پنج شعراز خالدبایزیدی (دلیر)
به پروانگان پنجشیر شیر، و آن مرد جوان احمد مسعود شاه که مسیح وار غم مردماش را به دوش گرفته
۱-
لبهای
سکوت طاول زده
درههای
پنجشیر
میسوزد
ازمرگ پروانگان
۲-
چه جهنمی
شود
اگربهشت
طالب طالبان شود
۳-
آسمان
پنجشیر
سرشاراز دلتنگی
هرشب
چه ستارگانی
به زمین میافتند
۴-
ماشکست نخوردهایم
دیروز کودکی را
دیدم:
که از چوب دستیاش
اسلحهای را میساخت
۵-
مسیح تویی
که غم
تمام مردمات را
به دوش گرفتهای
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.