قسمت دوم
جنبش کارگری و رویکرد شورائی
در جنبش کارگری رویکرد شورائی و ایجاد شوراهای کارگری تاریخی قدیمی و طولانی دارند. کارگران در مقاطع مختلف در مبارزه شان با کارفرمایان و سرمایه داران، در کشورهای مختلف به روش شورائی و ایجاد سازمان شورایی رو آوردند. در یک قرن و نیم گذشته کارگران در فرانسه، انگلستان، آلمان، روسیه، مجارستان، ایتالیا، اسپانیا، کره، ترکیه، ایران و کشورهای دیگر، برای دوره هائی تجربه شوراها و کار شورائی را داشتند. رویکرد شورائی و ایجاد شوراها یک گرایش بین المللی و یک سنت مبارزاتی در درون طبقه کارگر است.
شوراها بخصوص در دوره های تحول جامعه بیشتر از شرایط عادی و ماقبل خود بشدت فعال شده اند. دلیل این تفاوت این بوده که شوراها با امر قدرت رابطه دارند و میتوانند یک نهاد برای جایگزینی قدرت قدیم با قدرت جدید باشند. کاری که از سازمان سندیکائی یا اتحادیه ای برنمی آید و برعکس سندیکا و اتحادیه در دوره های تحول حاشیه ای تر می شوند یا از وضع سابق دفاع میکنند.
در ایران قبل و بعد از انقلاب ۵۷ و تا اویل سال ۶۰، شوراها را در بسیاری از صنایع مانند نفت و گاز، صنایع سازمان گسترش، چاپخانه ها، صنایع متوسط، محلات کارگری و حتی مناطق تشکیل شدند. یعنی یک جنبش شورائی کارگری وجود داشت که نماینده منافع کارگران بود.
شوراها در دوره های تحول بخشا بعنوان دولت و قدرت ظاهر شدند، یعنی بجای قدرت فروپاشیده قدرت و قوانین کارگری را گذاشتند. مثلا مراکز کار و کارخانجات را در تجاربی به کنترل خویش درآوردند و قوانین کارگری را بجای قوانین کارفرمائی اجرا کردند، بر تولید و توزیع کنترل داشتند و از تخریب کارخانه و خروج اموال و غیره جلوگیری کردند. تجربه کنترل کارگری از سنت شوراها آمده است. شوراها در کارخانه ها بر چگونگی تقسیم کار و سازماندهی کار و تولید، ایمنی محیط کار، استخدام و اخراج، نمایندگی کارگران، دفاتر مالی و غیره کنترل داشتند.
یعنی اگر کارفرمایان هم هنوز در کارخانه ها بودند، بدون نظر کارگران و شورای آنها کاری را انجام نمیدادند. شوراها در دوره های عادی تر و وقتی جامعه در حال تغییر یا در شتاب تغییرات شدید سیاسی نیست، یک سازمان کارگری است با رویکرد شورائی برای دفاع از منافع کارگران و کارکنان یک مرکز تولیدی یا خدماتی. یعنی شوراها تلاش میکند شرایطی را فراهم کند که همه کارگران یک واحد صنعتی، یا مجموعه واحدهای صنعتی و خدماتی در یک شهر یا منطقه و یا سراسری، در مسائل خود راسا دخالت کنند.
این شرایط تنها با جاری کردن خرد جمعی بعنوان اصل و اس و اساس کار رویکرد شورائی ممکن میشود. یعنی اینطور نیست که شورا مخصوص موارد خاصی باشد بلکه در دوران قبل از تغییرات عمیق سیاسی هم میتوان با رویکرد شورایی حرکت کرد تا کارگران هر چه بیشتر در سرنوشت خود دخالت کنند. به جای اینکه همیشه تعدادی نماینده به جای کارگر حرف بزنند. تعداد نماینده ثابت و چند ساله هم راحت تر سرکوب میشوند هم حمایت بدنه کارگری درباره آنها کم میشود.
اما در رویکرد شورایی و خرد جمعی توسط اکثریت کارگران، خودش مستقیما اعمال قدرت میکند و توزان قوا را به نفع خودش تغییر میدهد. در زمان خاص هم این شوراهای کارگری که قبلا با رویکرد شورایی آبدیده شده اند میتوانند تشکیل حکومت کارگری بدهند.
