در بحث فرار اشرف غنی و فروپاشی جمهوریت از انتقام سخن زده میشود. جالب این است که در انتقام به دو مرجع داخلی و خارجی اشاره میشود که فرار رئیس جمهور و فروپاشی جمهوریت را به گونۀ که رقم خورد بصورت عمدی و برنامه ریزی شده انجام دادند:
اشرف غنی و تیم کوچک او در ارگ که از همه انتقام گرفتند. امارات متحدۀ عربی با مشورت و آگاهی عربستان سعودی که از امیر نشین رقیب قطری خود انتقام گرفتند.
در مورد انتقام امارات متحده عربی و برادر کلانش ریاض که خواستند نقش پیروزمندانۀ قطر را به عنوان رقیب کوچک و گستاخ عربی خود در به ثمر رساندن مذاکرات صلح افغانستان به ادامۀ موافقت نامۀ دوحه بی اثر سازند و شهد پیروزی را در کامش تلخ کنند، تا اکنون ادعا و اطلاعاتی از منایع رسمی و حتی غیر رسمی وجود ندارد. تنها دیدگاهها و تحلیلهای آگاهان و خبرنگاران در حد حدس و گمانهای مطرح میشود که امیران و شهزادگان ابوظبی و ریاض در برابر بلند پروازیهای رقیب قطری خود قرار گرفتند و از اعتبار و موقعیت بالای که دوحه بر سر افغانستان نزد امریکا و غرب کسب میکرد، جلوگیری کردند.
یکی از نشانهها و شواهدی که به نقش و انتقام امارات متحدۀ عربی در این مورد بر میگردد و به آن استدلال و استناد میشود، فرار اشرف غنی به پایتخت این کشور و رابطۀ بسیار نزدیک غنی در یکی دو سال اخیر ریاست جمهوریاش با اماراتیها است. نقش قطر به عنوان میزبان طالبان و مذاکره کنندگان امریکایی بریاست زلمی خلیلزاد از سال ۲۰۱۸ تا آگست ۲۰۲۱ برای امارات متحده عربی و عربستان سعودی ناراحت کننده بود. در حالی که این دو کشور از حامیان اصلی طالبان در دور اول حکومتشان قبل از سال ۲۰۰۱ بودند و با پاکستان سه کشوری در دنیا شمرده میشدند که حکومت آنها را در آن زمان به رسمیت شناختند. قطر با نقش بسیار بزرگ خود اگر مرحلۀ دوم موافقت نامه دوحه با انتقال قدرت از حکومت اشرف غنی به یک حکومت جدید با محوریت طالبان عملی میشد، امریکا را بصورت آبرومندانه از طولانی ترین جنگی که پایش در آن بند مانده بود، بیرون میکرد و به یک موفقیت بزرگی در سطح منطقه و جهان میرسید. امارات متحدۀ عربی و ریاض با فرار غنی این موفقیت را از قطر گرفتند.
و اما انتقام اشرف غنی در این فرار و فروپاشی از کی و از چه بود؟
بحث انتقام غنی از همان روزهای اول مطرح شد که او با فرار خود از منتقدان و رقیبان داخلی نظام و حتی امریکاییها که او را در مذاکرات و موافقت نامه دوحه نادیده گرفتند، انتقام گرفت. اما در روایتهای که از درون ارگ کابل نوشته شد و در روایتهای بعضی از مقامات ارشد نظامی و امنیتی که من (نگارنده) با آنها گفتگو کردم، بحث انتقام مطرح نشد. وحید عمر نیز در روایت خود انگیزه و عامل انتقام را در ترک قدرت و فرار اشرف غنی مطرح نمیکند. متین بیک رئیس دفتر وی و زلمی خلیل زاد نیز در گفتگوهایشان با مطبوعات از انتقام اشرف غنی سخن نگفتند.
پس از آنکه من (نگارنده) دو نیم هفته قبل (۴ نومبر ۲۰۲۱) روایت یکی از مسئولین امور مطبوعاتی ارگ در مورد سه روز اخیر ریاست جمهوری اشرف غنی را نوشتم و دو روز قبل (۱۸ نومبر) اظهارات و توضیحات بعضی از بلند پایه ترین مقامات نظامی و امنیتی را در مورد فرار و فروپاشی روایت کردم، یکی دیگر از چهرههای رسانهای تیم دولت ساز و نزدیک به حلقۀ ارگ، بحث انتقام اشرف غنی را به عنوان یک روایت صحیح با تاکید خودش مطرح کرد.
