آحاد ملت می توانند ولی فقیه را استیضاح و حتی علیه وی ادعا نامه صادر کنند!
ولی فقیه سوم؛ خطری که در کمین است! شماره (۶۶)
[حکایت حکومت ولایت فقیه در سرزمین ایران
فصل دوم (۲۳)
تصویب اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی(اول) تا دوره ی «مطلقه»]
تدوین و تحقیق از: محمد شوری (نویسنده و روزنامه نگار)
@shourimohammad
ممکن است بطور اجمال نظرخودتان را درباره ولایت فقیه و مفهوم و نتایج حاصله از آن در امر حکومت برای خوانندگان تشریح بفرمائید؟
سوال:
اصولا به نظر شما فقیه در شرایط و اوضاع و احوال کنونی به چه کسی اطلاق می شود و برای فقیه چه شرایطی از حیث احاطه به امور و حوادث واقعه وجود دارد؟
سوال:
باتوجه به اینکه اسلام مرز نمی شناسد و مرز اسلام عقیده است و ولایت فقیه نیز منوط به تابعیت او نیست، چرا از مجتهدین و فقهای سایر بلاد اسلامی و خصوصا شیعه برای تدوین قانون اساسی دعوت نشده است؟
سید علی اکبر پرورش:
در زمینه ولایت فقیه باید عرض کنم که با توجه به اینکه فقیه در خود اسلام ضابطه دارد و از آنجایی که در ضوابظ بیان شده فقهایی که صائن باشند، یعنی نگاهدارنده دین باشند و حافظ امر خدا باشند و مخالف هوای نفس خودشان باشند. ذره ای از امیال و شهوات در آن ها راه پیدا نکند و از طرفی موافق باشند کاملا با امر خداوند و مجری فرمان او باشند، این چنین فقهایی در اسلام مورد توجه هستند که بتوانند قوانین خداوندی را استخراج کنند و در معرض افکار مردم مسلمان قرار بدهند و قاعدتا این صفت فقیه با توجه به خود اصل قرآنی است که می فرماید: «یتفقهو فی الدین و ینظروا قومه اذا رجعوا علیهم». فقیه کسی از که از بین مردم برگزیده می شود و می رود کسب آگاهی و روشنی می کند و باز برای کسب آگاهی و روشنی بخشیدن به مردم برمی گردد. لذا به کلیه مسائل اجتماعی و سیاسی و اسلامی قاعدتا بایستی باید آگاهی داشته باشد[!!].
دکتر محمود روحانی:
اگر ما به قرآن رجوع کنیم به این آیه مخصوصا «اطیعواالله و اطیعواالرسول و اولی الامر منکم». اطاعت کنید خدا را. اطاعت کنید رسول خدا را. و اطاعت کنید کسانی را که صاحب امر هستند. در اینجا بعد از ائمه و در زمان غبیت کبری (حضرت ولی عصر)، علمائی هستند، فقهایی هستند، اسلام شناسانی هستند که می توانند اصول احکام را بر مبنای قرآن در بیاورند و به اصطلاح آن کشتی جامعه را در جهت اصلی که باید هدایت کنند. بنابراین ما می بینیم کسانی هستند که مسائل روز را با احکام و سنت و قرآن منطبق می کنند.
حجت الاسلام باهنر:
در زمینه ولایت فقیه یک یحث است در حوزه مقننه. از آنجا که در نظام جمهوری اسلامی بایستی قوانین با معیارها و ضوابط اسلامی تدوین و تنظیم گردد، بنابراین وجود کارشناسان صاحب نظر و واجد صلاحیت در استنباط و تشخیص احکام اسلامی در حوزه قانونگذاری ضرورت دارد. و اما در مساله قوه مجریه متصدیان و مسئولان امر باید از بینش و آگاهی لازم نسبت به موازین اسلامی و تقوا و عدالت و دلبستگی به ایدئولوژی اسلامی و روشن بینی و تقوای کافی برخوردار باشند و این مساله دقیقا مورد بحث نمایندگان مجلس خبرگان است که حدود نظارت و دخالت مستقیم یا غیر مستقیم صاحب نظران علوم اسلامی در قوه مجریه تا چه حد است.
