۱۹ کشته و ۲۸۰۰ مصدوم شدید شامل: ۲۴۰ قطع عضو، ۲۰ تخلیه چشم، ۹۰۰ آسیب چشم، ۴۰ بستری در آی‌سی‌یو، ۳۰۰ بستری در بخش‌های تخصصی، ۱۳۰۰ سوختگی شدید، به همراه هزاران سوختگی سطح متوسط و پایین، و هزاران هزار بیماران و سالمندان و اطفال و افراد بیگناهی که قربانی سروصداهای ناهنجار و انفجارهای مهیب، بوی دود و لهیب آتش، حس ناامنی و حمله با مواد منفجره و محترقه در معبر عام، آسیب به معابر شهری و اموال عمومی، و دیگر تجاوزها و تعدی‌های خشونت‌پرستانی شدند که فهم درستی از نحوه زندگی اجتماعی و روابط انسانی و رعایت حقوق شهروندی ندارند. همه اینها نتیجه عمل چند ساعتۀ مردمانی بود که خود را باهوش‌ترین نژاد بشری می‌دانند و آنرا از روی یکی از توهم‌های بی‌پایان خود، جشنی باستانی و هویت و غرور ملی خود می‌دانستند.

اینچنین است که اگر غریبه‌ای در ساعات نیمه شب به گذرهای شهر و کشور قدم بگذارد، گمان می‌کند که دشمنی بی‌رحم و خطرناک به شهر حمله کرده و این آسیب و تلفات و ناهنجاری‌ها را برجای گذاشته است. خبر ندارد که این دشمن ویرانگر و زیانبار کسی نبوده است جز مردمان همان شهر و کشور.

جشن‌های نور و آتش در بسیاری از کشورهای جهان و از جمله در چین و شرق آسیا وجود دارند. این جشن‌ها و جشنواره‌های عمومی، از زیباترین و باشکوه‌ترین نمایش‌های نور و آتش‌بازی و همراه با دیدنی‌ترین جلوه‌ها و رنگارنگی‌ها برگزار می‌شوند و سراسر آسمان میهن دوست‌داشتنی خود را با درخشان‌ترین نورها و رنگ‌ها گلباران و نورافشان می‌کنند و خاطره‌ای خوش و خرم از آن جشن باشکوه برجای می‌گذارند. جشن‌هایی که اخبار و تصاویر آن در سراسر رسانه‌های جهان نقش می‌بندد. اما در ایران تلی از زغال و خاکستر و بازمانده‌های انفجار و آتش‌سوزی برجای می‌ماند و بیشمار افراد باگناه و بی‌گناهِ کشته و قطع عضو و مجروح و خانواده‌هایی که به سوگ جشن ملی مرگبار خود می‌نشینند و بی‌گناهان ستم‌کشیده و مستأصلی که نمی‌دانند از شر این «بلای ایرانی» به کجا پناه ببرند.

نوجوانان رو به رشد امروز جامعه ما باید از دروغ‌هایی که به آنها گفته می‌شود، آگاه باشند و بدانند  که چنین اعمالی در هیچ کجای جهان جز در ایران وجود ندارند و اصولاً در جامعه ما تفاوت چندانی میان جنگ با مراسم جشن و شادی، و سوگ و ماتم وجود ندارد و در همه آنها بروزهای خشونت و آدمکشی و صداهای مهیب و به آتش کشیدن و تجاوز به حق حیات دیگران دیده می‌شود.

چنانکه قبلاً و در گفتار «مشخصه‌ها و نشانه‌های جوامع دارای خوی غارتگری» گفته شده بود، جشن‌های مرتبط با آتش و همراه با رقص و پایکوبی در کنار آتش، به جوامعی اختصاص دارد که عادت داشته‌اند به دیگر جوامع حمله کنند و به افتخار فتح سرزمین‌ها و پیروزی باشکوه خود، بازمانده‌های شهر مغلوب را برای تفریح و شادمانی به آتش بکشند و با شمشیرهای برافراشته و رقص با نیزه و قمه بر فراز ویرانه‌های سوخته به شادمانی و پایکوبی و هلهله‌کشی و شکرگزاری و برگزاری جشن پیروزی بپردازند.

چهارشنبه‌سوری در شکل امروزی آنرا نمی‌توان وحشیگری نامید. چرا که وحوش و وحشیان هر عملی که مرتکب شوند، لااقل به خود آسیب نمی‌زنند، اینگونه رفتارها چنانکه در «ایران در عصر وقاحت» گفته شد، متعلق به مرحله ماقبل توحش است که اگر در آینده پیشرفتی اتفاق بیفتد (که بعید است)، از این مرحله عبور کرده و به مرحله توحش خواهیم رسید.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)