در شهر پیچید وسط پیادهروها دیوار میکشند. سال ۷۶ و در کشاکش انتخاباتی که نهال اصلاحطلبی کاشت، علی اکبر ناطقنوری کاندیدای جریان تندرو بود. دست کم آن روزها راه آزادیهای مدنی و اجتماعی هم از مسیر اصلاحات میگذشت پس آنچنان عجیب به نظر نمیرسید اگر کاندیدای جریان تندرو برای جامعه و به خصوص طبقه متوسط شهری نمادی از محدودیتهای هر چه بیشتر باشد. البته این ادعا هرگز به صورت رسمی از سوی ستادها و چهرههای دوم خردادی مطرح نشد اما سالها بعد که نه ناطقنوری همان ناطقنوری بود و نه دوم خردادیها همان دوم خردادیها، کاندیدای تندروی سال ۷۶ در مصاحبهای از این ادعا با خنده یاد و آن را رد کرد. در تمام این سالها پردهای میان پیادهروها کشیده نشد اما اعمال محدودیتها برای زنان همانطور که قبل از دوم خرداد برای اسلاف ظرفی بیپایان بود برای اخلاف هم این چنین نمود. هر از چند گاهی نسیم بیرمق انتخاباتی فرصتی برای زنان فراهم میکرد که مثلا ختم به دیدن بازی ایران و کامبوج در ورزشگاه مردانه آزادی میشد و باز روز از نو و روزی از نو. روزی نو این روزهای شهرداری و شورای شهر یک دست اصولگرای تهران هم اعمال تفکیک جنسیتی در پارکها است. اتفاقی که راستگرایان شورای شهر دستی به سر و رویش کشیده و آن را با عناوینی چون «تامین امنیت زنان در پارکها یا رفتن به سمت شهر دوستدار کودک» بزک کردهاند.
* تفکیک جنسیتی؛ از پارک تا پل
ماجرای تفکیک جنسیتی در برخی پارکهای تهران چه بود؟ ماجرا از نصب بنری سر در یک پارک در منطقه ۱۴ شهرداری تهران و زمزمههایی از زنانه و مردانه کردن پارکهای این شهر آغاز شد. محمد آقامیری، عضو شورای شهر تهران روز بیستم فروردین در گفتوگویی با پایگاه خبری «دیدهبان ایران» به این خبر واکنش نشان داد و گفت که قرار است بالای ۲۰۰ پارک در تهران مختص مادران و کودکان شود چرا که «در پارکها مردان غریبه و جوانان نامحرم حضور دارند و این به صلاح بانوان نیست.» او دلیل اتخاذ این تصمیم را «اعتراض مردم» عنوان کرد و گفت: «مردم اعتراض داشتند که چرا ما پارک امن نداریم؟! مادرانی که کودکانشان را برای بازی به پارکها میبردند نمیتوانستند از ترس دزدیده شدن فرزندانشان تکان بخورند. …احتمال اینکه یک زن بتواند یک کودک را بدزدد بسیار کمتر از مردها است. با زنانه – مردانه شدن پارکها تا حد زیادی امنیت بانوان تامین میشود.» با همین ادله اولین راهکاری که شورای شهر و شهرداری برای مقابله با دزدی و کودکربایی به فکر اجرای آن افتاده تفکیک جنسیتی در پارکها است.
پیش از انتشار این مصاحبه علیرضا زاکانی، شهردار تهران نیز در جریان نشست چهاردهم فروردین با اعضای شورای شهر گفتهبود که تا پیش از این ۲۷ بوستان برای مادر و کودک مناسبسازی شدهاند و قرار است هر محلهای یک بوستان یا بخشی از بوستان به مادر و کودک اختصاص پیدا کند. همچنین به گفته زاکانی ۵ بوستان بزرگ مقیاس ویژه زنان در تهران وجود داشت که ۲ پارک در همین مقایس اضافه شد و ۵ پارک دیگر در دوره جدید اضافه خواهد شد تا تعداد پارکهای مختص زنان به ۱۲ پارک برسد. پس این ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران در گفتوگویی تاکید کرد که ایده تفکیک جنسیتی در برخی از پارکها ایده علیرضا زاکانی بودهاست.
