اینطور نیست که وقتی امور کشور دست ولایت فقیه افتاد این آدم هرکاری بکند؟ اگر اینطوری شد اولین مخالفش خودم هستم!

ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۸۵)

[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران

فصل دوم (۴۲)

تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی (اول) تا دوره «مطلقه»]

تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)

@shourimohammad

«مصاحبه ای داشتیم مناظره گونه با حجت الاسلام حجتی کرمانی که در آن نقطه نظرهای ایشان را پیرامون اصل ولایت فقیه  جویا شده ایم.

در متنی که از نظر خوانندگان می گذرد، به علت حجم زیاد مصاحبه، علاوه بر تخلیص مطلب، سوالات و توضیحات خبرنگار حذف شده است و تنها اکتفا به انتخاب تیتر های  متناسب با موضوع سوال کرده ایم».

فقیه و حاکمیت ملی:ولایت فقیه با مساله حاکمیت ملی به هیچ وجه منافاتی ندارد. و هیچ وقت به این معنا نیست که مردم حقی در حکومت نداشته باشند و حکومت در انحصار طبقه یا گروه خاصی قرار بگیرد.

فقیه کارش این است که نگذارد امور مملکتی از خط اسلامی منحرف شود. در واقع فقیه با شرایطی که در اصل (اصل ولایت فقیه) ذکر شده و نفوذ معنوی که دارد، پشتوانه عظیمی است برای قدرت حکومت در کل مملکت. بخاطر اینکه مردم از نظر ایمانی که به فقیه دارند مطمئن هستند که او بخاطر عدالت و تقوایش هیچوقت آلوده نمی شود. هیچوقت تابع هوا و هوس نمی شود، و دنبال پول و مال و حیثیت و جاه و شهرت نیست. این واقعیت را همه افراد _حتی چپ ترینشان_ می توانند به عینه در جامعه ما ببینند. در واقع نگرانی اصلی از این است که ولایت فقیه کار را از دست مردم بگیرد. و یک استبداد مذهبی یا روحانی بوجود بیاورد. من فکر می کنم با شرایطی که در این اصل قید شده، مخصوصا با توجه به این مساله که فقیه یا رهبر باید مورد قبول اکثریت مردم باشد، این نگرانی و خطر وجود نداشته باشد. بنابراین می ببینید که نه تنهامساله ولایت فقیه منافات با حاکمیت ملی ندارد، بلکه پشتوانه حاکمیت ملی نیز هست!

فقاهت و لباس:مساله دیگری که موجب سوء تفاهم  شده، مساله لباس است. در اسلام فقاهت مشروط به لباس نیست. اگر در جامعه ما سنت اینطور  جریان داشته است که معمولا فقها این لباس تنشان بوده، این دلیل براین نیست که فقاهت شرط لباس است. الان در جامعه ما آخوندهایی را سراغ دارم که این ها در اداره امور مملکتی خیلی از این تحصیلکرده های فرنگ رفته بهتر می توانند کار بکنند. البته عکسش هم صادق است.

انتخاب فقیه:از نظر تئوری؛ این اصل پیش بینی کرده که انتخاب فقیه چگونه است. ممکن است بگوئید که در عمل مساله به صورت دیگری خواهد بود و روابط بر ضوابط حاکم خواهد شد. ملت ما الان در حالی است که  آن روابط را نمی پذیرد و شما می بینید که این روابط در بین مردم ما به رسمیت شناخته نمی شود و مردم می فهمند.  و من فکر می کنم که عملی نباشد تحکیم روابط بر ضوابط. یعنی اگر بر مردم ببینند که یک چنین روابطی بخواهد حاکم باشد و با این روابط  بخواهند کار را درست کنند، اولا بر خلاف اصل پنج است که تصویب شده،  و ثانیا مردم زیر با نمی روند. البته شما خواهید گفت که خطر همین است و ما از همین می ترسیم. من می خواهم بگویم  که این خطر است راه علاج چیست؟ چکار ما غیر از این می توانیم بکنیم؟ شما می گوئید ما بجای این اصل، یک ضوابط دیگری قرار بدهیم،که این خطر هایی که ما از آن صحبت کردیم پیش نیاید. ولی برای تعیین آن ضوابط که چه ضوابظی باشد که آن خطر پیش نیاید، شما مثلا الگوهای غربی را به عنوان مثال  نشان بدهید. مثل تفکیک قوا. یا هر الگوی دیگر.  اما در باه تفکیک قوا اگر منظور از تفکیک قوا این است که قاضی مستقل عمل کند و کسی به او زور نگوید و در کارش دخالت نکند  و یا اینکه قوه مقننه بنشیند و با آزادی آنچه را که مصلحت می داند به صورت قانون در بیاورد، این که هست در حکومت حضرت علی هم بوده.

