روز گذشته وزیر کشور گفته است:« اعتقاد دارم اگر انقلاب بخواهد ضربه ببیند، از ناحیه زنان است و اگر موفق هم بشود باز هم از ناحیه بانوان خواهد بود. » وی در همین راستا تاکید کرده است: « هیچ نیازی نداریم که از فکر ناقص، ضعیف و مادی غرب بهره بگیریم و نشان دهیم که زن جایگاه مهمی دارد. افکار فمینیستی به جز تحقیر و تضعیف موقعیت زن آثار دیگری ندارد. باید به دنبال ارتقای بالاتری باشیم و با مکتب‌های فکری که امروز در رابطه با زن وجود دارد کاملاً حسابمان را جدا کنیم و بدانیم که خودمان در این رابطه همه چیز داریم.» او راهکار مقابله با فمینیسم و آگاهی سازی زنان نسبت به وضعیت زیستی خود را «شبکه‌سازی از بانوان» عنوان کرده است.

♦️طی هفته های اخیر، این چندمین اشاره مسئولان جمهوری اسلامی به ضرورت برخورد با حضور پیشران زنان در تحولات سیاسی و اجتماعی است؛ در ماجرای اعتراضات اصفهان نیز رسانه‌های امنیتی حضور زنان را نه امری طبیعی و مطالبه بخشی از جامعه بلکه برنامه‌ریزی اپوزیسیون و کشورهای خارجی علیه این نظام بازنمایی می‌کردند. پخش اعترافات اجباری یکی از زنان بازداشت شده و گزارش مقام‌های قوه قضاییه درباره شمار حاضران در زندان زنان این شهر نیز مهر تاییدی بر گزاره تشدید سرکوب زنان است. حال این پرسش مطرح می‌شود، چرا مسئولان جمهوری اسلامی که به پیروی از رهبرشان، زنان را «ریحانه» می‌خوانند، لفاظی‌ها درباره لطافت و حفظ حرمت زنان، به عنوان توصیه پیامبر اسلام را کنار گذاشته و شمشیر علیه زنان کشیده اند؟

🔷هرچند جمهوری اسلامی برای استقرار قدرت خود، سیاست سرکوب را از اسفندماه سال ۵۷ علیه زنان _ پیش از هر گروه سیاسی، قومی و مدنی دیگر_ آغاز کرد اما شاید ریشه علنی شدن جنگ علیه زنان توسط وزیر کشور یا رئیس شورای امنیت کشور را بتوان در کارنامه ۴۳ ساله جمهوری اسلامی و سیاستگذاری‌های آن در حوزه زنان، سرکوب و بازداشت فعالان سیاسی، دانشجویی، صنفی زن و فمینیست طی سال‌های اخیر جست و جو کرد؛ مجموعه ای که می‌توان ریشه آن را در ایدئولوژی پدرسالارانه، سرمایه داری و اسلامیزه شده این نظام جست.

از این رو ضروری است نگاهی آماری به وضعیت بهره‌مندی زنان از امکانات زیستی، اجتماعی و اقتصادی و … داشت.

🔺بنا بر اطلاعات مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۸، تنها ۴ میلیون و ۳۲۰ هزار زن در ایران شاغل بودند که از این رقم، حدود ۱۵.۳ درصد به دلیل شیوع کرونا در سال گذشته شغل خود را از دست داده اند؛ به این ترتیب، میزان بیکاری زنان در ایران سه برابر میانگین جهانی آن و میزان بیکاری زنان بر اثر شیوع کرونا در کشور حدود ۹ برابر مردان است. بر اساس اطلاعات دفتر سیاستگذاری و توسعه اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در فاصله سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ نرخ مشارکت زنان از ۱۲.۴ درصد به ۱۵.۵ درصد افزایش یافته است که حاکی از افزایش مشارکت زنان در بازار کار است اما این آمار همچنان پایین‌تر از متوسط جهانی است.

🔺بر اساس آخرین آمار سرشماری کشور در سال ۹۵، حدود ۸۵ درصد از زنان ایرانی باسواد هستند. همچنین بنا بر گزارش معاونت زنان ریاست جمهوری، تهران بیشترین میزان تحصیل زنان بالای ۶ سال و سیستان و بلوچستان کمترین نرخ در تحصیل زنان را دارد. هرچند رشد سوادآموزی زنان در مناطق روستایی بیشتر از مناطق شهری بوده و نزدیک به ۷۸ درصد از زنان دانش‌آموخته دانشگاهی دارای مدرک تحصیلی لیسانس و بالاتر هستند اما میزان اشتغال زنان تحصیلکرده در مقایسه با مردان، کمتر است.

🔺از دیگر شاخص‌های مربوط به زنان که باید مورد بررسی قرار گیرد، وضعیت سلامت و بهداشتی زنان ایرانی در کارنامه ۴۳ ساله جمهوری اسلامی است. یک عضو کمیته ملی پیشگیری و کنترل بیماری‌های غیرواگیر وزارت بهداشت در گفت و گویی با خبرگزاری ایسنا در سال ۹۷، از نگران کننده بودن سبک زندگی زنان ایرانی در مقایسه با مردان خبر داد. بر اساس اظهارات او از هر سه زن یک نفر مبتلا به چاقی است و میزان چاقی در زنان ایرانی دو برابر مردان است؛ به این ترتیب زنان دو برابر بیش از مردان در معرض اقسام بیماری‌های صعب‌العلاج چون سرطان‌ها، بیماری‌های قلبی – عروقی شدید، دیابت و… قرار دارند. موضوع بارداری زنان از دیگر شاخصه هایی است که برای سنجش دسترسی زنان به امکانات بهداشتی و درمانی مورد توجه قرار می‌گیرد.

