نظام ما نظام امامت و امت است
ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است!(۵۲)
حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
فصل دوم (۹۵)
تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره ی مطلقه
تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
@shourimohammad

[حسن آیت]: من یکی از طرفداران و مدافع جدی این اصل [اصل ولایت فقیه] هستم و شاید قبول نمایندگی این مجلس هم برای این بود که تا آنجایی که در قدرت دارم در گذراندن این اصل کمک کنم. چون حکومت اسلامی را بدون این اصل مستقر نمی بینم. یعنی این اصل باید اجرا شود و دلایل عقلی و نقلی بسیاری در این مورد هست.
دلائل قطعی اش در کتب فقه ذکر شده است. و آقای مراد زهی که اشاره کردند کتاب ولایت فقیه امام را خوانده اند و در آنجا ولایت امر مخصوص ائمه قلمداد شده است، گویا بقیه ی کتاب را نخوانده اند! که ایشان عینا اشاره کرده اند که این ولایت امر در غیبت امام با فقها است. این کتاب در آن موقع که انتشارش سخت بوده، بطور خاصی منتشر شده است. و همان کتاب ولایت فقیه است… این کتاب مال کاشف الغطا نیست! بلکه کتابی است مربوط به امام خمینی که آن موقع برای اینکه از انتشارش جلوگیری نشود، این عنوان پشت جلدش نوشته شده بود و اکثرا هم می دانند….
جوادی [آملی]: اشکالشان چیز دیگر بود!
[آیت]: آن را هم جواب دادم و گفتم. ایشان گفتند: دراین کتاب ولایت امر مخصوص ائمه قلمداد شده است. در حالی که تمام کتاب ضمن بحث می گوید: بعد از ائمه، فقها همه ی اختیارات را به عهده دارند و اگر کسی همه ی کتاب را بخواند متوجه این امر خواهد شد..
در مورد دلایل عقلی این مساله مشخص است که هر کار باید به متخصص و کسی که در آن کار وارد است واگذار شود که یک امر بدیهی است. البته متخصصی که عادل و با تفوا باشد!
حتی اگر بخواهید برای خانه تان در بسازید پیش متخصصی می روید. و یا اگر بخواهید پیش پزشک بروید پیش متخصص آن رشته می روید. و هر کار دیگری که بخواهیم به همین نحو است. و امر حکومت که مهم ترین امر است هیچ دلیلی ندارد که ما پیش متخصصش نرویم.
اما چرا پیش متخصص اسلامی می رویم؟ در این مورد دوستان اگر کتاب ژان ژاک روسو را مطالعه کرده باشند _که حتما هم مطالعه کرده اند_ اصولا در آن کتاب مبنای دمکراسی را بر یک پیمان اجتماعی می گذارد. و می گوبد: اول بشر به صورت انفرادی زندگی می کرد، بعد به خاطر اینکه زندگی شان پیش برود آمدند و با یکدیگر پیمانی بستند و از قسمتی از آزادی ها صرف نظر کردند تا بتوانند به زندگی بهتری دست پیدا کنند. و همه ی دمکراسی را برمبنای این اصل پی می برد… آقای مراد زهی فرمودند که آیا این ولایت امر بر اقوام دیگر هم هست یا نیست؟ و اگر هست چگونه خواهد بود؟…
مراد زهی: بر فقیه ولایت دارد یا خیر؟
دکتر آیت: آن مساله معلوم است و در امر حکومتی بارها بحث شده است و اموری که مربوط به حکومت هست بر همه ی مردم ساری و جاری هست و استثنا ندارد! وامور غیرحکومتی هم که مساله ای نیست!
آقای حجتی سوال کرده اند چرا مرجعیت در این اصل آمده بود و در اصل پنجم نیامده است؟
والا بنا نبود عین همان اصل را ما در اینجا بیاوریم. چون اگر بنا بود عین آن اصل را اینجا بیاوریم که دیگر اصلی نمی آوردیم! ین اصل تشریح آن اصل و سایر اصول است.
