امریکاییها پس از سقوط حکومت اشرف غنی و خروج فضیحت بارشان از افغانستان برای اولین بار با هیات طالبان در دوحه وارد مذاکره شدند. این مذاکرات که دیروز شنبه هفدهم میزان ۱۴۰۰ / ۹ اکتوبر ۲۰۲۱ آغاز یافت، امروز نیز ادامه مییابد. اتحادیۀ اروپا نیز امروز با هیات طالبان در دوحه وارد مذاکره میشود.
برکناری خلیلزاد از ریاست مذاکرات:
زلمی خلیلزاد که مذاکرات هژده ماهۀ امریکاییها را تا امضای موافقت نامۀ دوحه در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ و پس از آن تا سقوط حکومت غنی ریاست میکرد، در مذاکرات جدید دوحه غایب بود و جای او را “تام وست” گرفت. تام وست در مذاکرات قبلی معاون زلمی خلیل زاد بود. بهادرا کومار نویسنده و تحللیگر هندی در مورد “تام وست” مینویسد:
«تام وست در امور سیاست آسیای جنوبی (به شمول هند) دارای تجارب عمیق است و در شورای امنیت ملی امریکا کار کرده است، همچنان در هنگامی که جوبایدن معاون رئیس جمهور بود، مشاور وی بوده است.
نکته مهم اینکه تام وست هنگامی که ویلیام برنس رئیس «سی آی ای» ریاست اتاق فکر «کارنگی» را به عهده داشت، وی دستیار این موسسه بوده است. بنابراین، سی آیای در عمل (به صورت دوفکتو) ادارۀ این مذاکرات با طالبان را در دست دارد. این یک تابلوی راهنما برای نقشۀ راه ادارۀ بایدن است.»
نکتۀ مهم توافق در مذاکرات جدید:
هر چند مذاکرات امریکاییها با طالبان امروز یکشنبه نیز ادامه مییابد، اما نکتۀ بسیار مهم مورد توافق طرفین در روز اول مذاکرات، توافق بر سر اجرای موافقت نامۀ دوحه و پابندی به آن بود. این در واقع اهداف طالبان را در مسند حاکمیت و امارتشان بر آورده میسازد و اگر امریکاییها همچنان به تطبیق موافقت نامۀ دوحه با طالبان پابند بمانند، طالبان به کل خواستهایشان در موافقت نامۀ دوحه که تمامی محتوای آن موافقت نامه به نفعشان بود، دست مییابند.
کسانی که موافقت نامۀ دوحه را نخواندهاند یا با دقت نخواندهاند، دوباره بخوانند. تعویض یا برکناری حکومت اشرف غنی و جمهوری اسلامی افغانستان و جایگزین سازی آن با نظام و دولت جدید اسلامی در همان آغاز موافقت نامه بدون هیچ ابهامی، وضاحت یافته بود. به این عبارت که در موافقت نامه آمده است توجه کنید:
«تا زمان تشکیل حکومت اسلامی جدید پسا توافق افغانستان که طبق گفتوگو و مذاکرات بینالافغانی تعیین میشود……»
در بخش سوم موافقت نامۀ دوحه که با سه بند توضیح یافته است، دسترسی طالبان به آنچه که امروز میخواهند را، محقق میکند:
«۱ – ایالات متحده خواستار به رسمیت شناختن و تأیید این موافقتنامه از جانب شورای امنیت سازمان ملل خواهد شد.
۲ – ایالات متحده و امارت اسلامی افغانستان -که توسط ایالات متحده بهعنوان دولت شناخته نمیشود و بهعنوان طالبان شناخته میشود- به دنبال روابط مثبت با یکدیگر هستند و انتظار دارند که روابط بین ایالات متحده و حکومت اسلامی جدید پسا توافق که توسط مذاکرات بینالافغانی تعیین میشود، مثبت باشد.
۳ – ایالات متحده به دنبال همکاری اقتصادی با حکومت اسلامی جدید پساتوافق که توسط مذاکرات بینالافغانی تعیین میشود، برای بازسازی [افغانستان] خواهد بود و در امور داخلی آن دخالت نخواهد کرد.»
