مقدمه:
دکتر کاشی یکی از اساتید و پژوهشگران بهنام جامعهشناسی سیاسی ایران هستند که در سالهای اخیر با انتشار مقالات، یادداشتها و سخنرانیهایی در تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی ایران، به بحثهای پرمناقشه و قابل تاملی پرداختهاند.
ایشان در تازهترین سخنرانی خود پیشنهاد دادهاند که بهجای طرح پرسش «چه باید کرد؟»، باید مفهوم «استبداد» را به مسئله تبدیل کرده و به آن مناسبات ارباب و بردگانیای بپردازیم که ویژگی اصلی آن، تحمیل زور عریان و مستقیم است.
دکتر کاشی معتقد است که بدیل فرآیند به بنبست رسیدهی اصلاحات از بالا، لزوما پناهبردن به هر جنبشی در پایین نیست و باید به تاسیس امکانی جدید برای کنشورزی پرداخت که این جایگاه، هنوز در جامعه ایران واقعا وجود ندارد.
«انکار»، به بهانهی همین طرح کلی و برای روشنشدن زوایای این ایده، گفتوگویی را با ایشان ترتیب دادهاست که شما را دعوت به مطالعه آن میکنیم.
**************
▪️کار من اصلا از جنس آن نظریهپردازی، آنگونه که انگار من یک نظریه ساخته باشم، نیست. من دارم نزدیک به آدمهای توی تاکسی، تجربهی زیسته حیات سیاسی را در اینجا و اکنون، بیان میکنم، همین و بس.
▪️میگویم به جای سنجش شاخصهای دموکراتیک شدن، شاخصهای استبداد را اندازهگیری کنیم. استبداد از این نظر برای من حائز اهمیت است که از مناسبات قدرت زنده میان فاعلان اجتماعی سخن میگوید و به آنها اشاره میکند. میگوید که چگونه کسی بر کسی اعمال استیلا و سلطه میکند، اراده خود را بر او اعمال میکند، اراده او را از او میستاند.
▪️چیزی که پیداست، راهکارهای اصلاحطلبانه که ما حالا برویم به نحوی چانه بزنیم شاید در انتخابات بعد دلشان به رحم بیاید و…، دیگر شدنی نیست و جواب نمیدهد.
▪️شما الان میبینید که برخی از این دوستان اصلاح طلب ما تا کف خیابان خبری میشود میگویند فاشیسم! متهمشان میکنند به فاشیسم. نه! اینها حقشان است که احقاق حقوق کنند. در فرایند این احقاق حقوق، ارزشهایی تولید میشود، رویشهایی صورت میگیرد، ریزشهایی از بالا اتفاق میافتد، به نظر من ترکیب اینها میتواند چشمانداز مثبتی ایجاد کند. البته پاسخ من خیلی مبهم است به این دلیل که واقعا شرایط هم مبهم است. واقعا حرف صریح و روشنی نمیشود گفت.
▪️راستش اگر هم یک روزی موفق بشویم و مردم را بسیج کنیم، مشخص نیست اتفاق خوبی در پیش باشد. اتفاقی که الان در حال وقوع است اتفاقا کنار رفتن همین میانجیهاست.
▪️روشنفکر باید مانع از عمل آن میانجیهای خطرناکی بشود که سودای رهبری گلهوار را در سر میپرورانند نه اینکه به محض آنکه دید دیگر در سیستم بازی نیست و به بازی راهش نمیدهند، ببیند چه کسی پرچمش دارد باد میخورد و سریع او هم برود زیر پرچمش سینه بزند.
▪️واقعا مفهوم استبداد در ادبیات سیاسی یک مفهوم کاملا منسوخ است. از یک بعد دیگر مفهوم بسیار کلیشهایشده و عوام گرایانهای است، ولی با همه این خسارتهایی که دارد، من فکر میکنم فضیلتهایش بیشتر از معایبش است.
ادامه مطلب را اینجا بخوانید:
https://bit.ly/3Bjl5Mr
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.