حجت الاسلام حجتی کرمانی:
فکر کنم در جواب سوال گذشته مقداری در این زمینه صحبت شد. و باز آنچه می توانم اضافه کنم این که ولایت فقیه هیج وقت به معنای دیکتاتوری و تسلط بدون جون و چرای فقیه در مملکت نیست که هرگونه نظری داد کسی نتواند ایرادی بگیرد. خود فقیه می تواند مورد استیضاح قرار بگیرد. تمام آحاد ملت می توانند از او سوال کنند و حتی ادعا نامه علیه اش صادر کنند. اگر چیزی به نظرشان رسید که برخلاف اسلام است. و چون خوب انسان است ممکن است اشتباه بکند و پیش بیاید. مثل همه دولت های دیگر که یک نفر فرض کنید در یک مقامی است و بعد بر اثر استیضاح مردم و یا عدم قبول مردم کنار می رود. به هیچ وجه امکان توسل به زور، فقیه نمی تواند داشته باشد.
حجت الاسلام باهنر:
فقیه از نظر صاحب نظر بودن در تشخیص احکام اسلامی و تبیین وظائف و احکام اسلام و رهبری فکری به کسی می گوئیم که از قدرت کافی برای استنباط احکام اسلامی از منابع و متون برخوردار بوده و نسبت به مسائل و امور جاری اجتماعی و سیاسی روشن بینی کافی داشته باشد تا بتواند در رهبری فکری و حقوقی نیازها و مسائل لازم و متناسب با ضرورت های زمان را با حفظ اصالت های اسلامی عنوان کند. و اگر به حوزه اختیارات، کاربرد فقیه اجتماعی را هم اضافه کنیم باید از قدرت رهبری و مدیریت اجتماعی و سازماندهی و هوشیاری و تدبیر کافی برای اداره جامعه برخوردار بوده و دارای تقوای سیاسی و اجتماعی فکری و عملی کافی باشد و نیز از صداقت و پارسایی و عدالت کافی برخوردار بوده و واجد فضیلت های گوناگون رهبری از ذیدگاه اسلامی باشد و بدین ترتیب فقیه در صحنه رهبری صرفا با نوعی قدرت استنباط مسائل و احکام دینی نمی تواند بسنده شده و از صلاحیت های دیگر فکری و اجتماعی و آگاهی های لازم محروم باشد.
دکتر[محمود]روحانی:
توجه دارید صفاتی که باید ذکر شود یک صفات دائمی و کلی است.منتها یک مساله هست و آن مساله زمان آگاهی است که آن یکی از شروط است و چون زمان ها با هم فرق می کند، لذا زمان آگاهی فقیه شرط است. اعلم بودن، اتقی بودن، پرهیزکار بودن و با هوای نفس مبارزه کردن و عادل بودن و تمام شرایط دیگر که باید فقیه داشته باشد و علاوه براین ها زمان آگاهی هست که شناختی نسبت به این مسائل داشته باشد.
