ولایت فقیه از روی قاعده لطف بر خدا لازم شد تا بشر بی سرپرست نباشد!!

ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است!(۱۰۱)
حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
فصل دوم ( ۵۸)
تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره ی مطلقه
تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
@shourimohammad

[عبدالعلی] دستغیب:
در مساله فرماندهی کل که از مناصب فقیه عادل ذکر شده، دو نظر مطرح شد:
نظر اول اینکه حتما باید باشد و طوری است که اگر فرماندهی کل قوا با فقیه نباشد ولایت فقیه معنی ندارد.
اصل ولایت فقیه که تصویب شد همین است که قدرت در دستش باشد و بتواند بسط عدل بدهد در تمام شّئون کشور. اگر چنانچه قوه اجرائیه در دست فقیه نباشد ولایت را چگونه اعمال کند؟ و بعضی نظر مخالف پیدا کرده اند، البته اقلی در اثر شبهه و اشکالاتی که به نظرشان رسیده. بنابراین هر چند بحث ها زیاد شد، الحمدالله در مجلس جواب داده شد. بنده هم مختصری جواب آن سولات را مجملا من باب تذکر عرض می کنم:
اولا مساله امامت و ولایت ازضروریات مذهب است. امامت و ولایت عبارت است از اینکه از روی قاعده لطف بر خدای تعاالی لازم است که بشر را بی سرپرست نگذارد! چنانکه از روی قاعده لطف بعثت پیغمبر ثابت است! امامت امام هم از روی قاعده لطف ثابت است. چنانکه باید پیغمبر بفرستد تا احکام را برساند، وحی برساند. هم چنین برخداست که امام تعیین کند. امام یعنی رهبر، هادی، ناظم کسی که ملت را نگهداری کند و زمام امور ملت را بدست بگیرد و نگذارد طاغی ها و طاغوت ها مسلط بر مسلمین گردند. و آن ها را زیر بار ستم و شکنجه آورند و از مسیر توحید و صراط مستقیم منحرف سازند. نصب امام، تعیین امام که عبارت شد از ولی امر، امامت حفیقتش همین است… فقیه عادل مثل امام است! وقتی بر او واجب می شود حکومت کند که مردم خودشان حاضر شوند برای اطاعت! اگر حاضر نشدند، او هم قهری ندارد و به زور حکومت نمی کند!… اصل وجوب اطاعت از ولی امر و اطاعت از فقیه عادل از اصول مسلمه مذهب ما است. حکومت حق فقیه عادل است!… عجیب این است که اصل و نشر انقلاب از ولایت فقیه شده است. و پیروزی او به برکت ولایت فقیه است!! و حالا در تصویب قانون او، بعضی ها تردید پیدا می کنند!؟
تمام مردم می دانند این انقلاب به برکت ولایت فقیه انجام شد. آیا کسی می تواند منکر شود؟… فرماندهی کل قوا چیزی نیست که کسی شک کند که آیا این منصب فقیه هست یا نه؟ عرض کردم که این را خدا معین کرده است… اما اگر کسی اشکال کند، چنانکه اشکال هم کرده اند و گفته اند که بلی مثل امام خمینی کجا دیگر پیدا می شود؟ در دوره های قبل نبوده، ایشان نابغه بوده است و بعد از این هم دیگر مثل ایشان پیدا نخواهد شد، ممکن است یک فقیه بعد از ایشان بیایدوچطور و چطور شود!؟ آنوقت ما دچار دیکتاتوری روحانیت خواهیم شد! تمام این ها شبهه های واهی است! البته بدانید و می دانید، جسارت نکنم تذکر است، هرگاه اکثر خلق حاضر شدند به اطاعت از ولی امر و فقیه عادل، والله خدای تعاری مثل خمینی و بهتر از او بر ایشان پیدا خواهد کرد: ما ننسخ من آیه او ننسها نات بخیر منها او مثلها!…. خواستم بگویم این حرف شیطانی است که پس از آیت الله خمینی چکار خواهیم کرد، همان کسی که آقای خمینی را بوجود آورد بعد از ایشان بهتر از او یا مثل ایشان را در راس مسلمین قرار خواهد داد. مسلمانان را حیران نمی گذارد… بر فرض بگوئیم نعوذبالله فقیهی که بعد می آید ممکن است منحرف شود و ممکن است دیکتاتوری کند، ممکن است حب ریاست داشته باشد، ممکن است فساد داشته باشد، اولا این احتمال در ریاست جمهوری هم هست. هر مقامی را که فرماندهی کل قوا به او بدهید، بلکه در او صد برابر است! چطور اگر بگوئید فرماندهی کل قوا برای ریاست جمهوری باشد، هیچکس هیچ حرفی نمی زند، در حالی که صد برابر احتمال است که فساد کند و دیگر اینکه ممکن است در همین قانون قید شود که هرگاه آن فقیهی که رهبر شده اگر انحرافی در او پیدا شد از همان مجرایی که تثبیت شده از همان مجار منعزل می گردد. از چه مجرائی فقیه را تثبیت کردبد در قانون؟ از مجرای اکثریت خلق! خلق خبرگان را معین کردند و خبرگان هم این رهبر را معین کردند تا این رهبرمنخرف شد فورا دو مرتبه اکثریت خلق خبرگان را تاسیس می کنند و همان خربگان عزلش می کنند و فقیه دیگری را سر جای او می نشانند! این چه خطری است که شما را به وحشت انداخته است که چطور خواهد شد؟ این ها موهومات است.!