نظارت بر اعمال فقیه:ولایت فقیه به این معنی نیست که یک نفر آن بالا نشسته باشد و به قوه مقننه، قضائیه، اجرائیه زور بگوید  و همه این ها مثل رژیم سابق  از او بترسند. و در همه این ها اعمال نفوذ بکند. اینطوری نیست. یک وقت هست شما ولایت فقیه را اینطور تصور می کنید که در رساله نوشته نماز مسافر باید دو رکعت باشد، مقلد هم حرف نمی زند و دو رکعت می خواند. چون از مرجع تقلید است. فتوا می دهد او هم عمل می کند. هیچ حرفی نیست. ولی در زمینه حکومت اگر خیال بشود که ولایت فقیه  به این صورت اعمال بشود به هیچ وجه اینطور نیست. چرا؟ برای اینکه  اگر بنا بود اینطور باشد، خوب بود مجلس خبرگان فقط بنشیند و یک اصل را که ولایت ققیه است  تصویب کند بعد بلند بشود و  برود.  ما که  این همه اصول ۱۵۰  یا ۲۰۰ گانه را می خواهیم  تصویب کنیم برای قوه مقننه، قوه قضائیه  و شوراها اختیاراتی که به این ها می دهیم حق نظارت عمومی، امر به معروف و نهی از منکر، شورای نگهبان، فرض بر این است که ما می خواهم یک حکومت اسلامی تشکیل بدهیم. که مردم شرکت در کارها داشته باشند.  مردم که هالو نیستند که یک نفر  آنجا به نام ولی امر فرمان  بدهد و مردم هم مطیع.  همه کار بکنند. برای اینکه مردم شعور دارند  و دحالت در کار هم می کنند. حدود ولی امر را قانون معین کرده است. و می کند. و بیش از این هم تفضیل داده می شود. در چنین جامعه ای اگر ولایت فقیه اجرا بشود  و آن فرد هم متقی باشد، عادل باشد،  و نمونه امام، دیگر خطر از چه ناحیه ای است؟

استیضاح: من یک چیزی بهتان بگویم که مقدس تر از پیغمیر  و علی در جامعه اسلامی وجود نداشته  و ما معتقدیم که این ها مقام عصمت و طهارت دارند  و در واقع معصومند. با این حال می بینیم که در صدر اسلام زنی می آید پیش پیغمبر  و از او می پرسد که ما چه کرده ایم؟ که با این همه زحمتی که می کشیم  باید نصف مرد  ارث ببریم؟  یعنی در واقع از یک مقام معصوم توضیح می خواهد. با اینکه در خیلی از موارد از حضرت علی در کارهایش توضیح می خواستند و یا حتی او را استضیاح می کردند. آنوقت شما خیال می کنید که وقتی امور کشور دست فقیه افتاد این آدم هرکاری بکند؟ کسی حق ندارد از او سوال بکند؟ یا او را استیضاح بکند؟  اگر اینطوری باشد و فقیهی بخواهد با این وضع کار کند، اولین مخالفش خودم هستم  که نمی توانم یک همچه  فقیهی را به این ترتیب بپذیرم! اصلا می شود در قانون پیش بینی کرد که هر وقت از ناحیه فقیه خطایی سر زد، مجلس  او را احضار کند  و از او توضیح بخواهد و اگر اینکار را نکنیم  و بخواهیم به فقیه یک مقام قداست بدهیم فکر می کنم در صورت خطر و اشتباه،  نباید از او توضیح خواست، یا او را استیضاح کرد. آنوقت است که مقام ولایت ققیه را از معصومین نیر بالاتر برده ایم. بنابراین باید به مجلس خبرگان تذکر داد که درست که ولایت فقیه بر عهده فقهای جامع الشرایط است، در عین حال از آنرو که احتمال خطا و اشتباه در او است به خبرگان یا شورای نگهبان، یا مجلس شورای ملی، یا هر مقام دیگری باید این صلاحیت داده شود که بتواند فقیه را هر وقت که بخواهد استیضاح کند. و حتی پیش بینی بشود که همه بتوانند از فقیه در کلیه مسائل توضیح بخواهند و حق اقامه دعوا در دادگاه علیه او داشته باشند. من فکر می کنم که اگر در قانون اساسی پیش بینی بشود که  فقیه و رهبر مقام مسئولی است که احتمال خطا نیر در او هست از این رو آحاد مردم باید بر کار او نظارت داشته باشند و بتوانند او را در  موارد لزوم  استیضاح بنمایند. بسیاری از نگرانی های فعلی برطرف خواهد شد.

[محمد جواد حجتی کرمانی. روزنامه انقلاب اسلامی ۳۱ شهریور ۱۳۵۸]

ادامه دارد…

۱۹ مهر ۱۴۰۰

نه به ولی فقیه سوم!

پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.

t.me/shourimohammad

 

 

 

 

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)