این روند و اظهارنظرها نشان داد که عزم شورای شهر و شهرداری تهران برای گسترش تفکیک جنسیتی جزم است. البته تفکیک جنسیتی امری ناآشنا و غیرملموس برای نسلهای مختلف زنان ایرانی نبوده و نیست. زنان در سالها و دهههای پیشین گاهی با حدت بیشتر و گاهی با شدت کمتر این تفکیک را تجربه کرده، میکنند و شاید به بخش جداییناپذیر از زندگی روزمرهشان تبدیل شدهاست. با همه این اوصاف هر عمل و خبری در راستای افزایش محدودیتها و مردانه-زنانه کردن فضا، همچنان توجه افکار عمومی را به خود جلب میکند. شاید به همین دلیل است که خبر جداسازی در گوشه شمال شرقی ایران و شهرستان بجنورد بلافاصله بعد از خبر تفکیک جنسیتی در پارکهای تهران منتشر و واکنشبرانگیز شد. فیلمهایی از دیوارکشی در پارک آفرینش بجنورد منتشر شد که احمدرضا یزدانی، عضو شورای این شهر در مورد آن گفت: «این پارک عمومی بود و براساس عرف جامعه به مصلحت نبود که زنان در پارکهای عمومی و با حضور مردان نامحرم ورزش کنند.» سناریویی تکراری برای فراهم آوردن مقدمات محدودیت برای زنان که پیشتر با شکل و شمایلی دیگر در مورد دوچرخهسواری زنان در اصفهان و بسیاری شهرهای دیگر یا برای زنان ورزشکار بوشهری دیده و شنیده شدهبود. اما گویا در بجنورد مساله به دیوارکشی جهت تفکیک زنان و مردان در پارک ختم نشده چرا که گفته میشود احتمال دیوارکشی در پلهای عابر پیاده نیز وجود دارد. موضوعی که یزدانی مدعی شده برای جلوگیری از خسارات ناشی از سیل و بر اساس نظر کارشناسان بودهاست.
*چرا نه به تفکیک جنسیتی
بعد از انقلاب ۱۳۵۷ باب تفکیک جنسیتی در فضاهای عمومی به دلیل آنچه نهادینه کردن فرهنگ و زیست «ایرانی-اسلامی» مینامیدند، باز شد. فضاهای آموزشی، ورزشی، حتی وسایل حمل و نقل عمومی و …جداسازی و فضاهای مختص زنان همچون دانشگاههای تک جنسیتی یا «پارک بانوان» ساخته شدند. نه عضو شورای شهر تهران یا بجنورد، بلکه توجیه همه متولیان امر تفکیک جنسیتی، همواره «تامین امنیت و فراهم کردن آسایش برای زنان» بودهاست. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد حذف تدریجی زنان از عرصه عمومی، تقویت مردسالاری و شکلگیری ساختار خشونتآمیز شهر علیه زنان بود.
صدها سال پیش خانهها –اغلب خانههای بزرگ ثروتمندان- به دو بخش اندرونی و بیرونی تقسیم میشد. فضای عمومی متعلق به مردان بود و فضای خصوصی مختص زنان، فرزندان و خدمتکارانشان تا از نگاه نامحرم در امان و در فضای خصوصی خانه باقی بمانند. این رویه در شکل و شمایلی جدید با تفکیکهای جنسیتی در ساحات مختلف بازتولید و منجر به شکلگیری اندرونیهای مدرن شدهاست. توجیه متولیان تفکیک جنسیتی قرار دادن زنان در فضایی امن است تا از آزار مردان در امان بمانند. گزارهای که در دل خود حقی نانوشته برای آزار زنان قایل میشود که کشیدن پرده و ساخت هر دژ و دیواری میتواند زن را از این آزار مصون دارد. چنین رویکردی این تفکر را تقویت میکند که هم حضور زنان باعث آزار مردان-برانگیختگی جنسی و احتمال شکلگیری روابط جنسی خارج از عرف و شرع- میشود و هم حضور مردان برای زنان ایجاد ناامنی-آزار جسمی و جنسی- به دنبال خواهد داشت. این تفکر در میان تصمیمسازان، تعامل و معاشرت معمول میان دو جنس که در دنیای امروز اجتناب ناپذیر است را با محدودیتهای عرفی و قانونی جدی مواجه میکند که تبعات آن همواره متوجه زنان است چرا که مطابق نگاه سنتی به زن حضور در عرصه عمومی به همان اندازه که برای مردان لازم و واجب است برای زنان ضرورتی ندارد. پس در این معادله یعنی تفکیک دو جنس جهت پیشگیری از آنچه «سلامت اجتماعی» مینامند، حذف زنان از عرصه عمومی رقم میخورد.
