پائیز ۱۳۹۸، درحالیکه استبداد سرگرم زندانی، محاکمه و شکنجه دانشجویان، روشنفکران مبارز و نمایندگان کارگران کارخانجات بزرگ بود، در زیرزمینهای حاشیه شهرها، کنار خیابانها، بیثباتکاران شهر “موشهای کور تاریخ” مشغول کار بودند.
وقتی انفجار تعارضات اجتماعی و سیاسی راه را برای ظهور تودهها بهمثابه سازندگان تاریخ باز میکند، حاشیهراندهگان نماد محرز این انفجار میشوند.
آنان که تا قبل از آبان ۱۳۹۶ در نبرد طبقاتی سراسری علیه قدرت مسلط، مستقلاً وارد نشده بودند و در مبارزات نیم قرن اخیر به صورت سیاهی لشکر به میدان میآمدند اینبار در بازه زمانی و مکانی تعیینشدهی قهرمانان کاریزماتیک و نیز در محدوده نقشی که آنان تعیین کرده بودند وارد خیابان نشدند.
سیاهلشکر خمینی، خاتمی، موسوی و کروبی نشدند.
ازهمه قطع امید کردند، از امید به خارج و داخل دست شستند.
در اوج ناامیدی و استیصال، با گوشت و پوست خود دریافتند: “کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.”
قیمت بنزین که حداقل یک چهارم درآمدشان را میربود یا در باک پرایدها و موتورها ممر درآمدشان بود، جرقهای عمومی بود برای شعلهورشدن خشم آنها و سرازیرشدن به خیابان، سیلی توفنده که حباب قدرت و وحشت را شکست.
همبستگی نشسته بر خشم مردم درآخرین هفتهی آبان ٩٨، روزهایی را در تاریخ ایران رقم زد که بر تارک آن، غرور و عزت نفس بازیافتهی تهیدستانی نقش بستهاست که در حوزه نبردِ طبقاتی از آنها کمتر دیده و شنیده شدهاست.
آنها عموما زیر سایه اعتصابات و اعتراضات کلاسیک کارگران قرار میگیرند.
تهیدستانی که نام کارخانه یا سازمان یا موسسه خاصی را با خود حمل نمیکنند.
از اینان با عنوان حاشیهنشینان، تهیدستان، فرودستان و فقرا و مستضعفان نام میبرند.
تهیدستان شامل همه نوع کارگر مولد و غیر مولد میشود که جز نیروی کارش چیزی برای فروش ندارد و گرچه شامل تاریخسازان آبان نیز میشود اما ویژگیهای آنها را نشان نمیدهد.
فقیر و مستضعف هم بار ایدئولوژیکی و عام دارد.
من ترجیح میدهم خیزشگران آبان را در میان تهیدستان مشخص و دقیق کنم و فکر میکنم عنوان بهحاشیه راندهشدگان، شامل حاشیهنشینان و حاشیهکاران، نامی مناسبتر از صرف کاربرد حاشیهنشینان است.
زیرا آنها نه فقط به خارج از نظم شهر و محدودههای قانونی شهر بلکه به خارج از ضوابط رسمی کار نیز رانده شدهاند.
این حاشیه راندهشدگان از کار و مسکن در ۴۰ سال گدشته وارد مقاومت و مبارزه مستمر با نظام سلطه، بیشتر پنهان و کمتر آشکار، شدهاند، در فضاهای زیستی و در حاشیه خیابانها بر بستر ریاضت اقتصادیِ رو به رشد و بیرحم، برای زنده ماندن صبورانه و پیوسته جنگیدند، تجربه اندوختند، سرکش و آبدیده شدند و نهایتا در دی ۱۳۹۶اعلام وجود و در آبان وارد عرصه نبرد طبقاتی شدند.
این متن بر آن است که نشان دهد خیزش آبان خلقالساعه نبود، خیزشی تکوینیافته در زیر پوست استثمار هولناک اقتصادی، سیاسی و مذهبی و در اسارت ایدئولوژیهای زادهی ایدئولوژی حاکم مذهبی بود.
انسان آبان با پارهکردن ایدئولوژی خاص خودش (ایدئولوژی مستضعفان) بانگ سرنگونی رژیم سلطه را درخیابانها به صدا در آورد.
واکاوی این انسان، واکاوی زندگی و کارش، دیدن واقعیتِ جنبش نادیدهای است که فیلمهایش در پساآبان همه را مبهوت کرد.
گرچه سلطهگران، انسان آبان را مسبب بروز “جنگ جهانی!” خواندند اما او پیوسته در جنگی به قدمت عمرش درگیر است؛ نه جنگ جهانی بلکه نبردی طبقاتی، نبردی که علاوه بر نمایندگان هژمون مذهبی سرمایه، نمایندگان هژمون در خاورمیانه را نیز به وحشت انداخت.
ترور سردار کودککُش و موشکهای مردمکُش تنها جرقههای واکنشی حضور انسان آبان در خیابان است.
درود و احترام بهانسان آبان.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.