تحریف ذیل عنوان «جهاد تبیین»

علی خامنه‌ای در یک سخنرانی در مهر سال ۱۴۰۰و بعدها بارها کلیدواژه‌ای را بر زبان راند که از آن پس توسط مهره‌های ولایت فقیه به کرات تکرار شده و اخیرا حواشی فراوانی حول آن ایجاد شده است؛ «جهاد تبیین». «جهاد تبیین» چیست و علی خامنه‌ای چرا به چنین سیاستی روی آورده است.

در چنته ولایت فقیه در حال حاضر چیزی برای ارائه به مردم ایران وجود ندارند نسل‌های قبل‌تر، عمر خود را تباه‌شده در این حکومت می‌بینند و نسل جوانی که با دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی تولد و رشد یافته است سنخیتی با حکومت ولایت فقیه ندارد.

قلب تاریخی حکومت ولایت فقیه در تاریخ ایران

در واقع سخن می‌توان گفت حکومت ولایت فقیه در ابتدای بنیانگذاریش در تاریخ ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷، قلب تاریخی بزرگی را انجام داد و حاکمیت سیاسی را از مردم ایران ربود و آن را در قبضه آخوند‌ها قرار داد.

حکومت ولایت فقیه سپس با تاسیس‌ بازوهای نظامی و اقتصادی در پی تثبیت و قدرتمند‌کردن خود بر آمد و در این  فرآیند مردم ایران ر ا به طول کامل از صحنه سیاسی به کناری راند.

سازمان‌ها و احزاب سیاسی بعد از انقلاب ۱۳۵۷ مانند سازمان چریک‌های فدایی خلق و سازمان مجاهدین خلق که نقش بسزایی در پیروزی انقلاب ۵۷ داشتند با جنگ‌افروزی خارجی خمینی از گردونه حاکمیت و قدرت در ایران حذف شدند، بسیاری از ایرانیان به اجبار از وطن کوچانده شدند و ولایت فقیه از حیث قبضه قدرت یکه‌تازی پیشه کرد.

جنگ با عراق سرپوش سانسور، سرکوب و اختناق

آن سالیان سرپوشی بزرگی به نام جنگ، آنهم جنگی که خمینی با عراق به راه انداخته بود، دست‌آویز آخوندها و حکومت ولایت فقیه برای سرکوب نیروهای سیاسی شده و جامعه شهروندی ایران در محاق فرو برده شد.

در پشت مرزهای جغرافیایی، دیوار و جغرافیای سانسور نیز کار خود را می‌کرد و ولایت فقیه کلیه وسائل ارتباط جمعی، رسانه‌ها و رادیو و تلویزیون را به اختیار کامل خود گرفت و هر گونه شکافی از وجود عناصری از احزاب مخالف را در آنها بست.

دهه ۱۳۶۰ بدین ترتیب طی شد و بعد از مرگ خمینی که حکومت ولایت فقیه به مدره‌نمایی! روی آورد اما هنوز وسائل ارتباط جمعی و رسانه‌ها در اختیار حکومت ولایت فقیه بود و حکومت هر آنچه از مطامع ایدئولوژیک خود را که می‌خواست در قالب آنها و طرق دیگر از جمله آموزش و پرورش، مساجد، نمازهای جمعه و… پیش می‌برد بی‌آنکه جامعه ایران برهم‌کنشی‌ای به صورت گسترده با جهان بیرون خود داشته باشد.

ظهور اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و شکستن طلسم سانسور

دهه ۱۳۷۰ و بخشی از دهه ۱۳۸۰ نیز بدین منوال گذشت تا نوبت به ظهور پدیده‌ای رسید که می‌توان آن را طلسم‌شکن سانسور نامید؛ اینترنت و ظهور شبکه‌های اجتماعی.

بازتاب گسترده اعتراضات سال ۱۳۸۸ و پس از انتخابات ریاست جمهوری حکومت ولایت فقیه را شاید بتوان اولین سرآمد شکستن دیوار طلسم سانسور  در عرصه ظهور شبکه‌های اجتماعی در ایران قلمداد کرد.

پس از آن و در طول دهه ۱۳۹۰ به مراتب بیشتر از پیش بر کمیت و کیفیت شبکه‌های اجتماعی افزوده شد و چشم ایرانیان به دنیایی بزرگتر از ایران و جامعه جهانی باز شد.

