمت سرپیچی به دست میآید؛ سرپیچی شرط لازم حیات ذهن است و سوژه را به قسمتی از بازگشت، چرخش، نوسازی و دور زدن فرا میخواند.
برخلاف مفهوم معاصر سرپیچی که به کنش سیاسی در سطح کلان محدود میشود، نویسنده در کتاب حاضر به ریشههای این واژه باز میگردد تا نشان دهد که اصیلترین کنش سیاسی شکلی درونی از سرپیچی است که به تخطی از ممنوعیتها، هنجارها، ارزشها و قوانین درونی دلالت دارد.
در این اثر نویسنده مفهوم سرپیچی را در ارتباط با حوادث جنبش می ۶۸ فرانسه بررسی میکند و به ارزیابی جنبههای سیاسی و فلسفی آن میپردازد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.