روایتگر انگیزۀ انتقام از من خواست تا یک زمان محدود نامش را به عنوان منبع روایت ذکر نکنم و قول داد که من این روایت را در آیندۀ نزدیک در یک نشست رسانهای بیان میکنم. من تقاضایش را پذیرفتم و او روایتش را بیان کرد:
«تصمیم اشرف غنی برای ترک ناگهانی قدرت و فرار از کابل یک تصمیم برنامه ریزی شده با حلقۀ بسیار اندک چند نفری تیم ارگ شامل رئیس جمهور، معاون اول ریاست جمهوری، رولاغنی، حمدالله محب و محمود فضلی بود. آنها این تصمیم را برای انتقام از مثلث زلمی خلیلزاد، داکترعبدالله و حامد کرزی در قدم اول و سپس در انتقام از سران تنظیمها و رهبران منتقد اشرف غنی در داخل نظام و انتقام از امریکاییها، اروپاییها، کشور قطر و حتی کشورهای همسایه و منطقه و گرفتند.
این ادعا از سوی زلمی خلیلزاد که فرار اشرف غنی همه کار را خراب کرد و پروسۀ صلح را برهم زد و موجب تصاحب کامل قدرت بدست طالبان شد، ادعای نادرست و دروغ است. این ادعا را حامد و کرزی و داکترعبدالله نیز مطرح میکنند و اشرف غنی را مسئول بازگشت امارت طالبان میدانند. در حالی که واقعیت این نبود. فرار غنی پروسۀ صلح را برهم نزد. بلکه فرار او برنامۀ تحویل دهی قدرت را بصورت رسمی به طالبان برهم زد که توسط زلمی خلیلزاد و امریکاییها با توافق و مشارکت حامد کرزی و داکترعبدالله ترتیب یافته بود. مطابق این برنامه، دکترعبدالله و حامد کرزی با صلاحیت امضای موافقت نامۀ انتقال قدرت به طالبان به قطر میرفتند و موافقت نامۀ انتقال قدرت را امضا میکردند. حکومت تشکیل شده که فقط به صورت نمادین چند نفر غیر طالب در وزارت خانههای کم اهمیت عضویت میداشت در دوهفتۀ اخیر آگست قدرت را از اشرف غنی تحویل میگرفتند. ریاست حکومت و تمام وزارتهای نظامی و امنیتی و سایر وزارتهای مهم در دست طالبان قرار داشت. طالبان تصمیم میگرفتند که با نهادهای نظامی و امنیتی حکومت جمهوریت و نیروهای مسلح آنها چه کنند؟
پس از انتقال قدرت و تشکیل حکومت طالبان، امریکا، اروپا و کشورهای دیگر این حکومت را به رسمیت میشناختند و امریکا آخرین سربازان خود را در حالی از افغانستان بیرون میبرد که با انتقال رسمی قدرت به حکومت طالبان به جنگ در افغانستان نقطۀ پایان گذاشته میشد و در واقع امریکا پای خود را از افغانستان به صورت آبرومندانه و پس از توافق صلح و ختم جنگ بیرون میکرد. قرار بر این بود که پس از تطبیق این برنامه و خروج امریکاییها، خلیلزاد، حامد کرزی، داکترعبدالله، ملا برادر و کشور قطر به عنوان کسانی که نقش مهمی را در ختم جنگ و ایجاد صلح در افغانستان ایفا کردند مورد تقدیر قرار بگیرند و حتی به دریافت جایزۀ صلح نوبل نامزد شوند.
اشرف غنی و امرالله صالح با چند نفر از هم تیمیهایشان در ارگ میان خود فیصله کردند که باید از امریکا، قطر، خلیلزاد، کرزی، عبدالله، رهبران گروههای دیگر ناراض و منتقد انتقام بگیرند. این برنامه را تخریب کنند و همه را در شرایطی قرار بدهند که راه رفتن خود را پیدا نکنند. آنها دهها ملیون دالری را که از پولهای اوپراتیفی داشتند میان خود تقسیم کردند و تصمیم گرفتند کابل را ترک کنند. امرالله صالح پنجشیر رفت و اشرف غنی با نزدیکانش به امارات متحدۀ عربی. پولها را نیز با خود بردند.»
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.