حجت الاسلام حجتی کرمانی:
در شرایط و اوضاع و احوال کنونی یک فقیه باید علاوه بر اطلاع عمیق در مسائل فقهی به معنای خاصش و قرآن و مبانی فقهی این کتاب سنت و اجماع، و عقل و اقوال علما و آرای مجتهدین دیگر، آن ها باید به حد کافی اقتصاددان باشند، حقوقدان باشند به معنای امروزیش. که مقداری از آن همان فقه اسلامی است. ولی فقه حقوق جدید را هم من اضافه می کنم. تاریخ دنیا، انقلابات دنیا را، به تمام ایدئولوژی های عصر احاطه داشته باشد. روانشناسی اجتماعی را بداند و از نظر اجرایی هم اگر فقیه می خواهد مصدر امر بشود، باید بیگانه از کارهای اجرای نباشد. شاید هم مسائل دیگری هم لازم باشد که یک فقیه بخواهد زمامدار بشود، بخواهد اختیار مملکت اسلامی را در اختیار بگیرد، داشته باشد، که من الان فراموش کرده ام. ولی آنچه که در آن تاکید می کنم این است که آن جو فکری حاکم بر مجامع دنیا و مرام های گوناگونی که الان وجود دارد و استدلال هایی که برای این مرام ها و ایدئولوژی ها می شود و مکاتب فکری وجود دارد، باید به حد کافی از این ها اطلاع داشته باشد. وگرنه فقه ما و فقاهت ما و استنباط فقهی ما بریده از جامعه امروز ما خواهد شد. کافی نیست یک فقیه فقط اطلاع از مسائل شهر خودش داشته باشد. یا حتی فرض کنید از مسائل جاری انقلاب ایران داشته باشد. این به هیچ وجه کافی نیست. مسائیل ایران جرئی است از کل مسائل بین المللی. و این بین مسائل ایران یا مسائل کل دنیا و اصلا مسائل سیاسی اجتماعی، اقتصادی و حتی هنری و امثال ذلک یک رابطه ارگانیک وجود دارد در سطح بین المللی، و نمی شود یک ارگان را، یک بخش را یک عضو را از یک پیکر کل جدا کنیم. و جداگانه مورد مطالعه قرار بدهیم. زمان ما یک زمانی است که تمام دنیا یک واحد حساب می شود. این زمان فکر دارد، فکرش را یاید آدم بداند. ایدئولوژی دارد باید بداند. مکاتب اقتصادی دارد باید بداند. والا زمانش را نشناخته. زمان فقط این نیست که برش کوتاهی از یک مکتب فکری ما بدانیم. یا یک تاریخ کوچکی را از یک مقطع زمانی بدانیم، این کافی نیست. زمان ما اصلا میراث تاریخ ما است. و زمان حال را هم بدون گذشته نمی شود فمهید. بنابراین تاریخ را هم باید بدانیم. آنقدر در طول تاریخ مسائل هست که شناخت زمان ما موقوف بر شناخت آن مسائل است و اگر آن مسائل را ندانیم، زمان مان را نشناخته ایم. و حادثه واقعه را تشخیص نمی دهیم. چون ما باید حوادث واقعه را رجوع کنیم به قضیه این حادثه واقعه را باید دست شناخت این چیه ؟ چه حادثه ای است؟ این حادثه را نمی شود شناخت مگر مجموع عواملی که این حادثه را بوجود آورد، بشناسیم. مسائل تاریخی را، عوامل بین المللی را، مسائل راونشناسی اجتماعی را، انسان شناسی را، خود مساله شناخت انسان یک مساله خیلی مهمی است.
دکتر محمود روحانی:
مطلب این است که شما می دانید ما فقها و علمایی در مملکتمان داشتیم و شاید نظر این ها کافی بود، دلیل خاصی نبود. مگر اینکه ما می خواستیم یک جنبه سیاسی را در نظر بگیریم و چون مساله انتخاب افراد به رای بود، به حساب انتخابات انجام می شد، شاید مشکل بود از این نظر که ما بیائیم در مناطقی که فقها وجود دارند، به مردم بگوئیم حالا بیائید فقهای خودتان را انتخاب کنید و فقهایی را از کشورهای دیگر انتخاب کنید و نیز از نظر اکولوژی منطقه که آن ها آگاهی و شناختی نسبت به منطقه ما به آن شکل نداشتند و این موضوع را مشکل می کرد. و اسباب حرف بود. و باز این مساله مطرح می شد و کسانی بهانه می گرفتند که ما اینقدر دانشمند داریم چه دلیلی دارد که از جای دیگر دعوت کنیم و اگر قرار بود از یکی دو تا کشور خاص دعوت بشود بازدر کشورهای دیگر برادران مسلمان ما این توقع را داشتند که چرا از آنجا دعوت نکرده ایم. نباید این چون یک مساله ای بود که ابتدا در مملکت خودمان به عنوان الگو و سمبل باید پیاده بشود. انشاالله بعد گسترش پیدا یکند که الان هم می بینید که انقلاب ما به عنوان یک سمبل در جهان زیانزد همه است. همین خلق مستضعف مبنای این تحرک و پویایی است که اسلام دارد و این امیدوای است جامعه ما را که از دریچه اسلام و قرآن در حال حاضر دارد ضوابط را نگاه می کند و تحرک پیدا کرده ما بتوانیم از این مرزها بطور عملی نه به صورت ذهنی خارج بشویم و این مساله باشد که اسلام به صورت یک واحد امت در جامعه مورد استفاده قرار بگیرد و بتواند راهنمای خلق مستضعف و بلکه ارتقا انسان در جهان باشند.
