از سال گذشته که بر سر منطقه ی مورد مناقشه قره باغ، بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان جدال صورت گرفت، بویژه با پیوستن ترکیه به آذربایجان و شعری که آقای اردوغان در رابطه با رود ارس در روز رژه ی پیروزی آذربایجان خواند، به حاشیه رانده شدن جمهوری اسلامی در منطقه ی قفقاز(جهت منافعی که دارد) روشن بود. در شهریور ١۴۰۰ که در کشور آذربایجان مانور نظامی سه کشور ترکیه، جمهوری آذربایجان و پاکستان تحت عنوان مانور سه برادر انجام گرفت، حساسیت این موضوع را بیشتر کرد. جمهوری اسلامی که در ابتدا صحبت های الهام علی اف را یاوه گویی و حرفهای بچه گانه تلقی می‌کرد، اکنون ادوات نظامی و نیروهای ارتش و سپاه را در شمال غرب کشور جهت مقابله با تهدید های آذربایجان و ترکیه مستقر کرده است. ولی قبل از آن پاکستان و ترکیه هم تعداد زیادی از ادوات نظامی و یگان های زرهی و توپخانه ای خود را به مرزهای ایران فرستادند و به این وسیله سپاه و ارتش توسط نیروهای نظامی کشورهای سه برادر محاصره شدند.

با کمال تاسف باید بگویم باتوجه به اینکه جمهوری اسلامی همواره مصالح و اقتدار غیر دموکراتیک خود را به منافع ملی کشورمان ترجیح داده و هزینه های میلیارد دلاری که باید خرج مردم ستمدیده و غارت شده ی ایران و سازندگی کشور شود، به کشورهای اسلامی همسایه در جهت پرورش تروریست و جنگهای نیابتی و کشتارهای دسته جمعی می کند و اکنون که انتظار حمایت از آن ها را داشت، آنها را بسان مگسان دور شیرینی می بیند.آیت الله سیستانی از سیاست کثیف خامنه‌ای بخاطر نفوذ به حشدالشعبی و تبدیل این گروه که در اصل بخاطر مبارزه با داعش ساخته شده بود، به یک گروه شناخته شده تروریستی به شدت عصبانی است و سربازان شیعه را از حشدالشعبی جدا کرده است. حزب‌ الله و حسن نصرالله هم تاکنون واکنشی نشان ندادند و سکوت اختیار کرده اند. بهر روی با آوردن نیروهای سپاه به منطقهٔ صفر مرزی-پلدشت و صحبت های انتقادی تند علی اف و اختلالات ایجاد شده برای کامیون هایی که از ایران به ارمنستان می رفتند،جمهوری اسلامی در این واکنش، پیغامی برای جمهوری آذربایجان دارد. پیغامی که بخشی از آن در محورش اسرائیل مطرح است.از یک سو اسرائیل در حاشیه خلیج فارس درحال بازسازی روابطش با امارات متحده عربی و بحرین است و از سوی دیگر با جمهوری آذربایجان پیمان امنیتی دارد. بالارفتن سطح تنش ها میان جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان نشان می دهد که محوریت این کار به دیپلماسی غلط جمهوری اسلامی برمی گردد که این فرصت را به برخی از رقبای منطقه ای داده است.

