کمتر از یک ماه دیگر حسن روحانی دوره ریاست جمهوری خود را آغاز و مقامات ارشد دولتی را منصوب خواهد نمود. اما هر چه به موعد تشکیل دولت یازدهم نزدیک می شویم شرط و شروط ها و تهدیدها از سوی اصولگرایان شدت یافته و  روحانی را نسبت به حضور اصلاح طلبان در کابینه هشدار می دهند.

دکتر نوربخش معتقد است که کار آقای روحانی سخت خواهد بود اما باید بر سر مواضع خود پافشاری کند. آقای روحانی می بایست مطابق با قانون اساسی عمل کند؛ به این تعبیر که بداند کدام قدرت، قدرت اوست و در مقابل این کنش ها بایستد و اجازه ندهد که دولتی برای او بسازند که دولت مورد قبول خود و مردم نیست. بنظر من شاکله شخصیتی آقای روحانی بگونه ای است که از توان اینکار برخواهد آمد. امیدوارم آقای روحانی به پشتوانه نیرویی که پشت سرش جمع شده است نگذارد کابینه ای که می خواهند برای او تشکیل دهند.

متن کامل گفت و گوی “راه دیگر” با دکتر مهدی نوربخش استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل در دانشگاه هریزبرگ ایالت پنسیلوانیای آمریکا را با هم می خوانیم:

آقای دکتر نوربخش! چند هفته دیگر دولت جدید رسما شروع بکار خواهد کرد به نظر شما چه موانع و مشکلاتی برای تشکیل کابینه دولت آقای روحانی وجود دارد؟

این روزها عکس العمل هایی و موضعگیری های محافظه کاران و کسانیکه اعتدالگرا نیستند را می بینیم و از سوی دیگر کسانی امثال افروغ و محبیان را می بینیم که بررسی نسبتا صادقانه ای از اوضاع دارند، اما بخش عظیمی از اصولگرایان نمی خواهند باور کنند که این یک بازی باخت برای آنها بوده است. دلیل فشارهایی که بر روحانی وارد می کنند این است که ایشان در چندین سال گذشته بسیار نزدیک با رفسنجانی بوده و کسانیکه می خواهد به کابینه ببرد افرادی هستند که در حزب اعتدال و توسعه فعال هستند. به نظر من دولت جدید با سه مشکل عظیم روبرو است:

مسئله اول، مشکلات اقتصادی کشور است که محصول هشت سال مدیریت دولت آقای احمدی نژاد است تا جاییکه در تاریخ بعد از انقلاب چنین شکستی در صحنه مدیریتی ایران نداشتیم. بحران فساد اداری، که بطور مشخص به مشکلات اقتصادی مرتبط است یکی از این نمونه ها است. تحریم اقتصادی یکی دیگر از مشکلات اقتصادی است که البته نباید تمام مشکلات اقتصادی را ناشی از تحریم ها دانست، بلکه مشکلات بنیادینی هستند که ساختار و تشکیلات می خواهند و تمام این تشکیلات در طول هشت سال گذشته گسیخته از هم بوده است.

مسئله دوم، در بخش سیاست داخلی است که بوضوح استبداد را شاهد هستیم که نه تنها بر روی سیاست داخلی کشور، بلکه بر روی حقوق اقتصادی هم تاثیر مستقیم دارد و نمی توان این دو را جدا از هم دید. برخی از دوستان بدرستی بیان می کنند که نمی توان توسعه سیاسی را جدای از توسعه اقتصادی در نظر گرفت. البته مواردی از جمله مدل چینی که توانسته اند این دو را از هم جدا کنند وجود دارد اما جنبه درستی ندارد. جامعه ما یک جامعه تحصیلکرده است و نوع انحصارگری که در صدر قدرت و رهبری وجود دارد و مسئله ای که این معضل را شکل جدیدی می بخشد این است که سپاه و نیروهای امنیتی در قدرت ایران دخالت مستقیم دارند و در صحنه سیاست ایران کار می کنند. بدین ترتیب مشکل پیش روی آقای روحانی استبداد داخلی است و مادامی که نتواند با آن بطور صحیح رو در رو شود در زمینه مسائل اقتصادی هم نمی تواند موفق باشد.

مشکل سوم، سیاست خارجی است. ایران در سطح سیاست خارجی یک دولت تنها است که تنها با سوریه و ونزوئلا رابطه دارد. و کشورهایی مانند چین و روسیه که می خواهد با آنها داد و ستد داشته باشد کشورهایی نیستند که بتوانند کاری را برای ایران تضمین کنند. بنابراین، ایران در زمینه سیاست خارجی باید بطور صحیح بفکر بازسازی روابط با اروپا در مرحله اول و بعد آمریکا باشد. در منطقه خاورمیانه هم بسیار مهم است که ایران رابطه اش را با ترکیه و عربستان سعودی ترمیم کند زیرا این دو کشور بسیار در مسائل اقتصادی ایران تاثیر مثبت خواهند داشت. بدین ترتیب تا زمانیکه با این سه مسئله بطور مثبت رو در رو نشویم و سعی در به چالش کشیدن آن داشته باشیم قطعا مسائل اقتصادی هم حل نخواهد شد.

