اما چرا چنین ضد ارزشی – به خصوص در میان برخی جوانان – به یک ارزش و نشانه ای از روشنفکری تبدیل شده است؟
فحش دادن و استفاده از الفاظ رکیک، معمولا از دوران کودکی آغاز می شود. زمانی که کودک برای جلب توجه بیشتر و تمرکز والدین بر روی خود مبادرت به انجام این کار می کند. واکنش پدر و مادر چه مثبت باشد و چه منفی، به هرحال کودک موفق شده است نظرها را به سوی خود جلب کند. در عالم هنر نیز، یکی از مهم ترین مولفه ها جذب هرچه بیشتر مخاطب و در کانون توجه قرار گرفتن است. ادوارد لوسی گلد اسمیت، معمار و منتقد هنری معاصر درباره رویکرد برخی هنرمندان در سال های پس از جنگ جهانی دوم اظهار نظر جالبی دارد. او گرایش آنها به سمت عناصر اروتیک و جنسی را از همین دریچه بررسی کرده و آن را معلول نیاز آنها برای توجه هرچه بیشتر در راستای ساختارشکنی مرسوم اجتماعی ارزیابی کرده است. بازهم تفاوتی نمی کند و واکنش جامعه به این رویکرد، چه مثبت باشد و چه منفی، به هرحال هنرمند توانسته است نظرها را به سوی خود جلب کند.
حال در این میان تکلیف هنرمندان جوان ما – به خصوص دانشجویان این عرصه – با نیازشان برای متفاوت بودن و جلب توجه دیگران چیست؟ قطعا فضای اجتماعی ما اعم از عرف، شرع و قانون به هنرمند ایرانی، اجازه همسویی با تجربه غرب را در این زمینه به خصوص نمی دهد و اصولا هنرمند شرقی، چنین نگاهی به هنر ندارد. بدین ترتیب برخی جوانان، مرحله ای پائین تر و قابل قبول تر را انتخاب کرده و در نوع و لحن ادبیات خود تغییر به وجود می آورند. آنها در محاوره خود از الفاظ و واژه های رکیک و زننده استفاده می کنند تا خود را متفاوت و متمایز جلوه دهند. از سوی دیگر چنین رویکردی از آنها – به ظاهر و در میان جمع خود – آدمی آزاد و رها به نمایش می گذارد که از قیود و سنت های اجتماعی گذر کرده و به نوعی اعتلا دست یافته است!
تنها کافیست نگاهی به صفحات مجازی اجتماعی این گروه از افراد بیندازیم تا با انبوه واژه های رکیک و زننده روبرو شویم. در بررسی این صفحات، جوانانی را می توان شاهد بود که همچنان در دوران کودکی خود باقی مانده اند و برای جلب توجه هرچه بیشتر، هر انگاره ای را با ادبیاتی سخیف و غیراجتماعی همراه ساخته اند. بگذریم از این که ما ایرانیان در بسیاری موارد، اصولا ملت چندان مودبی نیستیم و حتی برای تعریف کردن و ستایش ویژگی های مثبت آدمی دیگر نیز چندین و چند فحش آبدار نثار وی می کنیم! متاسفانه در جامعه امروز ما لمپنیسم محدوده وسیع تری به خود اختصاص داده و اقشار دیگری را نیز وارد قلمرو رو به گسترش خود ساخته است.
نظرات
این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر میکنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و میخواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.