شکاف طبقاتی غنی و فقیر در ایران
بر اثر سیاستهای آشفته اقتصادی و سیاسی در طول عمر حکومت ولایت فقیه میتوان گفت قشر متوسط در ایران رو به نابودی کامل گذاشته و جامعه ایران به یک دو قطبی غنی و فقیر تقسیم میشود.
بیش از هر چیز شاید عاملی را که بتوان گفت باعث شکاف طبقاتی در ایران شده است، نوع و سیستم حکومتی حکومت ولایت فقیه در ایران است.
حکومت ولایت فقیه که بر اساس و پایه قبض در حاکمیت سیاسی بنا شده این قبض را در سالهای بعد عمر حکومت ولایت فقیه خود را به ابعاد اقتصادی و اجتماعی کشور نیز کشاند و شکاف طبقاتی را در زیر دو مولفه اقتصادی و اجتماعی نیز گسترش داد.
حاصل شکاف طبقاتی ایجاد دو قطبی غنی و فقیر در ایران
نتیجه این سیاست از بین رفتن طبقه متوسط در جامعه ایران و تقسیم جامعه به یک دو قطبی در دو سر طیف گردید که به دو قطبی غنی و فقیر تعبیر میشود.
در این شیوه تقسیم قدرت، ابزار تولید و قدرت در قبضه عدهای معدود، محدود و طبقه حاکم است و بخش عمده جامعه و یا آن طور که در سالهای اخیر در فرهنگ سیاسی ایران گفته میشود به زیر خط فقر سوق داده شد و بیش از ۹۶ درصد جامعه محروم از مزایای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در سیستم اداره کشور هستند.
در فقدان حضور این بخش ۹۶ درصدی که اکثریت عظیم جامعه را شامل میشود بنا بر اذعان مهرهها و سران حکومت ولایت فقیه تنها یک جمعیت ۴ درصدی هر آنچه که مربوط به سیاست، اقتصاد و… میشوند را مدیریت و تصاحب کردهاند.
اعتراضات گسترده سالهای اخیر نتیجه شکاف طبقاتی در جامعه
هر چند نتیجه این شکاف طبقاتی عظیم در سالهای اخیر به صورت اعتراضات گستردهی سراسری در ایران بروز کرده است، اما این اعتراضات به تغییر مولفههای قدرت سیاسی و اقتصادی منجر نشده است.
این لزوما بدان معنا نیست که طبقه غنی یا حاکم میتواند سیاستهای خود را تا دیر باز ادامه داده و از زیر بار شکاف طبقاتی موجود در جامعه برهد.
آنچه به قانونمندیهای جامعه ایران حال حاضر و در مقیاس وسیعتر کشورهای مشابه با دیکتاتوری حاکم بر ایران برمیگردد نتیجه بلافصل شکاف طبقاتی حتی اگر حاکمیتها بتوانند آن را برای برههای از زمان به تاخیر بیندازد، دست آخر فروپاشی سیستم سیاسی و اقتصادی کشور خواهد بود. [ایجاد و گسترش فقر؛ استراتژی دیکتاتور در فاز سرنگونی]
سیاست «نگاه به شرق» در عین مذاکره با غرب! که حکومت ایران در سالهای اخیر در پی گرفته است برای فرار و تلاش جهت عدم فروپاشی سیستم سیاسی و اقتصادی صورت میگیرد.
حال آنکه در این سیاست کرور کرور ثروتهای مردم ایران برای پابرجا ماندن حاکمیت سیاسی و رابطه با شرق! هزینه میشود، این نیز خود به نوبه خود باعث فشردهشدن فنر اعتراضات اجتماعی و تشدید شکاف طبقاتی شده که دست آخر به صورت طغیانهای اجتماعی حکومت ولایت فقیه را در چنبره خود گرفته و به سوی نابودی سوق خواهد داد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.