جل الخالق! جل الخالق! باز هم جل الخالق! چه می کند اسلام عزیز! واقعا که برای همه چیز یک جواب حاضر و آماده دارد. لابد می گویید اسلام آقایان جنتی و مصباح یزدی و سبحانی منظورت است دیگر نه؟!
دقیقا نه! اصلا اسلام آقایان مدّ نظرم نیست و به اسلام عزیز روشنفکران دینی نظر دارم که هرمنوتیک اش زده بالا و یک تفسیر و تعبیری از عمل شیرین لواط ارائه داده که ما انگشت به دهان مانده ایم!
آقای محترمی از جناب محسن کدیور -که عمرش دراز باد- سوال کرده است که:

“در قانون مجازات اسلامی جدید مجازات اعدام فقط برای فرد مفعول در لواط در نظر گرفته شده، و فرد فاعل فقط در صورت احصان محکوم به اعدام می گردد. در صورتی که در قانون پیشین هم مفعول و هم فاعل محکوم به اعدام بودند. اکثر مراجع کنونی شیعه قائل به قرائت سابق بودند و هر دو را مستحق اعدام می دانند، و حتی آیت الله خمینی نیز قائل به اعدام هر دو بودند. حال پرسش آن است که چرا در قانون جدید قرائت اقلیت مراجع جایگزین قرائت اکثریت شده است؟”

و ایشان یک پاسخ هرمنوتیکی به معنای واقعی کلمه داده که من قطع و یقین دارم دهن هابرماس هم از شگفتیِ شنیدن آن باز خواهد ماند. ایشان در پاسخ می فرمایند:
“در مورد مجازات لائط/ فاعل قول مشهور در فقه امامیه قتل مطلقا و قول غیرمشهور قتل در صورت احصان و جلد در صورت عدم احصان است. مجازات ملوط / مفعول مطلقا قتل است. علت اختلاف روایات مختلف است. مجازات مفعول از فاعل شدیدتر است. در فقه اهل سنت مالکیه و حنابله (در اشهر روایتین احمد بن حنبل) قائل به وجوب رجم لائط مطلقا هستند. شافعیه قائل به وجوب رجم لائط محصن و جلد و تعزیر غیرمحصن است، ابوحنیفه تعزیر لوطی را کافی دانسته معتقد به قتل لائط نیست مطلقا.

از اسباب تغییر قانون مجازات اسلامی بی اطلاعم.

موفق باشید.

جان؟! این موفق باشید آخر مرا کشته! چی چی را موفق باشد؟! یاد جریانی افتادم که یک بار دیگر آن را تعریف کرده ام و آن شلاق خوردن یک فاعل و مفعول بود در سرباز خانه که آقای فاعل مثل “راکی” دو دست اش را بالا برد و فریاد زد “بر محمد و آل محمد صلوات!” و همه ی پادگان صلوات فرستادند. ما فکر کردیم ایشان شلاق زن است٬ نگو جناب فاعل است! بعد هم پیراهن اش را کند قهرمانانه و سر افرازانه رفت روی تخت دراز کشید شلاق را خورد و بعد که برخاست٬ دوباره مثل این که فتح خیبر کرده باشد٬ دو دست اش را بالا برد و برای سربازان مات و مبهوت مانده دست تکان داد!

حالا از «موفق باشید» آقای کدیور بگذریم و برویم سراغ هرمنوتیکِ ترمینولوژیک جریان. من تا به امروز کلماتی از قبیل لائط و ملوط را نشنیده بودم که الحمدلله شنیدم و آموختم. یک لوطی هم این وسط بود که آن را شنیده بودم و این در معنای مجازی اش خوب چیزی بود که بعد از خواندن پاسخ آقای کدیور بد چیزی شد (یعنی فردا به رفیق تان نگویید خیلی لوطی هستی! دمت گرم! یا مزه ی لوطی خاکه! به سلامتی هر چی لوطیه! این ها را بگویید آبروی تان می رود. به خاطر خودتان می گویم).

احصان و محصن هم که می گویند یعنی آدم ازدواج کرده و این به قول مستر بین خیلی بده! چی چی بده؟! این بده که یارو زن داره بعد می رود می شود فاعل یا بدتر از آن مفعول! خاک بر سر!

خلاصه من که از پاسخ آقای کدیور دچار ترمینولوژی جدیدی شدم که در آینده برای بازشکافی روشنفکری دینی به کار خواهم گرفت؛ خدا حفظ شان کند.

گفتم خدا حفظ شان کند یادم نرود بگویم نمی دانم ایشان در کدام کشور خارجی زندگی می کند ولی اگر این حرف هایی که زده اند به گوش پلیس یا دادستان یا حتی یک نفر همجنس گرا برسد ممکن است بلایی سرشان بیاید که بدتر از مجازات لائط و ملوط در ایران باشد! خلاصه از ما گفتن بود!

نظرات

نظر (به‌وسیله فیس‌بوک)

این یک مطلب قدیمی است و اکنون بایگانی شده است. ممکن است تصاویر این مطلب به دلیل قوانین مرتبط با کپی رایت حذف شده باشند. اگر فکر می‌کنید که تصاویر این مطلب ناقض کپی رایت نیست و می‌خواهید توسط زمانه بازیابی شوند، لطفاً به ما ایمیل بزنید. به آدرس: tribune@radiozamaneh.com