پس بنظر شما برخلاف دولت هاشمی که توسعه اقتصادی و دولت خاتمی که توسعه سیاسی را اصول دولت خود قرار دادند، دولت آقای روحانی باید توسعه سیاسی و اقتصادی را به طور موازی پیگیری کند تا کشور را از بحران کنونی خارج کند؟

اساسا نمی توان این دو را از هم جدا کرد. ایران و آقای هاشمی رفسنجانی تاوان جدا کردن این دو را دارند می دهند. اگر ایشان این دو را جدا نکرده بودند و زمانیکه به سردار سازندگی معروفش می کردند؛ الان این مشکلاتی که در کشور هست وجود نداشت. همه می دانیم که به علت عدم عنایت به توسعه سیاسی کسانیکه مقابل رفسنجانی بودند توانستند قدرت بگیرند. اگر زمینه ها و نهادهایی در جامعه شکل می گرفت و با آقای منتظری آنطور برخورد نمی شد الان وضعیت اینگونه نبود. من از زمانی صحبت می کنم که آقای رفسنجانی قدرت لازم را داشت و متاسفانه این فرصت از دست  داده شد. با وجود تمام انتقادهایی که بعضی از دوستان به آقای خاتمی می کنند ایشان یکی از رئیس جمهورهای موفق در این چند دهه اخیر بوده است. نگاه ایشان یک نگاه جهان شمول است که توسعه اقتصادی و سیاسی را با هم مدنظر قرار می دهد. خوشبختانه آقای عارف در مناظره ها بر روی این امر بسیار تاکید داشتند. آقای روحانی باید توجه داشته باشند که توسعه اقتصادی و سیاسی از هم جدا نشوند و این دو را جدا تعریف نکنند. کنش هایی از جمله بیت رهبری در مقابل ایشان هست اما باید توجه داشته باشند که جدا کردن این دو یک شکست برای دولت ایشان خواهد بود.

برای تحقق این امری که شما به آن اشاره می کنید آقای روحانی باید از اختیارات لازم و کافی برخوردار باشد اما می بینیم که حتی برای تعیین وزاری برای وزارت خانه های کلیدی از جمله اطلاعات و وزارت کشور محدودیت ها و کارشکنی هایی بر سر راه ایشان قرار داده اند به نظر شما آقای روحانی قدرت و ابزارهای لازم را برای این امر دارد؟

به همین راحتی نمی تواند اینکار را انجام دهد اما از آقای روحانی می خواهیم که بر سر مواضع خود پافشاری کند. نهاد ریاست جمهوری در زمان احمدی نژاد بسیار تضعیف شد یعنی بسیاری از مهره ها مانند آقای مصلحی یا جلیلی دست چین شده بودند. البته جا دارد به این نکته تاکید کنم که این مسئله به شخصیت رئیس جمهور ارتباط دارد. آقای احمدی نژاد شخصیتی نبود که بتواند از موضع خود دفاع کند. امیدوارم آقای روحانی مطابق با قانون اساسی عمل کند؛ به این تعبیر که بداند کدام قدرت، قدرت اوست و در مقابل این کنش ها بایستد و اجازه ندهد که دولتی برای او بسازند که دولت مورد قبول خود و مردم نیست. بنظر من شاکله شخصیتی آقای روحانی بگونه ای است که از توان اینکار برخواهد آمد. امیدوارم آقای روحانی به پشتوانه نیرویی که پشت سرش جمع شدند نگذارد کابینه ای که می خواهند برای او تشکیل دهند.

به پشتوانه مردمی اشاره کردید، نگاه های متفاوتی نسبت به مطالباتی که از روحانی انتظار می رود وجود دارد و برخی معتقدند نباید سطح انتظارات از رئیس جمهور را بالا برد. به نظر شما اولویتهای مهم دولت یازدهم برای تحقق بخشیدن به وعده های خود چیست؟

با این نگرش که باید سطح توقعات را پایین بیاوریم موافق نیستم زیرا اصولا در صحنه سیاست ایران شاهدیم که هر چه سطح توقعات پایین می آید طرف مقابل فشارش را بیشتر می کند. از سوی دیگر اگر سطح مطالبات مردم را پایین بیاوریم، جامعه رشد نخواهد کرد. در حقیقت، در زمینه سطح مطالباتی صحبت کنیم که به رشد و تعالی جامعه کمک می کند و مردم می توانند مطالبات خود را مطرح کنند و بر روی قدرتمندان فشار بیاورند. یکی از کارهایی که آقای روحانی باید در ابتدا انجام دهد این است که اعلام کند که با حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد موافق نیست و تلاش کند که اینها را از حصر در بیاورد. بنظر من این کار هم امید در مردم را بالا می برد و هم به آنها نشان می دهد که رئیس جمهورشان در این راستا عمل می کند. آقای روحانی باید سریعا وزیر اطلاعات و آقای جلیلی را عوض کند تا مردم ببینند در صحنه سیاست تغییراتی در حال رخ دادن است. به هرحال آزادی آقای موسوی و کروبی و خانم رهنورد در صدر مسائل سیاسی قرار دارد و هیچ دلیلی ندارد که رئیس جمهور منتخب مردم که با حمایت گفتمان اصلاح طلبی سر کار آمده است، بطور روشن این مسئله را مطرح و پیگیری نکند.