دیگر صدا و سیمای ولایت فقیه و رسانه‌های رنگ و وارنگ نبودند که تبلیغات حکومتی ولایت فقیه را به خورد مردم می‌دادند بلکه این امکان برای مردم ایران مانند سایر جهانیان فراهم شده بود که از مرز سانسور و اختناق بگذرند و در جریان ارتباطات آزاد و گردش آزاد اطلاعات در جهان قرار بگیرند.

آموزه فرایند تغییر در کشورهای خاور میانه

 از سوی دیگر نیز طوفان تغییر در کشورهای خاور میانه که به یمن وجود شبکه‌های اجتماعی شکل گرفت و حکومت‌های دیکتاتوری را به تاریخ سپرد سرمنشاء امیدی برای مردم ایران شد تا به سوی این امر خیز بردارند که می‌توان در کشوری جز کشوری که حاکمیت ولایت فقیه در آن حاکمیت دارد نفس بکشند، زندگی کنند و از مواهب یک زندگی آزاد برخوردار باشند.

با گسترش شبکه‌های اجتماعی، نیروهای سیاسی پیشتر حذف شده از سپهر سیاسی ایران مانند سازمان مجاهدین خلق نیز حیاتی نو گرفتند و به واگویه‌کردن تاریخ واقعی انقلاب ایران و وقایع دهه ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ برخاستند.

«جای جلاد و شهید عوض نشود»

تبلیغات و فعالیت‌های این چنینی که توامان با افشاگری پیرامون جنایت‌های حکومت ولایت فقیه در دهه ۱۳۶۰ بود، خامنه‌ای را مجبور کرد تا در سال ۱۳۹۶ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری‌اش به میدان بیاید و چاره‌‌ای برای رشته‌های پنبه‌شده‌اش بیندیشد.

در آن سال خامنه‌ای با کلیدواژه «جای جلاد و شهید عوض نشود» به درمان دردی برخاست که گریبان حکومتش را گرفته بود.

اشاره خامنه‌ای به کشتار هزاران انسان بی‌گناه از اعضاء و هواداران سازمان مجاهدین خلق بود که در دهه ۱۳۶۰ به دست هیئت مرگ که ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور کنونی حکومت نیز جزء آن بود، صورت گرفت.

انتشار فایل صوتی منتطری، شروع جنبش دادخواهی و تاثیر آن در جامعه ایران

یک سال پیش از آن و در سال ۱۳۹۵ انتشار فایل صوتی منتظری، قائم مقام وقت خمینی با هیئت مرگ، برای حکومت ولایت فقیه دردسرساز شد و نسل‌های جوان در مقابل روایت جدیدی از تاریخ پس از انقلاب ایران قرار گرفتند که تا پیش از آن صحبت درباره آن تابو بود.

اما گویا دیگر برای حکومت ولایت فقیه دوران انحصار و به محاق‌بردن حقیقت به پایان رسیده بود. هم‌زمان جنبش دادخواهی قتل‌عام‌شدگان سال ۱۳۶۷ در جامعه سیاسی ایران به جریان افتاد.

اعتراضات ضد حکومتی در بستر شبکه‌های اجتماعی

سرآمد این دوران نیز با اعتراضات گسترده ضد حکومتی مردم ایران در دی سال ۱۳۹۶ مهر خورد وقتی که مردم ایران با شعار «اصلاح‌طلب‌، اصولگرا، دیگه تموم ماجرا» خواستار زدن مهر پایان و ابطال به کارنامه ولایت فقیه شدند.

بیشتر و در کیفیتی بالاتر از اعتراضات دی ۱۳۹۶، مردم ایران در آبان خونین ‍۱۳۹۸ فریاد مرگ بر خامنه‌ای سر داده و خواهان تغییر حکومت در ایران شدند.

در حالی که تمامی این اتفاقات رخ می‌داد مهره‌های حکومت ولایت فقیه و اتاق‌های فکر اطلاعاتی و امنیتی حکومت ایران بر این واقعیت انگشت صحه می‌گذاشتند که وجود و گسترش شبکه‌های اجتماعی باعث بیداری و هوشیاری اجتماعی و سیاسی مردم ایران شده و همواره در پی کشیدن مجدد دیوار سانسور بر اطراف شبکه‌های اجتماعی می‌شدند.

فیلترینگ راهکاری اضطراری برای حکومت ولایت فقیه

برخی شبکه‌های اجتماعی مانند تلگرام و توئیتر فیلتر شد و برخی دیگر نیز در آستانه فیلترینگ قرار گرفت.