کی موافقت نامۀ دوحه را نقض کرد؟
وقتی امریکاییها و طالبان به اجرای موافقت نامۀ دوحه که در ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ با هم امضا کردند در وضعیت فعلی پس از احیای امارت اسلامی طالبان و نابودی حکومت غنی و جمهوری اسلامی، توافق و تاکید میکنند، چند پرسش مطرح میشود:
آیا موافقت نامۀ مذکور نقض شد؟
چه کسی یا کدام طرف، این موافقت نامه را نقض کرد؟
با توجه به محتوای موافقت نامۀ دوحه نقضِ واقع شده در موافقت نامه، سقوط حکومت غنی و دولت جمهوری افغانستان و استقرار امارت و حکومت طالبان نیست. زیرا در موافقت نامۀ دوحه برکناری این حکومت و جمهوریت و “تشکیل حکومت اسلامی جدید” مشخص و مسجل شده بود.
نکتۀ اصلی نقض موافقت نامه به عدم تشکیل حکومت جدید یا همان امارت اسلامی طالبان از طریق مذاکرات بین الافغانی بر میگردد که در موافقت نامه قید شده بود. اما جالب و قابل توجه این است که امریکاییها اشرف غنی را مسئول همین نکتۀ نقض شده معرفی کردهاند و میکنند. زلمی خلیلزاد به صراحت گفت که اشرف غنی با فرارش برنامۀ مذاکرات بین الافغانی را برای تشکیل حکومت جدید و انتقال مسالمت آمیز قدرت به آن حکومت برهم زد و ناکام ساخت. نه تنها امریکاییها که حامد کرزی، دکترعبدالله و شمار دیگر از سیاست مداران منتقد غنی نیز به این باور هستند که اشرف غنی نگذاشت تا انتقال قدرت و تعویض حکومت از طریق مذاکرات بین الافغانی به سرانجام برسد. طالبان نیز بارها گفتهاند که آنها قصد ورود به شهر کابل و تصرف حکومت را نداشتند. از این رو صبح روز یکشنبه اعلامیه دادند که به شهر داخل نمیشوند، اما وقتی نیروهای نظامی و امنیتی حکومت غنی از بسیاری ساختمانهای دولتی فرار کردند و غنی نیز ظهر آن روز فرار کرد، وارد شهر شدند.
چرا توافق بر اجرای موافقت نامۀ دوحه:
صرف نظر از اینکه چه کسی و کدام طرف ناقض توافق نامۀ دوحه است یا نه و چرا پس از نقض موافقت نامه اگر واقع شده باشد که شده است، امریکاییها دوباره متعهد به اجرای موافقت نامه شدهاند؟
علاقۀ طالبان و اصرار آنها بر تطبیق موافقت نامۀ دوحه روشن است که از آن سود اصلی را میبرند و حاکمیت خود را در جامعۀ بین المللی و به خصوص برای امریکاییها و متحدین غربیشان تثبیت میکنند و حتی مورد شناسایی رسمی قرار میدهند. اما امریکاییها از اجرایی شدن این موافقت نامه چه نفع دارند و چه میخواهند بدست بیاورند؟
۱ – امریکاییها میخواهند با گویا تطبیق موافقت نامۀ دوحه از رسوایی و فضیحت خروج خود از افغانستان بکاهند و به گونهای افکار عمومی را در میان جامعۀ خودشان، متحدان و هم پیمانانشان در جهان مشغول و قانع سازند که در واقع دچار شکست و سرافگندگی نشدند.
۲ – امریکاییها و اروپاییها از بحران بزرگ و گستردۀ انسانی در افغانستان نگران هستند. نه به این سبب که آنها به حقوق بشر و ارزشهای مدرن حقوق بشری تعهد دارند و از آن دفاع میکنند، بلکه به این سبب که این بحران به فرار و مهاجرت ملیونها مردم از افغانستان بسوی اروپا و غرب بینجامد و مشکل عظیمی را برای آنها ایجاد کند. نشانههای این بحران از همین حالا مشهود است و هزاران نفر از افغانستان روزانه بسوی ایران و پاکستان در حال فراراند.
