کشتار روز جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ نقطه کلیدی در روند انقلاب سال ۱۳۵۷ بود و زمینهای شد که بحران سیاسی ایران از نقطه گذار عبور کند. جامعه ایران به این صورت در عمل وارد فاز انقلاب شد. این مقاله به بررسی تعداد کشته های این روز تازیخساز می پردازد. بهتر است از روز قبل از آن شروع کنیم.
روز پنج شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۵۷ یک راهپیمایی بزرگ همراه با تظاهرات در تهران صورت گرفت. حکومت وقت وحشت زده از این حادثه جلسه شورای عالی امنیت کشور را در غروب این روز تشکیل داد و به دنبال آن جلسه هیات دولت تشکیل شد که تا نیمه شب ادامه پیدا کرد. دولت وقت در یک نشست شبانه برای مقابله با شرایط بحرانی کشور تصمیم گرفت به اجرای حکومت نظامی در تهران و یازده شهر دیگر از صبح روز جمعه ۱۷ شهریور اقدام کند. اعلام رسمی حکومت نظامی در تهران در صورتی بود که که نیروهای نظامی و ارتشی از دو ماه قبل از آن در عمل در میدان های اصلی تهران، از جمله میدان ژاله، مستقر بودند.
اطلاع رسانی در مورد اجرای حکومت نظامی بسیار دیر صورت گرفت و رادیو تهران برای اولین بار موضوع شروع حکومت نظامی را در برنامه خبر بامدادی خود منتشر کرد. گروهی از مردم، بدون آن که از موضوع اعلام حکومت نظامی در تهران آگاه باشند، درصبح روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در میدان ژاله جمع شدند؛ ماموران نظامی در حوالی ساعت ۸ صبح به افرادی که در میدان ژاله حضور داشتند دستور دادند تا میدان را تخیله کنند. مردم حاضر در میدان ژاله از اجرای دستورهای ماموران نظامی استنکاف کردند. در این مرحله یک درگیری همراه با تیراندازی بین سربازان حکومت نظامی مستقر در میدان ژاله و مردم شروع شد.
روایتهای متفاوتی در مورد نحوه شروع تیراندازی در میدان ژاله در صبح ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ وجود دارد. دولت وقت ادعا کرد که سربازان با تیراندازی هوایی شروع کردند؛ در حالی که مخالفان ادعا کردند که تیراندازی از ابتدا با «دستور تیر» و به قصد کشتن مردم صورت گرفته بود. روایت سومی مدعی است که تیراندازی با شلیک افراد ناشناس از ساختمان های مجاور به سربازان شروع شد؛ ادعایی که تا کنون قرینهای در رد یا قبول آن به دست نیامد. به هر صورت واقعیت آن است که تعدادی از مردم در تیراندازی میدان ژاله کشته شدند.
شروع درگیری های روز ۱۷ شهریور در میدان ژاله بود؛ ولی درگیری و کشتار به میدان ژاله محدود نماند. تظاهرات و درگیریهای دیگری هم در طول آن روز ازصبح تا غروب در بخش های مختلف تهران ادامه پیدا کرد که در خلال آن درگیریها هم تعداد دیگری کشته شدند و تعدادی ساختمان هم به آتش کشیده شدند.
فرماندار نظامی تهران در غروب آن روز در اعلامیهای خبررسانی کرد که «تا ساعت پنج عصر روز ۱۷ شهریور ۵۸ نفر کشته و ۲۰۵ نفر زخمی در بیمارستانها شمارش شدند». روزنامه اطلاعات روز بعد آن خبر را به صورت «در تظاهرات دیروز ۵۸ نفر کشته و ۲۰۵ نفر مجروح شدند» تیتر زد که با متن آن اعلامیه فرماندار نظامی هماهنگ نیست. با دقت به متن اعلامیه فرماندار نظامی تهران مشخص می شود که عدد ۵۸ کشته شامل افرادی نمی شد که در درگیریهای بعد از ساعت پنج عصر آن روز کشته شدند یا زخمیهای آن روز که بعدا درگذشتند.
مخالفان حکومت در آن دوران آمار فرماندار نظامی را سراپا دروغ دانسته و تعداد کشتههای میدان ژاله در روز ۱۷ شهریور را بین چند صد نفر تا چند هزار نفر اعلام کردند. حتی جیمی کارتر، رئیس جمهور آمریکا هم در کتاب خاطرات خود (به نام «اتکا به ایمان ») از تعداد چندین صد نفر کشته در میدان ژاله صحبت میکند.
بررسیهای بعدی نشان داد بسیاری از آن عددهای ارائه شده توسط مخالفان حکومت در مورد تعداد کشتههای روز ۱۷ شهریور اغراق شده بودند. شهرداری منطقهای تهران، که فاصله کمی با میدان ژاله دارد، در سالهای اخیر پلاکی را به یادبود کشتههای روز ۱۷ شهریور در نزدیکی میدان ژاله نصب کرده است. این پلاک، با عنوان «شهدای ۱۷ شهریور»، شامل ۶۸ اسم است. تصویری از این پلاک شهرداری منطقه میدان ژاله به همراه می آید. این پلاک نشان میدهد که آمار ارائه شده توسط فرماندار نظامی (دولت وقت) در مورد تعداد کشتههای روز ۱۷ شهریور از آمارهای دیگر دقیقتر بوده است.
