یک بخش عمدۀ حملات تبلیغاتی جمهوری اسلامی متوجه است به لیبرال های برانداز. کاریست منطقی چون همۀ اینها میدانند گروهی که فاتحۀ رژیمشان را خواهد خواند همین گروه است. البته صفت لائیک را فراموش کرده اند یا به عبارت دقیق تر از ذکرش احتراز کرده اند، چون این یکی آنقدر داغ است که دستشان را می سوزاند و اضافه کردنش به عبارت اصلی، مایۀ جلب توجه مردم خواهد شد و حتماً کمانه خواهد کرد.

ولی نکتۀ جالب اینجاست که هر وقت از این لیبرال های برانداز صحبت مب کنند، به جای این که نشانی ایران لیبرال را بدهند که مرجع اصلی عرضه و ترویج این فکر است، می روند سراغ هشتگ زنانی که چند سال است در توییتر و فیسبوک مشغول خودنمایی هستند و در حقیقت نه لیبرال هستند و نه برانداز، پهلوی طلبند و مستظهر به آمریکا و به همین دلیل نه حرفشان، یعنی تک جمله هایی که می پرانند، بردی دارد و نه مردم جدیشان می گیرند و نه این که اصلاً کاری ازشان بر می آید که برای نظام اسلامی خطری ایجاد کنند.

قبلاً هم به این موضوع اشاره کرده ام که اولین و ابتدایی ترین بخش آگاهی سیاسی، شناختن حریف است، درک اینکه با که طرف هستید و اگر بخواهم کلمۀ غلیظی به کار ببرم، دشمنتان کیست. اگر این آگاهی نباشد، هر قدر خمیرتان را ورز دهید  نانتان فطیر می ماند. می دانیم که لیبرال ها اصولاً در این زمینه ضعیف تر از دیگران هستند. زیرا آزادی را حق همه دانستن و این قبیل مضامینی که اسباب اصلی فکر و عمل آنهاست، از دشمن جویی و دشمن بینی بازشان می دارد. فکرشان بر این مدار می چرخد که بالاخره باید همه را وارد بازی دمکراسی کرد و در آن نگاه داشت، پس باید از نقطۀ مقابل به میدان سیاست نگریست. در مقابل، گروه هایی که به آزادی عنایتی ندارند، در این زمینه چابکند و خیلی زود حسابشان را با دیگران روشن می کنند.

اسلامگرا ها جزو همین دسته هستند و همگی دیده ایم که چگونه از ابتدا بر این اساس عمل کرده اند و مخالفان و رقبا را به ترتیب و با خشونت تمام از میدان بیرون رانده اند. طبعاً از آنجا که دعوای تعیین نظام سیاسی ایران با برد آنها تمام نشده، کشمکش ادامه دارد. طی سال هایی که از استقرار نظام اسلامی گذشته، پاسخ سیاسی درخوری که باید به این حکومت داده شود و به عبارت عامیانه، واروی آن، به مرور شکل گرفته است. این وارو دقیقاً لیبرالیسم قاطع با تأکید بر لائیسیته است که بالاخره به دیار نیستی خواهدشان فرستاد، پس هر طلبه ای هم فهمیده که باید آنرا هدف گرفت.

طبعاً اسلامگرایان مایلند تا از این حریفی که مرگ خود را در چشمانش می بینند، تصویری عرضه نمایند که به کار خودشان بیاید، نه ملت ایران که چشم به راه یافتن جایگزین جدی برای رژیم موجود است. همه گیری سطحی و بی مایۀ عبارت براندازی، یا بهتر است بگویم هشتگ #براندازم، فرصت را برای حکومتیان فراهم آورده تا بکوشند با ترسیم چهره ای که مطلوب خودشان است، دشمن اصلی خویش را بی اعتبار جلوه بدهند، یعنی تمامی داستان براندازی از موضع لیبرال و لائیک را به حد بچه بازی های توییتری تقلیل بدهند که ناشدنی است.

کار بی عاقبت است. علم کردن این حریف خیالی و بی محتوا، به دستگاه های تبلیغاتی  خوراک می دهد، ولی کارآیی عملی ندارد. البته در توهم غرق شدن کار مطبوعی است، اما واقعیت را نمی توان با خیالبافی قلب کرد. اسلامگرایان دارند به این ترتیب خودشان را گول می زنند و به خود دلخوشی می دهند که حریف را سیاه کردیم، ولی همین ترویج عبارت «لیبرال برانداز» هم در نهایت به همان هایی که در این زمینه جدی هستند مدد خواهد رساند.

صریح بگویم: هر قدر هم که دست و پا بزنید، بلا از همان جایی که باید و خود می دانید بر سرتان آوار خواهد شد و در صفحات کتب تاریخ دفنتان خواهد کرد.

۲۴ ژانویۀ ۲۰۲۲، ۴ بهمن ۱۴۰۰

این مقاله برای سایت (iranliberal.com) نوشته شده است و نقل آن با ذکر مأخذ آزاد است

rkamrane@yahoo.com

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)