[لطف الله] صافی:
به نظر من می رسد که باز در جو این مجلس _که انشاالله نیست_ ولی اینطور است که ما آنطور که باید مکتب خودمان عرضه نمی کنیم!
یک الفاظی را دراین قانون واردکردیم که این الفاظ درغرب یک مفاهیم خاصی داردکه بامفاهیمی که در مکتب ما است این هامخالف است.حالا می خواهیم با آن ها، این ها را تطبیق بدهیم. با آن سابقه ذهنی که هست به اشکال برمی خوریم…دراین اصل وقتی که انسان ملاحظه می کند می بیند آن چیزی که نظام شرعی رابرقرارمی کندآن مساله اصل حکومت است که آن دراین اصل نیست! در وظایف و اختیارات رهبری هیچ معلوم نیست که نقش رهبر در تعیین رئیس جمهور چه نقشی است؟ و اگر رهبر در اینجا نقشی نداشته باشد، اصلا این نظام شرعی نیست! هرچه ما از این اختیارات برای رهبر تعیین بکنید،درست نیست.مااصلا اصل مطلب را فراموش کرده ایم. ولایت فقیه اساسش آنجا هست. اگر همینطوری که آقای دستغیب فرمودند که ما می خواهیم حکومت ظلمه نباشدوآن حکومت ها پایان پیدا کرده باشد، باید اینجا را درست کنیم و اول باید این مطلب معلوم بشود که نقش فقیه و ولایت فقیه در تعیین ریاست جمهوری چه نقشی است؟ روح مطلب اینجا است و اینطور که متاسفانه تنظیم شده است اصلا مفهومش اینست که فقیه در اینجا هیچ نقشی ندارد. حالا بگوئیم بعدها معین می کنیم! یا چطور می شود!!؟ یا در فصل های بعد می آید!! باید بگویم که جایش همین جا است.وقتی که می گویند وظایف و اختیارات رهبری، باید اول معلوم بشود و اگر غیر ازاین هم باشد اصلا حکومت، حکومت شرعی نیست! خوب اینجا در مجلس فقها هستند اگر ا بن را ما بخواهیم که فقط به عزل اکتفا بکنیم فایده ای ندارد. باید نصب معلوم بشود که فقیه باید در اینجا چه کارهایی را بکند؟ اصل بر این است که نصب بتواند بکند! حالا اگرخیلی مابخواهیم دقت کنیم بایددر اینجا اینطور قرار بدهیم که نامزدهای ریاست جمهوری را منحصرا بایدفقیه صلاحیت آن ها رادرشورا بررسی کند و به مردم معرفی کند.این مطلب در اینجا ذکر نشده، حالا ما آمده ایم یک فروعی را آورده ایم مثلا، تعیین فقهای شورای نگهبان. اصل مطلب را رها کرده ایم. و به اینجا رسیده ایم. مطلب بنده همین است که اگر بخواهیم نظام، نظام شرعی باشد، ،حتما باید در نصب نقش فقیه معلوم بشود و فقیه باید در اینجا پیاده و شروع بشود و اگر این نصب نباشد هر مطلب دیگری را برای فقیه در نظر بگیریم باز همان نظام است و نمی توانیم به این نظام، نظام شرعی اطلاق بکنیم. حالا حاکمیت ملی می گویند!! و حاکمیت ملی را با معانی و مفاهیم غربی در نظر می گیرند و می بینند با این جور در نمی آید.
ما باید انشاالله شجاعت این را داشته باشیم که آقایان حتما دارندما اصلا براز این آمده ابم که مکتب اسلام را در اینجا عرضه کنیم. و بفهمانیم که اسلام هم خودش یک نظام مستقلی است و یک نظامی است غیر از نظام های دیگر. نه حکومت مردم برمردم است، نه به آن معنایی که عرض کردم. نه اینکه مردم درحکومت وارد نیستند و نمی توانند دخالت کنند و ما به آن معنی حکومت مردم بر مردم _که ان الحکم الالله نباشد_ این نمی شود. در اسلام حکومت خدا بر مردم است. حکومت احکام شرع بر مردم است و از جمله همین مساله ولایت فقیه است.