ثانیا این استدلال شد که کسی که ولی امر هست باید مرجعیت هم داشته باشد تا بین مردم نفوذ داشته باشد. تا تصمیماتی که می گیرد ضمانت اجرا داشته باشد. بعد گفتند این ولی امر یک کلمه ای است که از نظر حقوقی تعریف نشده است. خوب ما در همین قانون ولی امر را تعریف کرده ایم و اختیاراتش را گفته ایم. پس قانون را برای چه می نویسیم؟ وقتی که در همین قانون حدود اختیارات آمده است، بنابراین تعریف هم شده است.
همین امر را ایشان در مورد کلمه رهبر گفتند، که در این مورد هم در این قانون تعریف کرده ایم و حدود و اختیاراتی که آمده است، مشخص است. با اینکه بارها جواب داده شده است، گفتند رابطه رهبر با مرجع تقلیدی که طرفداران زیادی دارد چه خواهد بود؟ اگر آن شخص همانطور که ایشان اشاره کردند کسی باشد که طرفدارانش اکثریت داشته باشند و مدیر و مدبر باشد که خودش رهبر می شود و اگر هم نباشد و ففط تعداد زیادی پیرو داشته باشد که آنرا جواب دادیم زیرا کسی که رهبرشد و در ضمن برای عده ای مرجع هم هست، خواه ناخواه حکم و تصمیماتش برای دیگران هم لازم الاجرا است و تضادی بوجود نخواهد آمد. برای اینکه اگر بخواهیم بگوئیم تضاد بوجود می آید باید بگوئیم اصلا اسلام حکومت ندارد و آقایان تا این حد را لااقل قبول دارند که اسلام حکومت دارد و حکومت قابل پیاده شدن را دارد و حکومتش هم ملوک الطوایفی نیست و خواه ناخواه کسی که حاکم است و از طرف اکثریت مردم شناخته شده وقبول شده است و دارای شرایط افتاء هم هست. این مساله بارها تکرار شده است و از نظراسلامی وامرش در حدود قوانین برای همه لازم الاجرا است. و شرط آن این است که ما برای اسلام حکومت قائل بشویم و همه قبول داریم که اسلام حکومت دارد.
یک مساله دیگر که ایشان اشاره کردند این است که چه از نظر خودشان جنبه ی خصوصی پیدا می کند و ربطی به ما ندارد. ولی اشاره اش هم بد نیست.
ایشان[حجتی کرمانی] گفتند: من از نظر تئوری این مساله را قبول دارم ولی اگر از نظر عملی رای ندادم این است که قابل پیاده شدن نمی دانم. این مثل این است که بگوئیم این اسلام قابل پیاده شدن نیست!…
حجتی کرمانی: شکل خاصی دارد.‌
[آیت]: شکل خاصی ندارد. یک امر اسلامی است!
نایب رئیس[بهشتی]: مباحثه نکنید!
[آیت]: آقای دانش هم، دانش راد هم نوشته اند: خواهشمند است اشاره ای درباره ی رابطه ولایت امر و امامت است با اقلیت های دینی کشور. که در جلسه ی قبل سوال نموده بودم بفرمائید؟
ایشان هم به این مساله اشاره کرده بودند که ولی امر با مساله ملت که من فکر می کنم سوال ایشان این بود…
نایب رئیس[بهشتی]: سوالشان این است که وقتی گفته می شود امامت امت، مفلهومش همان رهبری ملت است و همه کسانی که جزو ملت ایران شمرده می شوند، مشمول این رهبری هستند که پاسخ ایشان این است،: بلی!
دکتر آیت: بلی! و حتی از این هم وسیع تر. یعنی رهبری تمام ملت به عهده اوست. چنانکه یک رئیس جمهور در یک کشور، رئیس جمهور تمام کشور است، چه آن هایی که به او رای رای داده اندوچه آن هایی که به او رای نداده اند و اصولا رهبری امت، که ما می گوئیم یک مقداری از این وسیع تر است. یعنی مملکت ایران را بالفعل فرا می گیرد و سایر جاها را از جهاتی بالقوه زیر نظر می گیرد.
[آیت الله]منتظری:حقوق آن هاراهم رعایت می کند.
[آیت]: بلی! حقوق آن ها را هم رعایت خواهد کرد.
