رهبران چین بعد از مائو، در تحلیل این موضوع که چطور یک فرد در ساختار قدرت چین، به این حد از قدرت مطلقه دست پیدا کرده بود، بارها جلسات بحث و خودانتقادی برگذار کردند.

یک نکته آموزنده در سیر شکل گیری کیش شخصیت مائو، نقش میانه‌روها یا آبادگران
(در سیاست چین به عملگرایانی که به فکر توسعه سریع چین بودند آبادگران گفته می‌شود) است،که عموما بروکرات‌های متخصص بودند.این دسته از فعالین وقتی با هرج و مرج ناشی از انقلاب فرهنگی و حذف‌های بی حساب و کتاب توسط تندروها مواجه شدند، تنها راه حفظ شاکله حزب و قدرت موجود را، در پررنگ کردن نقش مائو می‌دیدند. بی‌نظمی و آشفتگی ناشی از رفتار تندروها باعث شده بود که آنها نظم حداقلی را با حفظ قدرت مائو برابر بگیرند و برای گسترش نظم،بر افزایش قدرت مائو تاکید کنند.

در چین برای سالها علی‌رغم همه سرکوب‌ها، خود حذف‌شدگان بر حفظ قدرت مائو تاکید بیشترى از تندروها داشتند؛تندروها بیشتر به اصول مارکسیسم و مبارزه طبقاتی تاکید می کردند و میانه‌روها بر جایگاه مائو.

این برابری نام مائو با نظم و قدرت حزب باعث شده بود تا سال‌ها بعد از مرگ او نیز میانه‌روها برای حفظ نظم از میراث او محافظت کنند و نقد جدی‌ای را بر علیه او عنوان نکنند.

در همه جوامع استبدادی، رهبران خودکامه برای حفظ قدرت خود به بی نظمی‌های نیروهای خودسر و آتش به اختیار محتاج‌اند تا به مدد میل ترس‌خورده میانه روها برای حفظ نظم و توسعه خیرخواهانه،بر قدرت خود بیافزایند.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)