جاستین ترودو، نخست وزیر کانادا، استدلال مخالفان قانون استانی کبک، لایحه ۲۱ – که با عنوان ‘قانون سکولاریسم کبک’ نیز شناخته می شود – چنین خلاصه کرد: “معلم مسلمان فقط به دلیل مسلمان بودن، شغل خود را از دست می دهد.”[۱] ترودو مدعی می‌شود که حقوق بشر نقض شده است چرا که فردی شغل خود را به دلیل اعتقاد مذهبی اش از دست داده است.
 

حامیان لایحه ۲۱ در استان کبک کانادا.

 
 ابتدا فاکتها را بررسی کنیم. اول اینکه لایحه ۲۱ [۲] برخی از کارکنان دولتی در مناصب قدرت، از جمله معلمان، را از پوشیدن نمادهای مذهبی مانند عمامه، کیپا و حجاب در محل کار منع می کند. دوم اینکه الف) معلم کلاس سوم دبستان، فاطمه انوری، شغل خود را در هیئت مدیره مدرسه غرب کبک از دست نداد بلکه پس از برکنار شدن از کلاس درس به سمت دیگری منصوب شد. ب) انوری به دلیل تعلق مذهبی از کلاس کنار گذاشته نشد. هیچکس از انوری نخواست که مذهبش را، در محل کار، رها کند. مجدداً، لایحه ۲۱ برخی از کارمندان را از اجرای عرف مذهبی، مشخصا پوشیدن نمادهای مذهبی در محل کار منع می کند. حجاب، کاربرد مشخصی از مذهب اسلام در زندگی روزمره است،  مصداق عمل کردن به مذهب است. باینترتیب، لایحه ۲۱ کارمندان دولتی را  از اجری قوانین یا عرف مذهبی در حین ارائه خدمات دولتی منع میکند که در این مورد خاص منع اجرای مذهب توسط معلمان در کلاس درس است. لایحه ۲۱ از حقوق کودکان در داشتن محیط آموزشی بیطرف حمایت می کند. باینترتیب، انوری با صرف داشتن حجاب در کلاس درس حقوق کودکان را زیر پا گذاشته چرا که کودکان ۸، ۹ ساله را از حق داشتن کلاس درس غیر مذهبی محروم کرده است.
 
نامه ای معصومانه به فاطمه نشان می دهد که معلم چقدر در زندگی کودک تاثیرگذار است چنانکه  یک کودک اینچنین به دفاع از حجاب  پرداخته است: “در واقع فکر می کنم حجاب شما عالی است”! [۳] این نمونه از تأثیرگذاری معلم بر کودک دلیل کافی برای حذف فاطمه ی حجاب پوش از کلاس درس است.
 
وقتی لایحه ۲۱ را در کیس خاص خانم انوری بکار ببریم، که از کلاس دبستان چلسی بر کنار شد، متوجه می‌شویم که مسئله ابدا بر سر برکناری خانم انوری نیست بلکه آنچه باید محور بحث شود اما عامدانه به زیر فرش برده شده است حمایت از حق کودک در مواجهه با دست درازی اجحافات مذهبی به کلاس درس اوست.
 
از منظر حقوق کودکان، مسدود کردن، ممانعت بعمل آوردن یا تأثیر منفی بر کودکان در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی و مدنی شان، مانند عدم حضور مذهب در محیط آموزشی، باید تخلف تلقی شود. علاوه بر این واقعیت که یک کارمند دولت صرفنظر از سن ارباب رجوع خدمات دولتی همیشه در موقعیت قدرت قرار دارد، کودکان مضافا در برابر معلمی که در کلاس درس به عبادت می پردازد آسیب پذیرتر هستند، باین دلیل واضح که کودکان بزرگسال نیستند. آنها به مراقبان و مربیان خود وابسته هستند. آنها از بزرگسالان الگوبرداری و تقلید می کنند. بزرگسالان که زندگی کودک نقشی دارند برای کودک الگو هستند. آنها بر رفتار، باورها، شخصیت و غیره کودکان تأثیر می گذارند.
 