[محمد] رشیدیان:
بعضی ها می گویند مردم نگرانند! بله ما نگرانیم که اگر اصل ولایت فقیه با تمام مشخصاتش که در حدیث و قرآن و سیره پیامبر و ائمه آمده است پیاده نشود ملت به آن رای نمی دهد! شما با چه کسانی تماس دارید؟ یک عده روشنفکران لوکس؟! آن ها همیشه ناراضی هستند! آن هایی که در کافه تریا ها می نشینند و به خیال خودشان گپ مردم را می زنند، حرف مردم را می زنند، اما خون مردم را می نوشند، شما با توده، با همان پابرهنه ها، آن سیگارفروش ها، بلیط فروش، آب حوضی ها، این کشاورزان، کارگران تماس بگیرید، ببینید آن ها عاشفانه گرد اسلام و گرد مکتب می چرخند!

[عبدالکربم ]هاشمی نژاد:
ما موقعی نگران هستیم که این انقلاب را بدهیم دست کسانی که در این مدت ۸ ماه تجربه نشان داد که آنگونه باید نمی توانند عمل کنند! مساله فقیه این است که اگر امروز ما این را در قانون اساسی ننویسیم، فردا امام خمینی هم اگر بخواهد در یک موضوع اظهار نظر کند می گویند تو مقام غیر مسئولی و حق نداری اظهار نظر بکنی. ما می خواهیم پای ولایت فقیه را به دولت و حکومت بکشانیم تا فردا به فقیه نگویند که تو آدم غیر مسئولی هستی و نمی توانی اعتراض بکنی!