تفاوت شورا و رویکرد شورائی
رویکرد و سنت کار شورائی یک اختلاف اساسی با رویکرد و سنت کار در اتحادیه و سندیکا و انجمن ها و کانون های صنفی و غیره دارد. آن اختلاف اساسی که مشخصه سنت شورائی است عمل مستقیم است. عمل مستقیم در مقابل سیستم نمایندگی است. در شورا هم در سطوح مختلف نمایندگان انتخاب میشوند و نماینده دارند اما سنت کار شورا براساس اصل نمایندگی نیست بلکه براساس خرد جمعی است و نماینده کارگری نمونه ای و فشرده ای از تصمیمات جمعی است.
در سنت اتحادیه ای نماینده و کارگر دو پدیده جدا هستند، کارگران عمدتا دخالتی ندارند و این نمایندگان هستند که تصمیم سازند و عمل میکنند. در رویکرد شورائی کارگران آقا بالاسر ندارند، کسی دستور نمیدهد و کسی اجرا کند، کسی یا کسانی روسا و نمایندگان مادام العمر و چند ساله نیستند و دیگران و کارگران مراجعه کننده، کسی امتیازی بر دیگری ندارد. برابری همه افراد نقطه شروع و یک اصل کار شورایی است. کار شورائی فرضیاتی دارد که آن فرضیات از ابتدا تا انتها وجود دارند و در یک اداره شورائی نیز خود را نشان میدهند.
قسمت سوم
شورای اسلامی، شورای ضد کارگری
همانطور که گفتیم در مقطع انقلاب ۱۳۵۷ در ایران شوراهای واقعی کارگری وسیعا توسط کارگران ایجاد شدند و در میان آنها از جمله شورای کارگران صنعت نفت بدلیل موقعیتش بسیار قدرتمند بود. شوراها کلا میان بسیاری از کارگران و مردم بسیار محبوب بودند. به این دلیل در دهه شصت، حکومت، شوراها را ممنوع و منحل کرد و بساری از فعالین و کارگرانی که در سرنوشت خودشان و از طریق شورا مداخله داشتند را سرکوب کرد. بعد از مدتی بجای شوراهای واقعی و منحل شده کارگران، “شورای اسلامی کار” را در کارخانه ها ایجاد کردند.
تازه همین شورای اسلامی هم در بسیاری از صنایع بزرگ نمی گذاشتند تشکیل شود. یعنی با هر نوع نمادی از تشکل مخالف بودند. شورای اسلامی کار فقط اسمش شورا است. همینطور که شورای مدیریت داریم، شورای جنگ داریم، شورای علمای دینی داریم، شورای کارفرماها را داریم، یا انجمن و سندیکای کارفریان را داریم، اتحادیه نظامی و جنگی و مالی داریم، همینطور که انواع جمهوری داریم.
اسم به تنهائی و بدون پیشوند و پسوند معنی ندارد.
مثل طبقه… کدام طبقه؟
طبقه کارگر یا طبقه سرمایه دار؟
طبقات میانی یا طبقات بالادست و یا طبقات فرودست؟
شورا هم همین است.
اینجا از شورای واقعی کارگری یعنی سازمان خود کارگران و کارکنان حرف میزنیم.
شورای اسلامی همانطور که همکاران همه میدانند عامل کارفرما و دولت است، همه جا اینطور است، هیچ نماینده مورد اعتماد کارگران در این شوراهای اسلامی نیستند.
در شورای اسلامی چشم و گوش کارفرمایان را جمع کردند تا هر حرف کارگر را سرکوب و اوامر کارفرما را پیش ببرند. پس نباید اسم شورای کارگری را با “شورای اسلامی” قاطی کرد. شورای کارگری سابقه ای بیش از یک قرن و نیم دارد در صورتیکه “شورای اسلامی” در دوره انقلاب توسط دولت و کارفرمایان علم شد که همین شوراهای واقعی کارگری را بکوبند و از صحنه خارج کنند.
به همین دلیل کارگران ایران هیچوقت شورای اسلامی کار را بعنوان تشکل مستقل کارگری برسمیت نشناختند.
در هفت تپه که همکاران در این شورای قلابی موسوم به شورای اسلامی را گل گرفتند.
ادامه دارد…
پیام همکار
#شورا
#شورای_اسلامی
#شورای_ضد_کارگری
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.