بر اساس گزارش اطلس زنان ایران، کمترین برخورداری از بهداشت بارداری مربوط به زنان ساکن در سیستان و بلوچستان است و همدان در نقطه مقابل آن قرار دارد. در این گزارش، تاکید شده است که بیشترین دسترسی به امکانات پیشگیری از بارداری، از آن زنان استان مرکزی است بارداری و در مقابل، کمترین دسترسی مربوط به زنان سیستان و بلوچستان است. به گفته معاون کل سابق وزارت بهداشت، نرخ مرگ و میر مادران حین زایمان، ۱۸.۱ نفر از هر ۱۰۰ هزار زایمان در کشور است. وی خونریزی و مسمومیت حاملگی را مهم‌ترین دلایل مرگ مادران حین زایمان عنوان کرد؛ همچنین او تاکید کرد «هنوز در کشور کمبود متخصص وجود دارد و یکی از علل اصلی آن توزیع و نحوه استقرار متخصصین است.»

گفتنی است دسترسی زنان به خدمات بیمه‌ای بسیار کم است و طرح بیمه سلامت که از ابتدا چیزی جز یک شوی تبلیغاتی نبود، رسما ورشکسته شده است و امروز زنان بیش از پیش از امکانات بهداشتی و درمانی خاص خود محروم شده‌اند. با تشدید سیاست‌های آمرانه افزایش جمعیت در کشور نیز انتظار می‌رود محرومیت از بهداشت قاعدگی، تناسلی و باروری بیش از پیش افزایش یابد. علاوه بر این موارد، درصد شیوع بیماری‌های مفصلی به عنوان یکی از رایج‌ترین بیماری‌های زنان میان زنان ۵۴-۱۵ ساله، با ۲۹.۴۴ درصد در استان قم بیشترین میزان شیوع را دارد و زنان استان لرستان با ۴.۰۱ درصد، از این نظر در بهترین وضعیت قرار دارند.

🔺علاوه بر سلامت جسمانی زنان، وضعیت سلامت روان زنان نیز باید مورد توجه و سنجش قرار گیرد. یکی از شاخص‌های سلامت روان، میران رضایت از زندگی است، بنا بر گزارش اطلس زنان ایران، بیشترین میزان رضایت از زندگی با خانواده در زنان ۲۴-۱۵ ساله، با ۹۵.۹۹ درصد مربوط به قزوین است و زنان همدانی با رقم ۸۵.۲۴ درصد ناراضی‌ترین زنان ایرانی هستند. در زمینه وضعیت بهداشت روانی زنان در سراسر استان‌های ایران، ۸۶.۵۴ درصد زنان مازندرانی ۲۴-۱۵ساله از خود رضایت دارند و در مقابل، ۸۷.۹۵ درصد زنان زنجانی از خود ناراضی هستند.

تداوم و افزایش خشونت علیه زنان یکی دیگر از دستاوردهای جمهوری اسلامی در حوزه زنان است؛ نتایج پژوهش‌ها روایت از آن دارند که ۶۰ درصد از زنان ایرانی حداقل یک بار تجربه خشونت را داشته‌اند و این تجربه طی ۳ سال گذشته و همزمان با شیوع کرونا، ۷۷ درصد افزایش یافته است. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، تنها در بهار سال جاری معاینات همسرآزاری جسمی ۷ درصد و معاینات همسرآزاری روانی ۸۶ درصد افزایش داشته است.

🔹علاوه بر این موارد، کارنامه جمهوری اسلامی در زمینه طبیعی‌سازی اقسام تبعیض و نابرابری، از طریق سرکوب زنان آنقدر سیاه و تاریک است که برای تحلیل میزان دشمنی و سیاست‌های زن ستیزانه جمهوری اسلامی نمی‌توان از آن چشم پوشی کرد.

فارغ از مبارزه ۴۳ ساله زنان علیه سیاست‌های تبعیض‌آمیز جمهوری اسلامی که شامل مقاومت‌های فردی و حرکت‌های جمعی و مقطعی می‌شود، دست کم از اعتراضات دی ۹۶ تاکنون، زنان در صف نخست مبارزه با جمهوری اسلامی ایستاده‌اند؛ حرکت موسوم به دختران خیابان انقلاب علیه حجاب اجباری، حضور پررنگ زنان در جنبش دانشجویی، فعالیت صنفی معلمان، بازنشستگان و کارگران، جنبش من هم (Me too) و سخن گفتن از آزار جنسی، جریان دادخواهی مادران کشته‌شدگان در آبان ۹۸ ،حضور همسران کارگران هفت تپه در اعتراضات کارگری، حضور مستمر زنان عرب و خوزستانی در اعتراضات تیر سالجاری (موسوم به قیام تشنگان) و قیام آب در اصفهان و چهارمحال و بختیاری و افزایش شمار زندانیان سیاسی زن، احکام سنگین زندان برای فعالان زن، احضار و تهدید آنها و اقسام آزار جنسی، فیزیکی و روانی زنان زندانی شاهدی بر احساس خطر جمهوری اسلامی نسبت به افزایش آگاهی زنان نسبت به وضعیت ناگوار اجتماعی ایران و اثرگذاری آنها در پیشبرد اعتراضات است.

از این رو، غریب نیست که جمهوری اسلامی به هر سیاست سلبی و ایجابی برای حذف زنان از میدان کنش‌ورزی سیاسی و اجتماعی کشور متوسل شود تا امکان تشکل‌یابی و رهبری را از زنان بگیرد.

@sarkhatism

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)