باید به یاد داشته باشیم که کودک دمنذهب، سنت و تعصب ندارد. آنها به هیچ فرقه مذهبی نپیوستند. آنها انسان های جدیدی هستند که به طور تصادفی و مستقل از میل خود به مدرسه ای می روند که معلم اش مذهب و سنت و تعصبات خاصی دارد. “در واقع این وظیفه جامعه است که آثار منفی این قرعه کشی کور را خنثی کند. جامعه موظف است شرایط عادلانه و برابر آموزشی را برای رشد و تکامل کودک فراهم کند. هرکسی که بخواهد زندگی عادی اجتماعی کودک را مسدود کند یا بر آن تأثیر بگذارد، درست مانند کسانی که می‌خواهند کودک را بر اساس فرهنگ، مذهب یا عقده‌های شخصی یا جمعی خود آزار بدنی کنند، باید با سد محکم قانون مواجه شوند. و واکنش جدی جامعه.”*
 
برگردیم به استدلال های ترودو. آنها در واقع در هر دو مورد الف و ب که بالاتر توضیح داده شد نادرست هستند. اتهامات بی اساس ترودو در خدمت فریب و تحریک توده مردم فرموله شده اند. علاوه بر این، وقتی عوامفریبی توسط قدرتمندترین دولتمرد کانادا بیان میشود، تبدیل به مقدمه سازی برای مشروعیت بخشیدن به محرومیت کودکان از داشتن محیط تحصیلی غیر مذهبی میشود. بنابراین حرف ترودو در خدمت ایجاد ستم سیستماتیک بر کودکان است.
 
استفاده دولت کانادا از یک ماشین تبلیغاتی عظیم برای مخالفت با لایحه ۲۱ نگران کننده است. هدف این دم و دستگاه آشکارا نقض حقوق کودکان به نفع اعمال مذهبی است. حزب لیبرال ترودو و سایر احزاب سیاسی بزرگ، از جمله حزب محافظه کار راستگرای PC و حزب چپگرای NDP، به دلایلی خارج از حوصله این نوشته، فعالانه از نقض حقوق کودکان بنفع  عملکرد اسلامی حمایت می کنند. بسیج دولتی که شامل قدرت دولتی، رسانه ها، احزاب سیاسی بزرگ و فعالان آنها و همچنین میلیون ها دلار می شود، یک کمپین سیاسی در سراسر کشور را برای عقب راندن دستاوردهای مترقی که کارگران طی چند دهه به دست آورده اند، راه اندازی کرده است. رویه واپسگرایانه دولت کانادا به الگویی برای بقیه کشورهای غربی در خواهد آمد.
 
آخرین نکته اینکه در حالیکه اقدامات انظباطی مندرح در لایحه ۲۱ منصفانه است، اما برخی از دلایل آن قابل دفاع نیستند. این ادعا که این قانون برای «ملت کبک» طراحی شده است، زیرا سکولار است، حرف مفت است. آنچه برای مردم عادی در کبک خوب است برای مردم عادی جاهای دیگر خوب است و بالعکس. همچنین به نظر من یک عمل یا یک قانون تا زمانی قابل دفاع است که مردم عادی از آن بهره مند شوند. سکولاریسم یک ارزش مستقل نیست. جدایی دین از دولت باین دلیل مفید است که در خدمت دفاع از حقوق انسانها، در این مورد حقوق کودکان، است. لایحه ۲۱ هیچ اشاره ای به حقوق کودکان ندارد.
 
چه می توانیم بکنیم؟ ما به تلاشی هرکولی برای خنثی کردن ماشین تبلیغاتی عوامفریبانه و ارتجاعی دولت کانادا نیاز داریم.
***
 
* منصور حکمت
 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)