[آیت الله ]،منتظری:
من با تائید فرمایشاتی که آقای صافی داشتند و یک قسمت از فرمایشات آقای رشیدیان و آن اینکه خلاصه غرب زدگی منحصر نیست به اینکه انسان لباسش یا کلاهش و یا دکور منزلش مثل غرب باشد. یکی از غرب زدگی های ما این است که اعتماد به نفسمان را از دست داده ایم. برای اینکه نگاه کردیم به قار و قور آن اروپا و آمریکا! و مثل اینکه آن هاانسان هستند و همه چیز را می فهمند و ما هیچ چیز نمی فهمیم! و همه اش باید یک کاری بکنیم که آن ها خوششان بیاید… ما مسلمان هستیم و اعتماد به نفس داریم و آنچه وظیفه اسللامی و دینی خودمان است تشخیص می دهیم و عمل می کنیم… می خواهد خوَششان بیاید، می خواهد خوششان نیاید و این هم که می گویند در داخل کشور جوان ها شما را مرتجع می دانند همه این ها دروغ است.‌ وقتی من به دانشگاه می روم می بینم تمام جوان ها دارند شعار می دهند برای ولایت فقیه. منتها این شعارها متاسفانه در رادیو و تلویزیون گذاشته نمی شود. و آنوقت چهار نفر جغله با یک نفر می روند وچیزی می گویند بعد می آبند می گویند که جوان ها می گویند این ها مرتجع هستند. نخیر اینطور نیست! اکثریت قاطع ملت ایران حتی جوان های تحصیلکرده و روشنفکر هم طرفدار ولایت فقیه و حکومت اسلامی هستند و خون دادند برای حکومت اسلامی. و حکومت اگر بخواهد حکومت اسلامی باشد، باید متکی باشد به رهبری که از طرف خدا معین شده ولو بواسطه ا.گر یک رئیس جمهور تمام ملت هم به او رای بدهند، ولی فقیه و مجتهد روی ریاست جمهوری او صحه نگذارد، این برای بنده هیچ ضمانت اجرایی ندارد. و از آن حکومت های جابرانه ای می شود که بر طبق آن عمل نخواهند کرد. و آن تضادی که همیشه بین حکومت ظلمیه و حکومت شرعی بوده، برقرار خواهد بود… حالا برای اینکه هم جمهوری باشد و هم اسلامی ما آن روزی که مردم رای می دادند نگفتند جمهوری فقط. نگفتند جمهوری دمکرتیک. گفتند: جمهوری اسلامی! یعنی در چارچوب اسلام. پس قوانین، قوانین اسلام است. و مجری هم بایستی آن کسی که در راس مجری است و فرمان می دهد، باشد که عالم به ایدئولوژی اسلامی بر حسب آنچه که خدا معین کرده است… حالا ممکن است فقیهی بیاید در پنج نفر و شش نفر و هفت نفر دقت بکند و بگوید که مردم از این چند نفر هر کدام را شما رای بدهید من روی او صحه می گذارم. این چند نفر را معرفی می کند.‌مثل کاری که حزب ها می کنند.‌حزب ها می آمدند دو نفر را معرفی می کردند ولی رهبر ۱۰ نفر را معرفی می کند و ۱۰ نفر شناخته شده را کاندیدا می کند. و می گوید: یا ایهالناس! شمت به هرکدام از این ۱۰ نفر رای بدهید مورد تصویب من است.ملت هم با کمال آزادی رای می دهند. آن کسی که رای اکثریت را آورد، مورد تائید فقیه هم هست. حکومتش هم حکومت شرعی و لازم الاجرا. اگر اینکار را نکنید حکومت، حکومت اسلامی نیست. جمهوری هست، اما جمهوری اسلامی نیست! بیائید آنچه وظیفه اسلامی مان هست عمل بکنیم. اروپا چه می گوید و حاکمیت ملی چه می گویند و دو تا بچه نفهم چه می گویند، این ها در واقع جزو ملت ایران نیستند‌. همین جوان های دانشکده، اکثریت قاطعشان طرفدار حکومت اسلامی هستند و شعارهایشان را هم ما می بینیم و طرفدار ولایت فقیه هم هستند!