لیلا ارشد که سالها با زنان آسیبدیده اجتماعی در ارتباط بوده و در این حوزه فعالیت داشته، معتقد است سلامت اجتماعی نمیتواند با حذف یک گروه-عمدتا زنان- اتفاق افتد. او به «امتداد» میگوید: «تصور این که با جداسازی فیزیکی میتوان کمکی کرد درست نیست. تجربه هم نشان داد که این تفکیکها به کار نمیآید. زمانی دانشجویان در کلاس یا در سلف یا …باید جدا از هم بودند. بعد در محیطهای کاری کنار هم کار میکردند. پس کجا باید پسران و دختران یاد بگیرند، چطور با هم رفتار کنند؟ کجا یاد بگیرند که در کنار غیرهمجنس باشند و روابط بر مبنای احترام میان آنها شکل گیرد؟ این مساله باید از کودکی آموزش داده شود. اگر مهدکودک و دبستان و … جداسازی شود، پارکها جداسازی شود و …این آموزش کجا شکل میگیرد؟ آیا میتوان همیشه دو جنس را از یکدیگر جدا نگه داشت؟ این چه سلامت اجتماعی است که با حذف یک گروه اتفاق میافتد.»
*زنان نامرئی، خشونت عریان
اگر اقتضائات جهان مدرن توانایی حذف مطلق و کامل زنان از عرصه عمومی را از حکومتها سلب کردهباشد، حضور زنان در عرصه عمومی کنترل شده و در چارچوبهایی که حاکمیت تعیین میکند، رقم خواهد خورد. فرآیندی که زنان جامعه را نامرئی کرده و همان اندرونیهای مدرن را شکل میدهد. تفکری که با ایجاد سقفهای شیشهای تعیین میکند که زنان بهتر است مثلا آموزگار باشند تا در رشته پرورش اندام فعالیت کنند، یا بهتر است در سطوح میانی یا معاونتی مربوط به زنان باقی بمانند تا به عنوان وزیر انتخاب شوند.
اما چطور حذف زنان به خشونت دامن میزند و حتی میتواند چرخه خشونت علیه زنان از خانه به جامعه و بالعکس را شکل دهد؟ در جوامع مردسالار به ویژه مردسالاری سنتی بخش قابل توجهی از هویت و مردانگی با تسلط کامل بر زن به ویژه بدن زن تعریف میشود. حال تصور کنید که در جوامع در حال توسعه گامی از مردسالاری سنتی عقب نشستهباشیم و به کلامی دیگر نظارتی بر رفتار زن در حوزه خصوصی وجود نداشته یا کمتر شدهباشد. اینجاست که مردسالاری در حوزه عمومی وارد عمل شده و قوانین و مقرراتی ایجاد میکند تا عرصه را بر زنان تنگ کند. تفکیک فضاهای عمومی به زنانه و مردانه مهمترین گام برای تکمیل این چرخه است. در واقع پیامی از حاکمیت به جامعه مخابره میشود که اگر در فضای خصوصی بر زنان تسلط ندارید در فضای عمومی با کمک وضع قوانین و مقررات و همچنین ایدههایی از جمله تفکیک جنسیتی این تسلط را ایجاد خواهیم کرد. این رفتار قیممآبانه و خشونتآمیز که گاهی خود را در قالب گشتهای ارشاد نشان میدهد و گاه در قالب جداسازیهای جنسیتی و فرستادن زنان پشت پرده و دیوار و مصادیق دیگر، موقعیت فرودستی برای زن قائل، خشونت را در فضای عمومی سادهانگاری و خواه ناخواه از فضای عمومی به خصوصی تسری میدهد. در نهایت ما با مردسالاری بازتولید شده در فضای اندرونی و بیرونی مواجه خواهیم بود.
لیلا ارشد در خصوص بازتولید خشونت در فضاهای عمومی و خصوصی میگوید: «جدا کردن مردان از زنان در فضاهای عمومی شهر خشونت را افزایش میدهد. این گونه مقررات در حوزه عمومی میتواند وارد حوزه خصوصی هم شده و به خانه تسری پیدا کند تا جایی که پدر و برادر و شوهر تصور کنند که باید سختگیریشان را بیشتر کنند یا حتی فکر کنند سختگیریشان قانعکننده و توجیه پذیر است. همه این تفکیکها در سالهای گذشته نتایج مناسبی هم به دنبال نداشتهاست. همچنان که میبینیم سن مصرف سیگار، سن اعتیاد، سن تن فروشی به شدت پایین آمده است. پس چرا همچنان با همان روش آزمون و خطا پیش میرویم؟!»
