احمد فراستی از مقامات ارشد ساواک در کلاب هاوس به توجیه شکنجه مخالفان و سربه نیست کردن آنها پرداخته. چند سال پیش پرویز ثابتی هم در گفتگویی تلاش کرد بر سبعیت جمهوری اسلامی سوار شود تا  جنایات نظام سابق را با جنایات نظام فعلی  توجیه کند. این خط رسانه ای سالها دنبال میشود و هدف “سفید سازی دیکتاتوری” است که با قتل مشروطیت، سرکوب میانه رو ها و انتخاباتهای فرمایشی زمینه را برای تحرکات انقلابی فراهم کرد. سوای ترکیب و ماهیت انقلابیون، محمدرضا شاه خود از سردمداران انقلاب بود زمانی که به هشدارها درباره تبعات ناگوار قدرت مطلقه گوش نداد و با تعطیلی مشروطیت فضای جامعه را رادیکال کرد.

حالا بعد از گذشت بیش از چهل سال از انقلاب پنچاه و هفت که در بسیاری از اهدافش شکست خورده و حتی در برخی زمینه ها از نظام قبلی کارنامه سیاه تری دارد ساواکی های شکنجه گر به میدان آمده اند تا بگویند هر آنچه شد ضرورت بوده. هیچ نظام سیاسی نمی تواند نقض حقوق بشر را به خاطر ماهیت مخالفان خود ماستمالی کند. در قضیه اعدامهای شصت و هفت مساله اصلی حقانیت زندانیان یا جمهوری اسلامی نیست، مساله کشتار سیستماتیک عده ای زندانی است که حق و حقوقی داشتند. جالب است که مدافعان بی شرم این اعدامها به ماهیت تروریستی مجاهدین خلق آویزان میشوند تا خود را توجیه کنند. این در حالی است که شر را با شر ، ترور را با ترور نمی شود توجیه کرد و رعایت حق دادرسی عادلانه، عدم شکنجه و عدم اعدام از ویژگی های اصلی حکمرانی مطلوب است.

در طول تاریخمان بسیاری نظامها با شیطان سازی از مخالفان خود تلاش کرده اند  کشتار، اذیت و آزار مخالفان را توجیه  و بدان مشروعیت دهند. در حالی که برای نیروهای مترقی و کسانی که به اررزش هایی چون دموکراسی و حقوق انسان باور دارند مساله کشتار مساله کمّی نیست، کشتار مخالف را با عدد نمی سنجند. اینکه در آبان نود و هشت، دویست و سیصد و هفت نفر طبق آمار رسمی کشته شده اند یا طبق برخی آمار دیگر هزار و پانصد نفر فرقی در صورت مساله ایجاد نمی کند” جمهوری اسلامی حق کشتن معترضان را نداشت حتی یک نفر.” همانطور که نظام شاهنشاه حق کودتای سی و دو و قتل سی و نه نفر در آنروز؛ ربایش و اعدام تیمسار افشار طوس و حق کشتن معترضان در میدان ژاله را نداشت.

کمی و بزرگی عدد  صورت مساله را تغییر نمیدهد: نظام سیاسی که انسان کشی را توجیه کند گاهی به بهانه امنیت زمانی به بهانه تامین نظم به هیولایی تبدیل می شود که نفس مخالف خود را می بُرد. حالا چه فرقی دارد در میدان ژاله هشتاد و هشت نفر کشته شده اند  یا بیشتر؟ مهم این است کسی نباید کشته میشد. کارنامه سیاه جمهوری اسلامی به ساواکی های شکنجه گر این جسارت را داده  تا به جای پاسخگویی در قبال جنایاتشان انتظار تشکر و تقدیر هم داشته باشند. نیروی دموکراسیخواه متعهد به ارزشهای انسانی حرفش روشن است: جنایت، جنایت را توجیه نمی کند. قتل یک انسان قتل یک جهان است. حساسیت نسبت به حقوق مخالف خود شاخصه مهم پیشرفت تفکر دموکراتیک است.

برگرفته از کانال تلگرام نویسنده

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)