حجت الاسلام حجتی کرمانی:
اگر منظورتان این است که مجلس خبرگان دعوت بکند این پیشنهاد بسیار مترقی است. و نه تنها از مجتهدین فقهای بلاد اسلامی، از دانشمندان اسلامی، بلکه از کلیه صاحب نظران دنیا، دارای هر مکتبی می خواهند باشند باید دعوت بشود. یعنی از نظرهایشان استفاده بشود و از آن ها بخواهند که نظر بدهند.
سید علی اکبر پرورش:
همانطوری که فرمودید اسلام مرز نمی شناسد. اما یک نکته ای را باید توجه داشته باشیم و آن اینکه خود حرکت اولیه اسلام یعنی انقلاب اولیه اسلام که بدست توانای پیامبر انجام گرفت خود قرآن یک اشاره لطیفی دارد و آن اینکه می فرماید: «لنتظربه ام القرا و من حولها». یعنی پیامبر تو بایستی باید بوسیله قرآن ام القرا و اطرافش را شروع کنی به انذار کردن و حرکت دادن _ام القرا می شود یک پایگاه به نام مکه_ پایگاه می شود بعد از این پایگاه تمام مفاهیم توحیدی را به اطراف صادر می کند.اینجا ما اگر بخواهیم بگوئیم که ایران نادیده گرفته شود، با توجه به اینکه هیچگونه ملیت گرایی هم نمی خواهیم داشته باشیم، ولی دراین انقلابی که ما معتقدیم بعد از اتقلاب ییامبر اسلام دومین انقلاب با این وسعت است معمولا نیاز به یک پایگاه دارد و خود ایران ما می تواند همان ام القرا و مکه ای باشد که در انقلاب اول بود. یعنی اینجا یاشد همان ام القر، محلی که مرکز انقلاب است و از این مرکز تمام مفاهیم توحیدی را به سایر جهان صادر بکنیم. و طبیعی است تا آنجایی که ما بتوانیم پیشرفت بکنیم و مرر اسلامی مان را براساس همین حرکت ادامه بدهیم مرزهایی که قراردادی است برداشته می شود و آن وقت در آن حالت است که بایستی دیگران هم بیایند نظر بدهند و مساله دیگر این است که حال اگر احیانا یک فرد شیعه یا یک فرد مسلمان خارج از کشور اسلامی ایران بخواهد روی این قانون اساسی نظر بدهند، نظرش کاملا مورد احترام و پذیرش است. اشخاص دیگر می توانند نظر بدهند. و لیکن اینکه مرز را الان برداریم شاید با اصل پایگاه که باید باشد و حفط بشود مغایرت داشته باشد.
[روزنامه انقلاب اسلامی ۱۰ شهریور ۱۳۵۸. ولایت فقیه و نتایج آن در امر حکومت]
ادامه دارد…
۱۲ شهریور ۱۴۰۰
نه به ولی فقیه سوم!
پیشگیری بهترین درمان. علاج واقعه قبل از وقوع.
t.me/shourimohammad
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نظر را بنویسید.