او معتقد است که تفکیک جنسیتی هرگز به زنان کمک نکرده چرا که این رفتار اساسا برخلاف قوانین طبیعت است. ارشد میگوید آنچه در کشور ما فراموش شده و به آن توجهی نمیشود این است که ما باید به کودک و نوجوان و جوان آموزش دهیم که چطور از خودش مراقبت کند، چطور به خودش احترام بگذارد و یاد بگیرد که رابطه بین فردی –اعم از هم جنس و غیر هم جنس، سالمند، کودک، گروه همسالان و …-را تنظیم کند.
*به نام امنیت زنان به کام مردسالاری
آنچه این روزها همپا یا حتی بیشتر از جداسازی فضای پارکها به نام تامین امنیت زنان و به کام مردسالاری مورد توجه قرار گرفته، مساله ورود زنان به استادیوم است. پشت این تفکیک جنسیتی همان تفکری است که ساخت «پارک بانوان» را خدمترسانی میداند. استفاده از عبارات توهینآمیز از سوی طرفداران تیمهای فوتبالی از جمله بهانههایی است که مسوولان برای توجیه ممنوعیت ورود زنان استفاده میکنند و معتقدند رفتارهای طرفداران مرد فوتبال فضای استادیومها را برای زنان ناامن میکند. لیلا ارشد که سالهای پیش از انقلاب در ورزشگاه امجدیه به دیدن مسابقات فوتبال میرفته در مورد حضور زنان و مردان در استادیومهای ورزشی میگوید: «من جز کسانی بودم که پیش از انقلاب در ورزشگاه امجدیه به دیدن فوتبال میرفتم. به خاطر دارم اصلا شعارها و رفتارهای توهینآمیز علیه تیم مقابل وجود نداشت. به هر حال یک مرد ایرانی و شرقی به نوعی در تربیت خانوادگیش حفظ احترام در حضور زنان وجود دارد. واقعیت این است که وقتی محیط کاملا مردانه یا کاملا زنانه میشود، ممکن است کنش و کلامی توهینآمیز رد و بدل شود که وقتی کنار هم هستند این اتفاق نمیافتد. من این موضوع را به صورت عینی حتی در طبقات اجتماعی دیگر هم شاهد بودم. مرد آسیب دیده اجتماعی را میدیدم که به خاطر حضور من مراقب صحبت کردن و ادبیاتی که به کار میبرد، بود. مردان و زنان به نوعی هم را تکمیل میکنند و در اصلاح هم نقش دارند. باید به جوانان آموزش دهیم که در کنار هم باشند اما همراه با احترام. باید یاد بگیرند که یک غیرهمجنس را فقط موجودی نبینند که نیازهای جنسیشان را برآورده میکند.»
البته برخی از طرحهای تفکیک جنسیتی به خصوص قواعد سختگیرانه مربوط به محیطهای عمومی که سالهای اولیه انقلاب وضع میشد اغلب با شکست روبهرو و به مرور اصلاح شدند. لیلا ارشد که معتقد است طرحهای تفکیک جنسیتی هیچوقت بازدهی لازم را نداشته از فضای سینما در اوایل دهه ۶۰ میگوید: «اوایل دهه ۶۰ سینما همین وضعیت را داشت. آخر سالن زنان و مردانی که با هم بودند-به اصطلاح زوجها یا خانوادهها- مینشستند. بعد زنان و در ردیفهای جلو هم مردان مینشستند. چرا این الگو ادامه دار نشد؟ چون کار مناسب و درستی نبود. این که تصور کنیم همه مردان، زنان را موجودی برای برطرف کردن امیال جنسیشان میبینند، خطا است.»
این کنشگر اجتماعی همچنین به کمبود امکانات تفریحی، تفکیک جنسیتی و تاثیر آن بر جوانان نیز اشاره کرد و توضیح داد: « باید به یک نکته دیگر در مورد تفکیک جنسیتی در اماکن مختلف توجه کرد. اول این که سالها است کنشگران اجتماعی به کمبود تفریحات مناسب برای جوانان تاکید دارند. اگر همین تفریحات ساده مثل پارک رفتن یا امثال آن را از جوانان بگیریم و آنها را با تفکیک جنسیتی مواجه کنیم، قطعا این تفریحات از حوزه عمومی به حوزه خصوصی کشیده میشود که به تبع آن کنترل کمتری بر آن وجود دارد.»