[ناصر] مکارم شیرازی:
بنده دو جمله کوتاه عرض می کنم: کسی منکر اصل ولایت فقیه نبوده و آنچه که آقای منتظری می فرمایند مردم شعار می دهند، این مسلم است. کسی هم منکر جمهوری اسلامی نیست که شعار می دهند. این ها در واقع مسلم است. ولی بحث در این این است چه رقم آن را پیاده بکنیم که غبطه مردم و امت در آن رعایت بشود؟ باید ببینیم چه رقم ولایت فقیه را به دست چه کسی، بوسیله چه کسی، چگونه و به چه صورت پیاده کنیم؟ این آقایانی که این پیشنهاد را دادند به این که فقیه باید کاندیداهایی معرفی و بعد از آن دست دبگران هم باز باشد، شما می گوئید فقیهی است که مردم او را پذیرا هستند، خوب، کاندیداها را رای می دهند و جلوی کاندیداهای دیگر را هم نگرفته ایم که بگویند دیکتاتوری می کنید، ولی این که شما بفرمائید فرضا تمام مردم به کسی رای بدهند و فقیه قبول نداشته باشد، اصلا ما همچون فرضی نداریم، فرض کردبم فقیه را مردم پذیرا شدند، فقیه هم کاندیدا را معرفی کرد و این کاندیدای فقیه را مردم رای می دهند، دیگر معنی ندارد فقیه یک طرف بایستد و مردم طرف دیگر.؟!

[عبدالرحیم] ربانی شیرازی:
معنی ولایت فقیه همین است که کاندیدا را معین کند!
مکارم شیرازی:
ما نتبجه ولایت فقیه را داریم از این طریق پیاده می کنیم که بدون امضای فقیه کاری نشود، اما به این صورت که قابل قبول تر است باید پیاده بکنیم. یعنی کاندیداهای او مطرح، دیگران هم آزاد. اما این فقیه را فرض مان ابن است که مردم پذیرایش هستند، خوب به هر دو رای می دهند: هم ولایت فقیه هست و هم جنبه های دیگر!

[آیت الله] منتظری:
من حق دیگران را سلب نکردم فقیه کاندیداها را معرفی کند و هرکس دیگری هم می خواهد برای خودش کاندیدا معرفی بکند!
ربانی شیرازی:
آقای منتظری ی این حق، حق همگانی است و تنها حق ولایت فقیه نیست.
کاندیدا کردن ولایت فقیه چه کسی گفته؟همه مردم حق دارند کاندیدا معرفی کنند!

بهشتی(نایب رئیس):
اجازه بفرمائید این دو سه دقیقه ای که وقت داربم معلوم بشود مطلبی که آقای منتظری فرمودند و از آن دفاع کردند ببینبم آیا نظرشان همین است؟ معرفی نامزدهای مورد تائید وی برای رئیس جمهوری به منظور اسلامی بودن حکومت و ضمانت اجرایی آن از نظر فقه اسلامی بی آنکه معنایش ممنوع بودن دیگران از معرفی نامزدها باشد؟ آیا نظر شما همین است؟
[آیت الله] منتظری: تعیین یا تائید کاندیداهای ریاست جمهوری بدون اینکه…
هاشمی نژاد:
این عبارت بدرد قانون نمی خورد!
بهشتی(نایب رئیس):
فردا این را بحث می کنیم…
حجتی کرمانی:
من با تماس با بزرگانی از همبن مجلس که بچه چِغله هم نیستند!! جاهل هم نیستند!! غرب زده هم نیستند!! و این طرز اجرای ولایت فقیه را با این شکل قبول ندارند و آن ها عده ای از علما و مراجع هستند که قبول ندارند، آن عرایض را کردم. بنابراین اگر کسی شکل اجرای ولایت فقیه را گفت قبول ندارم، این دریل بر اروپا زدگی و جاهل بودن و این ها نیست، بلکه اصل ولایت فقیه مورد قبول است منتها بحث این است که جناب آقای منتظری شما باید ثابت بکنید که تنها راه منحصر بفرد اجرای ولایت فقیه نیست!
[آیت الله] منتظری:
ما مخلص آقای حجتی هم هستیم!
(خنده نمایندگان).

ماخذ:
کتاب صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۲، جلسه چهل و سوم، ۲۱ مهرماه ۱۳۵۸. ص ۱۱۵۸

ادامه دارد…
۲۱ آبان ۱۴۰۰
نه به ولی فقیه سوم!
پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad
 

..

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)