کشته های ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به روایت دو تصویر
رویه ارائه اطلاعات غلط (دروغ پراکنی) در ساختار اطلاعات رسانی حکومت شاه
حکومت شاه برای زمانی طولانی از رویه ارائه اطلاعات غلط (دروغ پراکنی) به عنوان بخشی از برنامه اطلاع رسانی به افکار عمومی پیروی میکرد؛ ولی بدنه افکار عمومی، با توجه به رویه رایج حکومت، به اطلاعات عرضه شده توسط منابع دولتی اعتماد نداشت. حکومت در آن دوران ابلهانه سکوت جامعه ایرانی را هم علامت رضا تعبیر میکرد.
حکومت در جهت منافع خود گاهگاه اطلاعات نسبتا درست ارائه می داد؛ ولی در چنین موردهایی، شبیه داستان چوپان دروغگو، بدنه افکار عمومی آن اطلاعات نسبتا درست حکومت را هم به نوعی دروغ تعبیر میکرد و خود حکومت را در آن موردها مقصر در نظر میگرفت. نمونههای این رویه در رابطه با اطلاع رسانی در مورد مرگ تختی (۱۳۴۵)، شمس آبادی (۱۳۵۵)، علی شریعتی (۱۳۵۶)، مصطفی خمینی (۱۳۵۶) و نیز آتش سوزی در سینما رکس آبادان (مرداد ۱۳۵۷) دیده میشود. افکار عمومی غالب در ایران تمامی آن موردها را ناشی از توطئه های ساواک و حکومت در نظر گرفت. مطالعه های بعدی نشان داد که در آن موردها اطلاع رسانی دولتی دقیق تر از اطلاع رسانی مخالفان بوده است، ولی جامعه ایران اطلاع های دولتی را دروغ ارزیابی کرد و ادعاهای نادرست مخالفان را پذیرفت. روندی مشابه در مورد تعداد کشتههای روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ هم اتفاق افتاد. حکومت نظامی اطلاعی به نسبت دقیق ارائه داد؛ ولی بدنه جامعه آن اطلاع دولتی را یک دروغ تعبیر کرد و عددهای اغراق شده را باور کرد.
اغراق مخالفان در برآورد آمار کشتههای سرکوبها سابقهای طولانی داشت و حتی به رخدادهای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و قبل از آن نیز بر میگردد. تعداد کشتهها در شورش ۱۵ خرداد بر طبق گفتههای مخالفان حکومت شاه تا چند هزار نفر اعلام میشد. بعد از انقلاب بر مبنای آمارهای بنیاد شهید گفته شد تعداد کشتههای روز ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ بسیار کمتر و در دامنه چند ده نفر (۳۲؟) بوده است. مثال دیگر آن که در سالهای میانی دهه ۱۳۵۰ تمامی کوشش رژیم شاه که تعداد زندانیان سیاسی (امنیتی) در ایران حدود سه هزار نفر است با ناباوری عمومی روبرو شد. مخالفان در آن زمان تعداد زندانیان سیاسی در ایران را تا دویست هزار نفر اعلام میکردند که بعدها مشخص شد آن هم عددی مبالغه بوده است.
دستگاههای اطلاع رسانی دولتی در موردهایی اطلاعاتی نسبتا دقیق ارائه دادند؛ ولی افکار عمومی به عکس در پس تمامی آن موردها هم دروغ دولتی و توطئههای ساواک را میدید. باور عمومی به نادرست بودن اطلاعات ارائه شده توسط حکومت شاه و بیاعتمادی مطلق مردم به ساختار امنیتی و اطلاعات رسانی رژیم شاه نشانهای از گسست ارتباطی بین رژیم حاکم و مردم تحت حکومت در دورهای بسیار طولانی بود. بیاعتمادی عمومی به عملکردهای دستگاههای امنیتی و اطلاع رسانی غلط حکومتی بدون شک عاملی مهم در سرنگونی آن رژیم بود.
آیا کشتار در میدان ژاله از قبل برنامه ریزی شده بود؟
در مورد درگیری در میدان ژاله باید به چند نکته توجه داشت. با وجودی که دولت شریف امامی دستور تشکیل حکومت نظامی از تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ را صادر کرده بود؛ ولی در این مورد اطلاع رسانی همگانی صورت نگرفته بود. از طرف دیگر، بخشهای مختلف دولت، شهربانی، ارتش، گارد سلطنتی و ساواک در این مورد توجیه نشده و هماهنگ نشده بودند. اعلام حکومت نظامی در صبح جمعه صورت گرفت و به طور معمول جمعهها ساختارهای حکومتی در ایران کندتر عمل میکنند. ترکیب این شرایط زمینههای لازم را فراهم آورد و در عمل کشتار در میدان ژاله رخ داد.
سوال بعدی این است که آیا کشتار در میدان ژاله توسط ماموران حکومت نظامی از قبل برنامه ریزی شده بود؟ قراین موجود در مجموع حاکی است که مسئولان حکومت نظامی تهران در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ در میدان ژاله (برخلاف درگیری در روز۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در میدان ارک) برنامهای از قبل تعیین شده برای کشتار تظاهرات کنندگان را نداشتند؛ اگر چه در این روز تعداد زیادی از هموطنان ما در میدان ژاله و در سطح شهر تهران کشته شدند. قرائن موجود نشان میدهند که کشتار در میدان ژاله احتمالا به دلیل بیبرنامگی حکومت در نحوه مقابله با تظاهرات پیش آمد. ذکر این مطلب در این جا نه به قصد پاک کردن لکه ننگ کشتار میدان ژاله؛ بلکه در جهت روشن شدن یک رخداد و روند تاریخی صورت میگیرد.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.