[سید محمد]خامنه ای: یکی از آقایان مراجعه کردند که روابط ولی امر با مراجع بین المللی چه خواهد بود؟
دکتر آیت: رابطه ی ولی امر و مراجع بین المللی، مساله ای است که در قانون تعیین شده است.چون قوانین بین المللی چیست؟ مثلا عهدنامه به امضای چه شخصی می رسد؟ خوب درقانون ما معمولا به امضای رئیس جمهور می رسد. چون ما یک مقام رئیس جمهور هم در قانون پس از طی تشریفات قانونی قائل شده ایم. یا درمجامع بین المللی رئیس جمهور شرکت می کند. این ها اموری است که بر عهده ی رئیس جمهور است و به هرحال حدودی که در قانون اساسی برای رهبر است تعیین شده است. رابطه اش را با حقوق بین الملل و مراجع بین المللی هم تعیین می کند و من هیچ اشکالی در این مورد نمی بینم!
حجتی کرمانی: از نظر سازمان حکومتی چه جوری خواهد بود؟ عضوحکومت است یاخارج از حکومت است؟ به چه شکلی است؟
دکتر آیت: داخل حکومت است و در مرکز حکومت قراردارد.
حجتی کرمانی: باید روشن شود که در این رابطه چکاره است؟
نایب رئیس[بهشتی]: اجازه بدهید که سوالات خیلی فشرده جواب داده بشود که هم مشخص باشد وهم فشرده!
دکتر آیت: ایشان سوالاتشان را دقیق مطرح بکنند!
حجتی کرمانی: موضع حقوقی اش از نظر سازمانی در حکومت اسلامی در چه موضعی قرار دارد؟
نایب رئیس[بهشتی]: در موضع امامت!
دکترآیت: در موضع امامت است! که درسایر قوانین نیست. ولی در قانون ما هست! چنانکه مواضعی هم در حکومت های دیگر هست. مثلا در چین صدرمائو در کجا قرار داشت؟ و در حقوق آمریکا صدر نبود، ولی در چین یک چنین آدمی وجود داشت. و موضع حقوقیش هم مشخص بود وهیچ مشکل جهانی هم بوجود نمی آورد! با این اضافه که ما صریحا در این قانون اساسی حدود و اختیارات و مسئولیت های رهبر و امام را تعیین کرده ایم. و همین حدود که تعیین کرده ایم موضع او و نقش او را کاملا در حکومت نشان می دهد و هیچ اشکالی که شما بتوانید اشاره کنید که این اشکال خاصی بوجود می آید نیست. و بلکه یک مساله دیگری که من اشآره نکردم و باز سوال آقای حجتی بود این است که اگر یک کسی اکثریت را احراز کرد و تعین پیدا کرد، مساله از نظر حقوقی چطور می شود؟ اگر به اندازه ای شدید باشد که دیگر احتیاجی به مجلس خبرگان نیست، مثل امام که روشن و ظاهر است و موضوعی پیش نمی آید. ولی اگر به آن اندازه ظاهر و آشکاز نباشد که بدیهی است و در قانون تکلیفش را تعیین کرده ایم که به عهده مجلس خبرگان است. که البته من خودم طرفدار این روش هستم یک رای گیری همیشه بشود که مساله کاملا محرز شود. که این عقیده خاص خودم هست و مساله ی دیگری در این مورد نیست.
نایب رئیس[بهشتی]: یک سوال از برادرمان آقای حجتی ماند که من آنرا یادداشت کردم. اگر آقای آیت جواب نداند من توضیح بدهم و وارد رای گیری بشویم.
بنی صدر: یک سوال هم بنده دارم که جواب بدهید.
نایب رئیس[بهشتی]: بسیار خوب. ایشان فرمودند: که در اصل پنجم امامت امت آمده، ولی اینجا نیامده است.
حجتی کرمانی: یک سوال دیگر هم کردم!
نایب رئیس[بهشتی]: من فقط سوالات جزئی را توضیح می دهم و بقیه را آقایان مسئول هستند و آن این است که امامت همان رهبری است که درآنجا تحت عنوان امامت امت آوردیم ودر این اصل تحت عنوان رهبری آوردیم! که بیان دیگری ازهمان امامت است!. لذا اینجا رهبری و ولایت امر است و در اصل پنجم امامت و ولایت امر. در هر دو جا آمده است. ولی آنجا امامت آمده،لیکن اینجا رهبری آمده است.