*تفکیک جنسیتی و شهر دوستدار کودک
آنچه در خلال اظهارات تصمیمگیران برای تفکیک جنسیتی در پارکها به چشم میخورد، ایجاد فضای شهری دوستدار کودک است. شماری از کشورها سال ۱۹۹۸ میلادی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیمان «حقوق کودک» را امضا کردند. پیمانی که از آن با عنوان «کنوانسیون حقوق کودک» یاد میشود. مجلس شورای اسلامی سال ۱۳۷۲ اجازه ملحق شدن جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون حقوق کودک را تصویب کرد. در راستای بندهای موجود در کنوانسیون حقوق کودک که جمهوری اسلامی ایران هم به آن پیوست، سال ۱۳۷۹ شورایعالی استانها به شورای اسلامی شهرها پیشنهاد کرد که شهرداریها را موظف کند تا شرایط تحقق شهر دوستدار کودک را فراهم کنند. دولت در سال ۱۳۸۶ به صندوق حمایت از کودکان سازمان ملل متحد-یونیسف که بر اجرای شهر دوستدار کودک در جهان نظارت دارد-تعهد داد تا شهر تهران نیز به طرح شهرهای دوستدار کودک ملحق شود. در نهایت سال ۱۳۸۹ طرح شهر دوستدار کودک در شورایعالی استانها به تصویب رسید. اما آیا به واقع تفکیک جنسیتی موجب ایجاد فضای شهر دوستدار کودک میشود و در راستای اجرای این طرح است؟
علیرضا کرمانی، جامعهشناس معتقد است که ایجاد تفکیک جنسیتی «به خاطر کودکان» در واقع سواستفاده از نام کودک است. او به «امتداد» میگوید: «آنچه که میتواند دنیای کودکی را توضیح دهد، شکاف جنسیتی نیست. در واقع شکاف سنی یا شکاف کودک-بزرگسال است. آنچه برای کودک اهمیت دارد هم «خانواده» است. اگر تفکیک جنسیتی انجام شود آیا به این معنا نیست که کودکان را از همراهی پدران یا برادران بزرگشان محروم کردهایم؟ به نظر من این فقط سواستفاده از نام کودک است. چون کودک باید با والدین یعنی پدر و مادر باشد. هیچ دلیلی ندارد که کودک همواره با مادر باشد.» کرمانی همچنین معتقد است که اساسا پارکها پیش از اجرای این طرح هم فضای مناسبی برای کودکان نبودهاند و بیشتر فضایی متعلق به بزرگسالان هستند بنابراین تفکیک جنسیتی تنها شکاف دیگری به شکافهای جهان کودکانه اضافه میکند. در واقع نه تنها دردی درمان نمیشود بلکه دردی بر دردهای کودکی اضافه میکند. کرمانی میگوید پارک محلی برای تفریح خانوادهها است، اگر ما به هر دلیلی این فضا را به دو نیم تقسیم کردیم، نصف کیفیت را از دست دادهایم.
اما تفکیک جنسیتی که این روزها در مورد پارکها توجه افکار عمومی را جلب کرده از دوره دبستان گریبانگیر کودکان است. علیرضا کرمانی با اشاره به نظریه تمایز بوردیو و تمایزهایی چون تمایز جنسی، فقیر و غنی، نژادی و … توضیح میدهد که جامعهشناسان متخصص در حوزه کودک معتقدند کودکان با این تمایزها آشنا نیستند و جامعه این تمایزها را بر کودکان تحمیل میکند. بنابراین هر چه حجم شکافهای مبتنی بر این تمایزها بیشتر شود تبعیضها، نابرابریها، بیعدالتیها بیشتر و کیفیت زندگی بدتر میشود. کرمانی میگوید: «ما در مدرسه با تفکیک جنسیتی چیزهایی را به کودکان یاد میدهیم که ارزشهای کودکی آنها را بر نمیتابد. دنیای کودکی بدون این تفکیکها است و به قول روسو کودکان با ارزشهای اصیل انسانی زندگی میکنند و جامعه این ارزشها را فاسد میکند.»
تامین امنیت برای کودکان و مادرانشان از جمله ادلهای است که برای توجیه تفکیک جنسیتی مطرح میشود، مسالهای که علیرضا کرمانی، جامعهشناس معتقد است منجر به القای تفاوتها، تبدیل آن به نابرابری و در نهایت ستمگری و زورگوییها و مردسالاری در خانواده ایرانی میشود و وقتی در قالب ایدئولوژی آموزش داده میشود، عمق نابرابری را بیشتر هم خواهد کرد. خشونتی که در عالیترین سطح به زنکشی میانجامد پای در همین تفکیکهای منجر به تبعیض دارد و قطعا آموزش در دوران کودکی میتواند در جلوگیری از آن موثر افتد.
۲ اردیبهشت ۱۴۰۱
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.