۳ – تبعات بحران انسانی در افغانستان بحران سیاسی، اجتماعی و امنیتی را تشدید میکند و گسترش میدهد. نارضایتی، عصیان، شورشگری و جنگ نتیجۀ این بحران خواهد بود که در آنصورت کنترل افغانستان از دست طالبان بصورت کامل خارج خواهد شد و جغرافیای افغانستان به یک جغرافیای حضور و گسترش جنگجویان و گروههای مختلف تروریستی تبدیل خواهد شد که تمام منطقه را بسوی آشوب و بی ثباتی ببرد و حتی اروپا و امریکا از این جغرافیا تهدید شود. از این رو امریکاییها و اروپاییها میخواهند تا در تعامل و حتی ایجاد رابطۀ سیاسی و دیپلوماتیک با حکومت و امارت طالبان این بحران را مهار و مدیریت کنند.
۴ – برای امریکاییها و اروپاییها تامین منافعشان و دور ماندنشان از آسیبهای بحران افغانستان اهمیت و اولویت دارد. امریکاییها بسوی اجرای موافقت نامۀ دوحه از همین زوایه میبینند و برای آنها و سایر غربیها هیچ اهمیتی ندارد که افغانستان با چه نوع نظام و حکومتی اداره میشود و جامعۀ افغانستان در آن نظام از چه حقوقی برخوردار هستند؟
هرگاه مطالب و خواستهای را که امریکاییها و غربیها در مورد حقوق بشر، حقوق زنان و ارزشهای مدرن دیگر مطرح کنند، چیزی فراتر از ادعای لفظی و برای تحت فشار قرار دادن طالبان در مسند حکومت در جهت منافع خودشان نیست.
تاثیرات منطقهای توافق مجدد امریکاییها بر اجرای موافقت نامۀ دوحه:
یکی از نکات قابل بحث و پرسش، تاثیر منطقهای توافق و پابندی امریکا بر اجرایی شدن موافقت نامۀ دوحه با طالبان است.
آیا همسایگان افغانستان و کشورهای منطقه مانند روسیه، هند، چین، عربستان و ترکیه از تعهد مجدد امریکا به موافقت نامۀ دوحه رضایت نشان خواهند داد و با آن همسویی خواهند کرد؟
پاکستان، ترکمنستان، ازبیکستان و چین از این وضعیت راضی هستند و سیاست امریکا را در پابندی به اجرای موافقت نامۀ دوحه به منافع خود میدانند و با آن همسویی نشان میدهند.
جمهوری اسلامی ایران علی رغم خصومتش با امریکا از این حالت خشنود به نظر میرسد. آیت الله علی خامنهای حاکم اصلی این جمهوری در تهران از طالبان در مورد مقابله با داعش همان انتظاری را دارد که دونالد ترامپ قبلا در کاخ سفید واشنگتن و جوبایدن اکنون انتظار دارد. خامنهای دیروز این انتظار خود را بصورت رسمی و علنی بر سر حملۀ خونین انتحاری در مسجد سید آباد قندوز که صدها نفر نمازگزاران مسلمان شیعه را به خاک و خون کشاند، ابراز کرد. او گفت از مسئولین کشور برادر افغانستان میخواهد عاملان این حمله را مجازات کنند.
تاجیکستان موقف متفاوت دارد، هند و روسیه هنوز سیاست روشن و مشخصی را در همسویی با موافقت نامۀ دوحه و تعهد مجدد امریکاییها در عمل به آن اتخاذ نکرده است.
اما سوال اصلی این است که:
۱ – آیا همسویی و رضایت همسایگان و کشورهای منطقه با سیاست امریکاییها مبنی بر تعهد و عمل به موافقت نامۀ دوحه ادامه خواهد یافت و یا در جهت مخالف با آنها انکشاف خواهد کرد؟
۲ – آیا طالبان موفق خواهند شد تا از بروز بحرانهای عمیق و گستردۀ انسانی و اجتماعی ناشی از فقر، بیکاری، نارضایتی، اختناق، بی عدالتی و….. جلوگیری کنند و کمک دنیا را از فرو رفتن و سقوط به این بحرانها بدست بیاورند؟
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.