اقتصاد ایران از این ستون به آن ستون فرج
در ورشکستگی اقتصاد ایران شکی نیست آنچه جای تعجب دارد این امر است که حکومت ولایت فقیه چگونه توانسته با انبوه ابر بحرانهای اقتصادی تا کنون سرپا بماند؟
خمینی وقتی به قدرت رسید اقتصاد را «مال خر» نامید در آن روزها شاید کسی فکر نمیکرد حکومتی که بر این بن مایه بنا شده و استوار گردد اگر بتوان صفت استوار را به آن نسبت داد، در آینده چه وضعیت ناگواری در اقتصاد کشور به بار خواهد آورد.
هر چه از روی کار آمدن حکومت ولایت فقیه و همچنین از جنگش با عراق که شاید میتوان آن را به منزله مانعی برای پیشرفت اقتصادی کشور محسوب داشت میگذریم، این حقیقت بیشتر خود را نمایان میسازد که اقتصاد ایران روز به روز مسیر آشفتگی و زوال را پیموده است. [اقتصاد دچار فروپاشی و ادعای کاهش تورم توسط رئیسی!]
اقتصاد ایران و سیاستهای کلان
در حال حاضر سیاستهای اقتصادی کلان کشور زیر علامت سوال هستند و به جرات میتوان گفت دولت رئیسی برنامهای برای اقتصاد کلان کشور ندارد و آنچه که از کابینه وی به گوش میرسد نیز نشان میدهد که در درون دولت رئیسی چندصدایی بیشتر از وحدت حکمفرمایی میکند و هر یک از مدیران دولت رئیسی ساز خود را کوک میکنند.
فارغ از سلیقهها یا خاستگاهها این امر بیشتر از این مهم ناشی میشود که به دلیل انقباض و یکدست شدن حاکمیت و قوای حاکمیتی، تمامی ابر بحرانهای اقتصادی در درون دولت سرریز شده و از این حیث اختلافات بسیاری سر باز نموده است.
از سوی دیگر هر گونه برنامهریزی در اقتصاد کلان کشور به سد سدید کمبود بودجه در دولت رئیسی بر میخورد که اساس بسیاری از مشکلهاست اگر که دولتمردان رئیسی را در حوزههای کاری خود دارای تخصص بپنداریم که البته این نیز جای بحث دارد.
اقتصاد ایران و سهمخواهی جناح مغلوب حاکمیت
جناح مغلوب حاکمیت که به کلی از گردونه قدرت حذف شدند این ادعا را مطرح میسازند که دولت رئیسی ۴ دهه تجربه مدیریتی را به کناری گذاشته و افراد غیر متخصص را بر راس امور گمارده است و بدین وسیله میخواهند مشکلات کشور را به این مقوله خاتمه دهند.
اما این نقطه نظر یک مشکل اساسی دارد و آن اینکه کسانی که در ۴ دهه گذشته پستهای مدیریتی داشتهاند چه گلی بر سر اقتصاد کشور زدهاند و طرح این موضوع به جز سهمخواهی در قدرت چه هدف دیگری میتواند به دنبال داشته باشد؟
با توصیفاتی که گذشت و چنانچه برخی مهرههای جناح مغلوب حاکمیت اذعان میدارند؛ سالهاست که بر همه درهای اقتصاد کشور قفل زده شده است تا گشایشی در این راستا صورت نگیرد.
اگر چه به نظر میرسد زدن قفل به درهای اقتصاد کشور نه از منبع و ماخذ اقتصادی بوده بلکه بنیان آن سیاسی است.
بدین معنا که عملکرد حکومت ولایت فقیه در طی بیش از ۴ دهه حکومتش و سیاستهای جنجال برانگیزش در منطقه و موضوعات تعاملی با جهان باعث شده است که حکومت ایران در حداکثر انزوا قرار گیرد و اقتصاد کشور نیز تابعی از این مقوله باشد.
آنچه نیز که در این اقتصاد در هم شکسته عاید میشود صرف و خرج مطامع ایدئولوژیک و دخالتهای حکومت ایران در کشورهای منطقه میشود به جای آنکه دردی از اقتصاد کشور دوا کند.
اقتصاد ایران و خروج سرمایه از کشور
بخش عمدهای از ثروت ملی از کشور خارج میشود به عنوان نمونه گزارشهای اخیر بانک مرکزی حکومت ایران خروج حدود ۶ میلیارد دلار سرمایه از کشور در شش ماهه نخست سال جاری را تایید میکند.
این میزان خروج سرمایه در طول شش ماه، برابر با کل سرمایه خروجی از کشور در سال ۱۳۹۹ میباشد به بیان دیگر در شش ماهه نخست سال جاری به اندازه ۲ برابر سال ۱۳۹۹ سرمایه از کشور خارج شده است.
این میزان خروج سرمایه از کشور حرف معینی را بازگو میکند و آن اینکه کشور ظرفیت و گنجایش جذب و به کارگیری سرمایه را در داخل کشور ندارد و مردم برای در امان ماندن سرمایههای خویش ترجیح میدهند که پولهای خود را در کشورهای دیگر سرمایه گذاری کنند.
البته این امر دلیل دیگری نیز دارد در ۲ سال اخیر سرمایههای مردم ایران یا در بورس دود شد و به هوا رفت و یا در دولت رئیسی در بازار ارز و طلا مشمول مالیات ۱۰ درصدی شد که این نیز فرار سرمایه از کشور را دو چندان میکند.
در جایی که اکثر کشورهای توسعه یافته و یا در حال توسعه سعی در جذب سرمایه و ایجاد قوانین سهل برای جذب سرمایه دارند حکومت ایران به دلیل بیکفایتی سردمدارانش سرمایههای ملی و مردمی را به باد میدهد.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.