و سوال دیگری که فرموده بودید برای جهانیان مفهوم است یا نه؟ باید عرض کنم: یک نظام جدید، اصطلاحات جدید، سمت های جدبد، نهادهای جدید همراه دا د. و آرام آرام دنیا می فهمد. اگر به یاری خداوند و با همکاری صمیمانه ی همه، توفیق پیدا کردیم که نظام سالم امامت و امت را_که این نظام ما نظام امامت و امت است_ با تمام روابط سالمی که میان امامت و امت پیاده کنیم، انشا الله آنوقت قدرت اسلام معلوم خواهد شد…
اشراقی: در زمان حکومت امام و بعد از ایشان در حکومت فقهای دیگر آیا فقهای دیگر احکامشان نافذ است، یا خیر؟!
نایب رئیس[بهشتی]: این را توضیح می دهم. من داشتم سوال ایشان را جواب می دادم. عرض می شود نظام ما البته نظام جدیدی است و نظام اسلامی امامت و امت است با همه ی اصولی که رابطه ی امامت و امت را در فانون اساسی مشخص می کند و امت تمام آزادی های لازم را دارد ولی بدون محور و سرگردان نیست و محورد دارد. انشا الله ما توفیق پیدا می کنیم که این نظام را ضامن سعادت بکنیم و بعد از آنکه ضامن سعادت کردیم، مردم دنیا هم مطلب ما را خواهند فهمید!
کرمی: از قول جنابعالی که نظام جدبدی است ما از شما نمی پذیربم. چون ابن نظام ۱۴۰۰ سال در قرآن و در سنت پیغمبر و در اعمال معصومین سابقه داشته است!
نایب رئیس[بهشتی]: جناب کرمی جدید که می گوئیم یعنی در این اعصار دنیا نمونه ی عملی اش را در عصر ما جدید می یابند….
بنی صدر: آقای جوادی مطلبی راجع به اینکه رهبر فرد باشد یا شورا فرمودند.. من در آن وقت به مناسبت کار دیگری فرصت نکردم نظر خودم را بدهم و دیشب مفصلا با ایشان صحبت کردم و من قانع نشدم که باید بنارابر فرد گذاشت.حالا بفرمائید چرا بنا را بر شورا نگذاریم و بنا را بر فرد بگذاریم زیرا اگر بنارا برشورا بگذاریم تاحدودی این سوالات برطرف می شود و ما می فهمیم که آن ملوک الطوایفی از بین می رود و بالاخره هر کسی هست در آن شورا جمع می شوند و مردم با یک رهبری معینی سر وکار دارند حال آن که اگر فرد باشد باز همان صحبت هایی که به صورت سوال مطرح شد و جواب روشنی هم نگرفت سرجایش باقی خواهد ماند!
[آیت الله] منتظری: اگر چنانچه فرض کردیم یک نفر امتیاز داشته باشد و دیگران در عرض او نباشند، شورا قرار دادن که معنی ندارد. شورا در صورتی است که یک نفر ممتاز نباشد.امااگر یک نفر شاخص باشدد و البته آن شاخص هم بدون شورا کارها را انجام نمی دهد. ولی نمی شود یک نفری که امتیاز دارد و همه ی مردم از او تقلید می کنند و همه به او توجه دارند، معذلک بیائیم ویک نفردیگر را در عرض او قرار بدهیم! چون آن یک نفر قهرا یک تعینی پیدا کرده است. پس ما نه فرد را ملاک قرار دادیم و نه شورا را. بلکه گفته ابم چنانچه‌ یک فرد امتیاز کامل دارد که اکثریت قاطع او را نقلید می کنند و او رهبر می شود!
[دکتر ابوالحسن]بنی صدر: خبرگان یک شورایی برای او تعیین می کندکه او با آن ها مشورت بکند!؟

ماخذ:
کتاب صورت مشروح مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۲، جلسه چهلم ، ۱۷ مهرماه۱۳۵۸. ص ۱۰۹۲ ال ۱۰۹۷
 ادامه دارد…
۹ آبان ۱۴۰۰
نه به ولی فقیه سوم!
پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad
 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)