کار تا بدانجا رسید که با یکدست‌شدن قوای حاکمیتی، مجلس ولایی! حکومت روی به «طرح صیانت» که خواهان سانسور کامل شبکه‌های اجتماعی و قطع دسترسی آزاد مردم به شبکه‌های اجتماعی بود آورد؛ هر چند تا کنون به دلیل فشار افکار عمومی جامعه شهروندی ایران حکومت ولایت فقیه موفق به تصویب و اجرای این طرح نشده است اما از پیگیری آن نیز دست برنداشته است.

برخی در درون حکومت ولایت فقیه که سرسپرده‌ی خاص‌الخاص خامنه‌ای بودند اما از عقیم‌ماندن این طرح خبر می‌دادند و هشدار می‌دادند که همان‌طور که برخورد با ماهواره و زیرگرفتن دیش‌های ماهواره با تانک به جایی نرسید «طرح صیانت» نیز راه به جایی نخواهد برد؛ این نکته و هشداری درست و بجا بود اما اعترافی از سر ناچاری.

از راه رسیدن «جهاد تبیین»

هم‌تراز و به موازات این کارها اما خامنه‌ای در راس نظام نیز در این بزنگاه با کلیدواژه جدید به نام «جهاد تبیین» به میدان آمد که اگر چه نام آن جدید بود اما حربه‌ای زنگ‌زده از انبان حکومت بود و بس.

خامنه‌ای در سیاست «جهاد تبیین» خود از کلیه مهره‌ها، سرسپردگان، رسانه‌ها و کلیه عوامل حکومتی خواهان آن شد که تبلیغات سیاسی و مذهبی حکومت ولایت فقیه باید در چارچوبی که آن را «جهاد» و آن هم «جهاد تبیین» می‌خواند برای نسل جوان تعبیر و تبیین شود. [خامنه ای در دیدار خبرگان چه گفت؟ او نگران چیست؟]

بلافاصله مجلس حکومت ولایت فقیه در لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ مبلغی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد تومان برای این امر به معاونت مطبوعاتی «وزارت ارشاد» اختصاص داد!

در همین فاصله بسیاری از سامانه‌‌ها و سرورهای «وزارت ارشاد» حکومت ایران توسط «کانون‌های شورشی»؛ هسته‌های مقاومت، که گفته می‌شود وابسته به سازمان مجاهدین خلق هستند، مورد حمله قرار گرفته و نابود شدند.

تبلیغ گسترده پیرامون «جهاد تبیین»

از سوی دیگر هر چند اختصاص مبلغ ۱۰۰ میلیارد تومان چند روز بعد ملغی شد اما بوق‌های تبلیغاتی حکومت ولایت فقیه در برابر انبوه داده‌های کلان اطلاعاتی مختلف که از طریق شبکه‌های اجتماعی به مردم ایران می‌رسید، دست از کار نکشیدند و به خواسته خامنه‌ای در پی آن آمدند تا در تحریفی دیگر و این بار با نام «جهاد تبیین» روایت و ملغمه‌ای از دروغ و تزویر را به جامعه شهروندی ایران تزریق کنند.

بلندگوهای نماز جمعه و امامان جمعه خامنه‌ای به غلیان آمدند که «اگر جهاد تبیین انجام نشود جای جلاد و شهید عوض می‌شود» و…

در پیگیری جریان‌وار این پدیده و مختصری که در این مقال گذشت اگر به کنه و جوهر موضع‌گیری‌ها و سخنان خامنه‌ای چه پیرامون شعار «جای جلاد و شهید عوض نشود» در سال ۱۳۹۶ و چه پیرامون شعار «جهاد تبیین» که امامان جمعه خامنه‌ای مستقیما این دو را به هم ربط دادند دقت شود؛ خط سیر و واگویه‌ای از وقایع و موضع‌گیری‌ها بین دو جریان متضاد اصلی یعنی حکومت ولایت فقیه و سازمان مجاهدین خلق ایران، به چشم می‌خورد.

به نظر می‌رسد «جهاد تبیین» خامنه‌ای نیز در حالی که آن روی سکه «طرح صیانت»ش می‌باشد برای صف‌آرایی در مقابل دشمن اصلی‌اش، یعنی سازمان مجاهدین خلق باشد در حالی که نسل جوان کشور فوج‌فوج به این سازمان روی می‌آورند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)