▪️مردم معترض اصفهان به همراه کشاورزان نسبت به خشک شدن زایندهرود و عدم واگذاری حقآبه پاییزی، دست به راهپیمایی اعتراضی زدند.
▪️کشاورزان معترض اصفهانی، تجمعات اعتراضی خود نسبت به عدم تخصیص حقآبه کشاورزی را با حضور شبانهروزی در بستر خشک زایندهرود و برپایی چادر در این مکان، از روز دوشنبه ١٧ آبان ماه آغاز کردهاند.
▪️در حالی که این کشاورزان، ششمین روز متوالی تجمعات اعتراضی را پشت سر گذاشتهاند؛ تاکنون اقدامی در جهت تحقق مطالبات آنها صورت نگرفته است.
در همین رابطه:
نگاهی به تنشهای آبی؛ غارتگران آب کیستند؟
امروز برای ششمین روز متوالی است که کشاورزان اصفهانی در بستر خشک زاینده رود به تحصن خود ادامه میدهند. آنان بر حرف خود ایستادهاند که تا آب به رودخانه و زمینهای کشاورزیشان نرسد به تحصن خود پایان نخواهند داد. از سوی دیگر مردم شهرکرد نیز به خیابان آمدند و شعار دادند که «اینجا چهارمحال است، بردن آب محال است». اما چه نسبتی میان این دو تجمع وجود دارد؟
▪️ با وجود فراگیری بحران آب در سراسر کشور، تنشهای آبی میان مرزهای سیاسی دو استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری بیش از دیگر نقاط است و دلیلش را میتوان در لولههای انتقال آبی که نام «شرکت سهامی آب منطقهای اصفهان» بر آن حک شده است، یافت. مسئله برای فرودستان هر دو استان بحرانی است.
کشاورزان اصفهانی از حقآبهی چند صد سالهی خود محروم گشتند و ساکنان شهرهای حاشیهای استان اصفهان برای مصارف آب شرب نیز محتاج تانکرهای آب هستند. از سوی دیگر مردم چهارمحال و بختیاری نیز در زمینهی آب شرب و کشاورزی به همین مصائب گرفتارند و خاک و محیط زیستشان هم رو به نابودی است. مسئولان سیاسی استانها با دادن آدرسهای غلط، مردم استان مقابل را به دزدی آب متهم میکنند و بر طبل تضادهای قومی میکوبند. اما واقعیت ماجرای چیست و غارتگر آب کیست؟
▪️در حوزههای آبریز این دو استان انواع و اقسام و پروژههای انتقال آب و سدسازیهایی صورت گرفته و یا در دست بهرهبردای است که به صورت مستقیم در بحران آبی دو استان کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان نیز نقشی تعیین کننده دارد. تونلهای کوهرنگ ۱ و ۲ و ۳، چشمهلنگان، بهشت آباد، خدنگستان، بن بروجن، گلاب، لولههای انتقال آب به یزد و کرمان و دهها مورد دیگر. هرچند اسم رمز تمامی این طرحهای انتقال آب تامین آب شرب است، اما این آبها هر مقصدی دارند به جز مصارف آشامیدنی.
بخشی از آن به سمت صنایع آببر از جمله فولاد، کاشی و صنایع شیمیایی و نظامی که هر دم در حال رشد و توسعه هستند روانه میشود؛ قسمتی از آن به کشت و صنعتهای عظیم برای محصولات آببر و دامپرویهای صنعتی میرسد که عمدتا ردپای نهادهای وابسته به وزارت نیرو و یا بنیاد مستضعفان و سپاه در آن را میتوان مشاهده کرد؛ قسمت دیگری هم سهم ویلاشهرهای مثل باغ بهادران، چادگان، ویلاسبز، سامان و غیره است.
در واقع سالانه چندین زاینده رود از طریق طرحهای انتقال آب به این مقاصد میروند و هنوز زایندهرود خشک است. اما حال به سوال ابتدایی بازگردیم؛ چه نسبتی میان این دو تجمع وجود دارد؟
▪️ مسئولین جمهوری اسلامی با سیاستهای ضدمردمی و سودمحورانه خود با تمام توان شیرهی جان طبیعت را غارت کردند و هربار که مردم ستمدیده و خشمگین را در مقابل خود دیدند، قول حل مشکل با پروژهی انتقال آب دیگری را دادند که بیش از پیش چپاول کنند. در چنین مواقعی مردم استان مقابل نیز به درستی احساس خطر میکنند و آنان هم به اعتراض میپردازند.
جمهوری اسلامی سعی میکند با بیشترین استفاده از موقعیت بدست آمده، در عین حال که اعتراض فرودستان را به نفع سیاستهای سودمحورانهی خود مصادره کند، با دامن زدن به تضادهای قومی ستمدیدگان راه سرکوب آنان را نیز هموار کند. اما متحدان کشاورزان اصفهانی نه مسئولین استانیشان، که غارتشدگان چهارمحال و بختیاری هستند.
پروژههای انتقال آب هر دوی آنان را متضرر کرده و تنها به غارتگرانشان سود رسانده است. زنده کردن زاینده رود بیشک به زنده کردن کارون و دز و کوهرنگ گره خورده است و جز با تقویت ارادهی مردمی در برابر هرگونه انتقال آب و سدسازی میسر نیست؛ با اتحاد ستمدیدگان در برابر ستمگران و غارتگران.
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.