سه محور اصلی این تنش ها را می توان به این صورت تشریح کرد:۱- جاده گوریس-کاپان که بخشی از این جاده مسیر اصلی ترانزیت کامیون های ایران به ارمنستان است که بعد از توافق آتش بس سال گذشته در کنترل آذربایجان درآمد که اکنون برای عبور از این جاده باید به آذربایجان مالیات بدهند. که این قضیه برای جمهوری اسلامی قابل قبول نیست.چون ایران تمایل دارد ارتباط با ارمنستان حفظ شود چراکه ارمنستان را مرتبط استراتژیک خودش می داند و یک مسیر رفت و آمد بدون مزاحمت می خواهد. ۲-برگزاری مانور نظامی سه برادر(ترکیه، پاکستان و آذربایجان). پاکستان یکی از قدرت‌های اتمی منطقه بشمار می آید. ترکیه هم بعد از آمریکا بیشترین نیروهای ارتشی را در ناتو دارد.و آذربایجان هم که یکی از مهمترین شرکای اقتصادی اسرائیل است که با تامین ۴۰ درصد نفت اسرائیل بزرگترین صادر کننده ی نفت به این کشور است و اسرائیل هم متقابلا ۶۰ درصد  ادوات نظامی آذربایجان را تامین می کند. بنابراین از عدم دعوت جمهوری اسلامی به این مانور بعنوان برادر چهارم میتوان به حصر نمادین ایران در معادلات منطقه تعبیر کرد.

۳-مانور نظامی ایران در نزدیکی مرزهای آذربایجان که در واقع هشداری است به آذربایجان بخاطر روابط نزدیکش با اسرائیل. روابط ایران با آذربایجان تاکنون فراز و نشیب های بسیاری داشته است ولی درعین حال همواره با شک و تردید به همدیگر نگاه می کنند. جمهوری اسلامی تصور می‌کند که آذربایجان در تنش های داخلی ایران تکیه کرده و نغمه ی جدایی سازی را در میان آذربایجانی های ایران می پراکند و جمهوری آذربایجان هم گمان دارد که تبلیغات شیعه گستری جمهوری اسلامی ایران سر پایان نداردو همین هراس آذربایجان شاید باعث شد که دنبال یاران تازه ای بیفتد.ولی واقعیت این است که بجز جمهوری اسلامی که هیچگاه بر اساس عقلانیت و منافع ملی برنامه ای نداشته، تمامی کشورهای منطقه بعنوان بازیگران فرامنطقه‌ای برای منطقه و برای دولت و کشورشان برنامه دارند. بعنوان مثال بنظر میرسد که ترکیه در درازمدت درصدد ایجاد یک محور ژئواستراتژیک از اوکراین تا غرب چین است که هدف این محور دسترسی خیلی مستقیم و راحت به جاده ابریشم می باشد.

این محور از دو کریدور تشکیل شده:کریدور شمال که از اوکراین شروع شده و تا دریای مدیترانه، منطقه قفقاز جنوبی تا آسیای میانه و بعد به سمت غرب چین. که از این راه می تواند روسیه را بالانس کند و ایران را منزوی. و در کریدور جنوب که از اوکراین شروع شده و تا سوریه و منطقه شمال عراق، که در جنوب با وجود پیمان ابراهیم(توافق صلح بین اسرائیل و امارات متحده عربی و بحرین) بنظر می رسد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی او را وادار به یک‌ نوع انزوای دیپلماتیک کرده که نتواند در منطقه حضور مؤثروجدی داشته باشد. به ویژه وقتی پای بحث امنیتی در میان باشد و بخصوص که در یکسال اخیر شاهد ضربه های امنیتی اسرائیل به جمهوری اسلامی هم بودیم. رابطه دوستانه ی اسرائیل با جمهوری آذربایجان از بعد از فروپاشی شوروی تاکنون بوده و سابقه ی زیادی دارد که در این سال‌ها اسرائیل میلیون ها دلار اسلحه به آذربایجان فروخته است و به لحاظ امنیتی، کشور آذربایجان به دلیل هم مرز بودن با ایران برای اسرائیل بسیار مهم است.و در این میان هم مسئله بحران برجام و شاید بالارفتن احتمال حمله نظامی اسرائیل مستقل از سیاست خارجی آمریکا دررابطه با برجام، طبیعتا جمهوری اسلامی راحساس ترواین رابطه را بیشتر زیرذره بین قرار داده است.