نظر شما در خصوص تشکیل دولت فراجناحی و تشکیل اتاق فکر برای مشورت دادن به رئیس جمهور چیست؟

من صد در صد با تشکیل دولت فراجناحی موافق هستم. درست است که گفتمان محافظه کاری بطور کامل شکست خورده است اما بسیاری از همین محافظه کاران از جمله افروغ و محبیان به سمت اعتدال نزدیک شده اند. اگر آقای روحانی کسانی در این سطح را بر سر قدرت بیاورد نه تنها بخش بزرگی از محافظه کاران اعتدالگرا را در دولت خود جذب می کند بلکه برای آینده هم یک ستونی خواهد شد. به هر حال کوشش کنیم با همدیگر مملکت را بسازیم و استفاده از نیروهای اعتدالگرا به نفع جنبش اصلاح طلبی است. هرگز نباید تصور کنیم که اینها از دولت جدید جدا هستند و اگر یک دولت فراجناحی سر کار بیاید بسیار به نفع سازندگی کشور خواهد بود.

همانطور که مطلع هستید عملکرد دولت نهم و دهم منجر به چالشی‌تر شدن مناسبات ایران و اروپا و افزایش تنش با آمریکا شده است بنظر شما دولت تدبیر روحانی موفق خواهد شد ایران را به جایگاه اصلی خود در نظام بین الملل برگرداند؟

دو مسئله را آقای روحانی بیان کرده است یکی شفافیت و دیگری اعتمادسازی است. در دوره آقای احمدی نژاد در زمینه برنامه هسته ای شفافیتی وجود نداشت و مقوله ای بنام اعتمادسازی نبود. اما اگر آقای روحانی در این زمینه بتواند این دو مسئله را پیاده کند و طرف مقابل را در مورد برنامه های هسته ای ایران قانع کند اعتماد جامعه بین الملل نسبت به ایران بازخواهد گشت. اگر آقای روحانی در این زمینه صمیمی قدم بردارد شک ندارم که ایران ظرف دو و سه سال آینده، نه به جایگاهی که در زمان آقای خاتمی قرار داشت ولیکن بسیاری از اوضاع و احوال سیاسی ایران در سطح مختلف بهبود پیدا کند. یکی مسئله تحریم ها است. تحریم ها لایه های زیادی دارد و تا زمانیکه این تحریم ها بطور کامل برداشته شود زمان زیادی خواهد برد، اما اصولا یکی از ملزوماتی است که آقای روحانی به محض شروع بکار باید روابط خود را با اروپا و اگر مجبور شود با آمریکا بهبود بخشد. آقای روحانی این نکته را باید مورد توجه قرار دهد که سیاست آمریکا بشدت دو قطبی است و گروه محافظه کاری که الان سرکار هست هیچ راهی برای اوباما نمی گذارد که بتواند نهایتا با فرضیات در صحنه سیاست بازی کند. بویژه اینکه همکاری نزدیک صهیونیست ها با این گروه محافظه کار در آمریکا بسیاری از راهها را بر روی اوباما بسته است. بنابراین امیدوارم با شفافیت و اعتمادسازی دولت آقای روحانی راهی باز شود که اوباما با دستی بازتر بتواند با ایران وارد گفتگو شود.

برای اینکه روند مذاکرات هسته ای هم به نتایج مثبت برسد آقای روحانی باید به مواضع گذشته خود برگردد و این سد را بشکند. چند وقت پیش یک مقاله ای به زبان انگلیسی از آقای روحانی مربوط به چند سال پیش خواندم که مواضعی بسیار مترقیانه است. ایشان با ید بر سر این مواضع بایستد و طرف مقابل خود و رهبری در ایران را متقاعد کند و اگر نتوانست آنها را اقناع کند باید بر سر مواضع خود ایستادگی کند. زیرا ایران بخصوص در خصوص مسائل اقتصادی در وضعیت بحرانی قرار دارد و اساسا امنیت ملی در خطر است. شیوه آقای جلیلی راه بجایی نمی برد و آقای روحانی هم در میان خود محافظه کاران از جمله آقای ولایتی که مخالف جلیلی هستند مورد حمایت قرار دارد. امیدوارم آقای روحانی در مقابل کسانیکه در داخل کشور ایران را به این وضعیت رسانند مقاومت کند و بر سر مواضع خود محکم بایستد.

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com