اما خصومتی که الان جمهوری اسلامی نسبت به آذربایجان از خود نشان می دهد فقط مربوط به رابطه اسرائیل با آذربایجان نیست. بلکه تحولاتی است که بعد از جنگ ۴۴ روزه ی قره باغ رخ داده. مثل ارتباط بین نخجوان و خاک اصلی آذربایجان از طریق بخشی از خاک ارمنستان،دسترسی ایران را از گرجستان و روسیه مختل می کند و حتی در بحث اقتصادی با توجه به اینکه راه لوله های گازی از آذربایجان به ایران و از ایران به نخجوان را با مشکل مواجه خواهد کرد، باعث به حاشیه رانده شدن جمهوری اسلامی ایران می شود.همچنین مسئله ژئوپلیتیکی است که پای ترکیه درقفقاز و آسیای میانه بازمی شود و اگر بخشی از این ارتباط خاکی در آن منطقه به کنترل آذربایجان در بیاید، رابطه بین ایران و روسیه به لحاظ ژئوپلیتیک مشکل تر خواهد شد. بنابراین در حال حاضر توازن قوا کاملا در منطقه به ضرر جمهوری اسلامی تمام شده است.

نقش آذربایجان برای اسرائیل همان نقشی است که حزب الله لبنان برای جمهوری اسلامی دارد و جمهوری اسلامی و اسرائیل دریک تقابل ژئوپلیتیک هستند و از نظر ژئوپلیتیک و استراتژیک باهم رقابت می کنند و اگر جمهوری اسلامی دسترسی به بمب اتم پیدا کند،توازن قوا از طرف اسرائیل تبدیل به نفع جمهوری اسلامی  می شود و بهمین خاطر اسرائیل بهیچ وجه تمایل ندارد که جمهوری اسلامی توازن قوا در منطقه ی خاورمیانه را با دسترسی به بمب اتم پیدا کند.بنابراین اگر جمهوری اسلامی  همچنان از میز مذاکرات برجام دوری کند، کشورهای بزرگ و کشورهای قوی منطقه به غیر از طرح حمله به ایران، از طریق جنگهای نیابتی و از طریق آذربایجان و همینطور از طریق طالبان می توانند به وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران خدشه وارد کنند.

بدیهی است که رژیم مافیای حاکم برایران همواره تاوان سیاست های خارجی نادرست خود را می دهد. چه در زمینه ی هسته ای وچه درزمینه خصومت ایدئولوژیکی که با اسرائیل دارد.یک خصومت ایدئولوژیک که نه مبنای مادی واقعی دارد ونه هنوزدلیلی  قانع کننده برای مردم این دوکشور، بخصوص مردم ایران که هست ونیست شان بر سردعوای مافیای رژیم سوخته شد.بااین مسائل مردم را سرگرم کرده ومنافع ملی کشورمان را در حساب های میلیارددلاری شان دراروپا وکانادا انتقال دادند وکشور عزیزمان را به سرزمینی سوخته تبدیل کردند.

پرسش اینجاست که آیاجنگ ازهروقتی به کشورمان نزدیک تر است؟ که اگر چنین باشد  و مردم ایران درجهت سرنگونی رژیم مافیای حاکم زودتر برنخیزند،با وجود رکود و فروپاشی اقتصادی که به چشم می‌خورد، خامنه‌ای به وعده ی ناگفته اش یعنی ویران کردن ایران جامه ی عمل می پوشاند.لذا به باور من مردم ایران دراقصی نقاط کشور به  مبارزان آزادیخواه درون ایران دست یاری و اعتماد بدهند  و امیدی به اپوزیسیون های بیمار خارج نشین نداشته باشند که چهل و دو سال است فقط درصدد درست کردن تشکیلاتی هستند که در راس این تشکیلات خودستایی و در نتیجه ی آن فقط یک پیام برای مردم دارند : ما هم برای مردم ایران آرزوی موفقیت می کنیم.           

پاینده باد ایران

دیانا بیگلری فرد

از جنبش وحدت ملی ایرانیان

هامبورگ ۰۸  اکتبر ٢۰٢١

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)